|
ما شروعش میکنیم منتشر شد
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: « ما شروعش میکنیم» داستان امید، رشد و دوست داشتن است که تنشهای خشونت خانگی را از نگاه مادری تنها به تصویر میکشد. لیلی ناچار است با پیامدهای جدایی و ارتباط گریزناپذیر با رایل که پدر فرزند اوست، دستوپنجه نرم کند. گرچه هنور آسیبهای روانی ناشی از بدرفتاریهای رایل در وجودش باقی است. او ناچار است با این واقعیت روبهرو شود که خشم همیشگی رایل و حسادتهای وی بر زندگی آیندهاش خدشه وارد خواهد کرد. کالین هوور درست و غلط را در ذهن مخاطب به چالش میکشد و او را بر آن میدارد با شخصیتهای ضد قهرمان داستان همدلی کند. هوور توانسته است این واقعیت را اثبات کند که در زندگی هیچکس واقعا ضدقهرمان نیست. شخصیتهای ضدقهرمان این رمان، قربانی آموزش با رفتار و شرایط نامناسب گذشتهشان بودهاند و نفرت داشتن از آنها کار سادهای نیست. همچنین در معرفی نویسنده عنوان شده است: کالینهوور در سال ۱۹۷۹ در سولفور اسپرینگز، تگزاس متولد شد. هوور بیش از بیست رمان نوشته که فضایی عاشقانه و معمایی دارند. بیشتر آثار او جزو پرفروشترینهای نیویورکتایمز بودهاند. از دیگر آثار مطرح او میتوان به رمانهای «ما تمامش میکنیم»، «اگر حقیقت این باشد» و «یاد او» اشاره کرد. آرتمیس مسعودی، متولد ۱۳۵۳، دانشآموخته زبان انگلیسی و کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی است. پرسشهایی درباره یک دیدار سینمایی زیر سایه سیاست
رییس سازمان سینمایی ایران به همراه چند نفر از مدیرانش اخیرا با یک هیئت از اتحادیه سینماگران مردمی روسیه دیداری داشت که در آن علاوه بر مذاکرات برای همکاریهای سینمایی، به نکتههایی اشاره شده که اتفاقهای خوبی است اما پرسشهایی هم به همراه دارد که مهم به نظر میرسد؛ بخصوص آنکه این دیدار اگرچه سینمایی بوده اما برخی اظهارنظرها، آن را از سایه سنگین سیاست دور نکرده است.
محمد خزاعی – رییس سازمان سینمایی – چند روز قبل با هیئت سینمای روسیه، در محل این سازمان در تهران دیداری داشت که در آن ضمن اشارهی درست به جایگاه ادبیات داستانی و آثار نمایشی روسیه در ایران تاکید کرد، «وظیفه ماست در حوزه سینما، دو کشور را به هم نزدیک کنیم؛ چراکه سینما تاثیرگذارترین زبان دنیا برای نزدیکی کشورها و ملتهاست.»
در این دیدار نماینده هیئت روسی هم به دو پروژه مهم و بینالمللی سینمایی کشورش اشاره کرده که شامل «آکادمی سینمایی اوراسیا» و «پروژه فرهنگی خزر» میشود و گفته، برای برنامه اول حتی حمایت رئیس جمهور روسیه (ولادیمیر پوتین) و دولتهای اروراسیا هم جذب شده است و در این زمینه برای همکاری با ایران هم اشتیاق زیادی وجود دارد.
دیدار نمایندگان سازمان سینمایی ایران با نمایندگان کشور روسیه اگرچه در ادامهی دیگر دیدارهای مسئولان سینمای ایران با چند کشور همسایه در ماههای گذشته به شمار میرود، اما با توجه به سابقهی تولیدات سینمایی روسیه در طول سالها و نیز جایگاه و حاشیههای سیاسی این کشور در دنیا، از منظری دیگر مهم و قابل توجه است. ضمن اینکه نکاتی در این دیدار – که گزارش آن از سوی روابط عمومی سازمان سینمایی منتشر شده – وجود دارد که پرسشهایی را مطرح میکند و ایسنا ضمن طرح آنها آمادگی دارد که در گفتوگویی با رییس سازمان سینمایی، جزئیات بیشتری را از تفاهمهای سینمایی انجام شده با کشورهای مختلف از جمله روسیه -که خیلی وقتها خبرهای آنها صرفا در همان حد انعقاد تفاهمنامه میماند – منتشر کند.
یکی از نکات قابل تأمل در جلسه، این است که محمد خزاعی گفته: «غرب به دنبال منزوی کردن سینمای ایران و روسیه است». البته سینمای ایران همین امسال در سه جشنواره مهم برلین، کن و ونیز حضور قابل توجهی داشت و جایزههای مهمی هم از جشنوارههای کارلوویواری، تالین، توکیو و بوسان گرفت ولی روسیه در یک سال گذشته به دلیل جنگ با اوکراین، از حضور در بسیاری از رویدادهای مهم سینمایی دنیا منع شد و سؤال اینجاست که استراتژی سازمان سینمایی برای عبور از این پروژه انزوا دقیقا چیست؟
رییس سازمان سینمایی در این دیدار همچنین ابراز امیدواری کرده «از وجوه مشترک دو کشور برای مطرح شدن در سطح بینالملل و تبدیل به مرجعیت فرهنگی سینمایی استفاده شود تا با تبادل تجارب بین ایران و کشورهای همسو، به مرجعیت بزرگ سینمایی تبدیل شویم». برای این اتفاق بزرگ، پرسشهایی درباره جزئیات و برنامه مورد نظر متناسب با هدف بزرگ وجود دارد؛ از جمله اینکه مرجعیت سینمایی در برابر چه چیزی، با چه هدفی و با کدام جنس سینما قرار است انجام شود؟ آیا برنامهریزی مشخصی برای برونرفت از شرایط فعلی سینما در ایران پس از لطمههای همهگیری کرونا و ناآرامیهایی که رخ داده، وجود دارد که قابلیت مرجعیت سینمایی در سطح بینالملل هم داشته باشد؟ این پرسش از آن جهت اهمیت دارد که در ماههای اخیر با توجه به اتفاقهای پیش آمده، نگرانیهایی از سوی کارشناسان نسبت به آیندهی سینما در ایران مطرح شد که هم مسئلهی تولیدات سینمایی و عرضه آنها را دربرمیگرفت و هم معیشت اهالی و دستاندرکاران سینما را.
نکتهی دیگر این که گفته شده، قرار است «دبیرخانه کارگروه فیلمسازان کشورهای عضو شانگهای ایجاد شود.» در گزارش سازمان سینمایی اشاره نشده که این کارگروه دقیقاً قرار است چه کاری انجام دهد. اگر بحث اصلی بر سر تولیدات مشترک و عرضه فیلم باشد، بد نیست یک گزارش رسمی از تمام وعدههایی که در طول بیش از ۱۵ سال گذشته از سوی مقامات سینمایی برای تولید، اکران و همکاریهای مشترک بین ایران و کشورهای مختلف از جمله چین داده شده، منتشر شود که چند درصد به سرانجام رسید و موفقیتآمیز بوده است.
در این زمینه همچنین روسیه از اجرای دو پروژه بینالمللی صحبت کرده که نقش و جایگاه ایران در آن به درستی مشخص نیست. نماینده روسیه از یک پروژه فرهنگی در خزر صحبت و اشاره کرده که اطلاع نداشته این ایده در ایران نیز مورد بحث است. گذشته از اینکه ما در تمام این سالها در حوزه خزر عملا هیچ اقدام یا برنامهریزی برای فعالیت در عرصه سینما نداشتهایم، این پرسش مطرح است، چگونه قرار است همانطور که مقام ارشد ادارهی سینماگران روسیه گفته، جایزه آکادمی اوراسیا، با وجود تحریمهای روسیه و انزوایی که در این دیدار به آن اشاره شده، در حد اسکار جلوه کند؟
پرسش اصلی دیگر اینکه منابع مالی این پروژهها و همکاریهای مشترک از چه طریقی و با چه ضمانتی تامین میشود تا مانند برخی پروژههای عمرانی، نیمهکاره رها نشود؟
«بیوهها»ی آریل دورفمن؛
ادای دین به مردم در شیلی پس از کودتا
کتاب «بیوهها» آریل دورفمن را میتوان ادای دین این نویسنده به هزاران نفری دانست که در جریان سرکوبهای بعد از کودتا در شیلی ناپدید شدند. این کتاب درباره ناپدید شدن مردان روستایی در یونان به دست پلیس مخفی است. آنها یکییکی بازداشت شدند و خانوادهها هیچ خبری از آنها ندارند. گویی هرگز وجود نداشتند. «بیوهها» تلاش همسران این مردان برای بازپسگیری آنهاست.در بخشی از این کتاب در صفحه ۱۲۹ میخوانیم: «همچنان بیحرکت آنجا نشسته بودیم، به گمانم ساعتها و ساعتها. داشتیم احیا میگرفتیم، اما هیچکس نمیخواست به آن فکر کند. آیا ممکن بود چشم انتظار کسی باشیم که در واقع اصلا زنده نیست؟ آیا یانینا داشت جسدی را با خودش میکشید و به خانه میآورد؟ آیا هر چه زمان کش میآمد، بیشتر به این نتیجه میرسیدیم که هیچوقت پاسخ سرگئی را نخواهیم شنید؟ چرا از بین آنهمه آدم او را آزاد کرده بودند؟ چرا او را و نه بقیه را؟ اصلا این مدت کجا بوده؟ طفره رفتنش آنقدر برایم مسلم بود و سکوتش آنقدر عظیم که هیچ سئوالی را نمیشد مطرح کرد. سعی کردم قصاص پیش از جنایت نکنم و چنین افکاری را از سرم بیرون بیندازم». آریل دورفمن سال ۱۹۴۲ در آرژانتین به دنیا آمد. پدربزرگ و مادربزرگش از یهودیهای روسیه بودند که اوایل قرن بیستم به آرژانتین مهاجرت کردند. پدرش اقتصاددانی چپگرا بود که در دهه چهل با قدرت گرفتن نظامیان راستگرا تصمیم گرفت به امریکا مهاجرت کند. بنابراین آریل که ۶ سال زندگیاش را در کشوری اسپانیاییزبان گذرانده بود، در کشوری انگلیسیزبان به مدرسه رفت و همین باعث شد به گفته خودش هر دو زبان برایش زبان مادری باشد و کتابهای متعدد به هر دو زبان بنویسد. دوره نوجوانی او در شیلی سپری شد و ملیت شیلیایی اختیار کرد. سال ۱۹۷۰ با پیروزی سالوادور آلنده در انتخابات ریاست جمهوری، دورانی جدید در زندگی بسیاری از شیلیاییها از جمله دورفمن آغاز شد. پس از کودتا چند سالی در هلند و فرانسه زندگی کرد و «بیوهها» یکی از آثاری است که در این دوران نوشت. این کتاب را میتوان ادای دین او به هزاران نفری دانست که در جریان سرکوبهای بعد از کودتا در شیلی ناپدید شدند و حتی جنازههایشان هم هیچوقت تحویل خانوادههایشان نشد.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/10902/32597/114744
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/10902/32597/114745
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/10902/32597/114746
|
- ما شروعش میکنیم منتشر شد
- پرسشهایی درباره یک دیدار سینمایی زیر سایه سیاست
- ادای دین به مردم در شیلی پس از کودتا