|
اسکار و سزار زنان فیلمساز را فراموش کردهاند یا....
نکتهای قابل تامل در مورد نامزدهای جوایز مهم «اسکار» و «سزار» در میان مطبوعات خارجی بحثی را بوجود آورده است.چند منتقد نکتهسنج در فرانسه، بعد از معرفی شدن نامزدهای جوایز اسکار، و همچنین سزار، به این مساله پرداخته اند که در بین فیلمهای برگزیده از سوی این دو ارگان سینمایی، هیچ فیلمی ساخته فیلمسازان زن، در رشته بهترین فیلم سال انتخاب نشده است.نشریه لو فیگارو در مقاله اش با عنوان «زنان سینماگر چرا غایبند؟!» این پرسش را بشکل انتقاد آمیزی مطرح کرده است. امسال فیلمسازان زن در فرانسه حضور مهمی در صنعت و هنر سینما داشتند و در جشنواره های گوناگون نیز جوایزی بدست آورده بودند. منتقد پرسشگر از آکادمی سزار و همچنین اسکار با دلخوری این سوال را مطرح میکند که ماجرا چیست؟ در توئیتر از سوی سینماشناسان و تماشاگران کنجکاو هم این مورد بسیار سر و صدا به راه انداخته و منتقدی اضافه کرده درحالیکه لویی گارل، بازیگر و کارگردان با فیلمش «معصوم» یا با ترجمه دقیق تر «بی گناه» در یازده رشته نامزد سزار شده از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردان و غیره. در مورد اسکار نیز در این رشته های مهم، بحث نامزد نشدن زنان وجود دارد اگر چه در بین ۱۰ نامزد بهترین فیلم، تنها یک کارگردان زن حضور دارد! همین سوال در بخش نامزدهای بهترین فیلم خارجی سال نیز در هر دو جایزه سزار و اسکار، مطرح است که کارگردانان زن در آن ها حضور ندارند. آیا این نکته به عمد صورت گرفته یا تنها یک فراموشی از سوی برگزار کنندگان این دو مراسم است؟!
مافیای فرهنگی تاب تحمل سینما را ندارد
یک منتقد سینما با اشاره به اینکه آمار فروش فیلمهای «ملاقات خصوصی» و «چپ راست» نشان میدهد بین سلیقه مردم و مسولین فاصله بسیار زیادی است، بیان کرد: مدیریت در سینما اول شهامت میخواهد و بعد تخصص واقعی تا بتوان با مخالفین کج فهم مقابله کرد چرا که متاسفانه یک جریان مافیایی فرهنگی وجود دارد که تاب تحمل سینما را ندارد.
محمود گبرلو، منتقد و مجری پیشین برنامه سینمایی «هفت» در یاداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده با انتقاد از برخی شیوههای مدیریتی که نشان از وجود فاصله میان مدیران سینما و سلیقه مردم دارد، به حریانهایی اشاره کرد که گویی از سینما میترسند چون احتمالا منافعشان را به خطر میاندازد.
او امیدوار است که افراد متوهم واقعیتهای جامعه را درک کنند چرا که سینما میتواند بزرگترین رسانه تبلیغی برای عقاید دینی و انقلابی باشد.
متن کامل این یادداشت را با عنوان «سینما؛ بازی «چپ راست» و «ملاقات خصوصی» « در ادامه میخوانید:
«محمود گبرلو – آمار فروش و استقبال تماشاگر از فیلمهای سینمایی(چپ راست و ملاقات خصوصی) در سالنهای سینما، قبل از هر چیز به اشتیاق مردم به این نوع موضوع و قصه مرتبط هست؛ نکتهای که معترضین به سینما از آن غافل هستند. فیلم «چپ راست» مدتها ممنوع بود و «ملاقات خصوصی» هم سوژه باب میل نبود و مدتها برای نمایشاش دچار شک و تردید بودند. این موضوع نشان میدهد بین سلیقه مردم و مسولین فاصله بسیار زیادی است که اگر این قصه حل نشود مشکلی حل نخواهد شد و دوباره سینما به ورشکستگی خواهد افتاد.
معلوم نیست چرا متولیانی که در رأس سیاستهای سینمایی قرار دارند، نمیخواهند واقعیتها را بفهمند و یا میفهمند و نمیتوانند در مقابل فشارها کاری کنند. چرا عدهای فکر میکنند برخی فیلمها برای تماشاگر مضر است در حالیکه تماشاگر برداشت درست و سالمی از آن دارد؟ معتقدم چند دلیل میتواند داشته باشد. یک اینکه افرادی متولی سینما هستند که ته دلشان با سینما نیست و فقط برای تزئین و آمار سینما را اداره میکنند و یا اینکه اصلا «تو باغ» اهمیت سینما نیستند و شاید هم اصلا فیلمها را با مردم نمیبینند تا احساس آنها را درک کنند. یک انتظار توهمی از سینما دارند و از آن هم کوتاه نمیآیند.
اصولا علما و فقها برای صدور فتوا به کارشناسان نخبه اعتماد میکنند و بر اساس آن نظریه میدهند، طبیعتا در سینما هم اینگونه باید باشد اما آن کارشناسی که گزارش برای مراجع و علما و یا مثلا ائمه جمعه میبرد بعید میدانم واقعا کارشناس واقعی سینما باشد. تجربه و شناختی که از مدیران سینمایی وجود دارد نشان از بیکارشناسی و عدم تخصص آنان دارد مثل انتظامی که روزنامه نگار بود و یا ایوبی رایزن فرهنگی بود، حیدریان و پزشک و جعفریجلوه و فریدزاده و رجبی و حتی کلهر و انوار مدیران فرهنگی متدین بودند اما به معنای واقعی سینما را نمیشناختند و شاید در عمرشان بیست فیلم خارجی ندیدند و اصلا اطلاعاتی از شناسنامهی سینمای جهان نداشتند که بتوانند بر اساس یک دانش و سواد سینمایی به تحلیل و ارزیابی و برنامهریزی بپردازند. حتی هیچکدام شان به یک جشنواره خارجی نرفتند که از نزدیک با فضای سینمای جهان آشنا شوند مگر این مدیران با مدیران متخصص دیگر چه فرقی دارند؟ طبیعی است برای پیشرفت و توسعه اول باید ابزار کار را شناخت و بعد با دنیا تعامل داشت اما یقین دارم این مدیران اصلا اینگونه نبودند، فقط دو یا سه نفر اهل سینما بودند مثل شمقدری و سیفالله داد و در حال حاضر خزاعی که انصافا در مدیریتشان خوب عمل کردند. چرا اینها واقعیتها را نمیگویند و یا میگویند اما دیگران سکوت اختیار کردند؟ با این توصیف چگونه انتظار داریم تحول بزرگی در سینمای ایران مطابق با تکنولوژی و پیشرفت سینمای جهان ایجاد شود و از این رسانه قدرتمند خوب استفاده کنیم؟
مدیریت در سینما در وهله اول شهامت و جرأت میخواهد و بعد تخصص واقعی که بتوان با مخالفین کج فهم مقابله کرد و نا آگاهان را آگاه کرد. احساس میکنم متاسفانه یک جریان مافیایی فرهنگی وجود دارد که تاب تحمل سینما را ندارند. احساس میکنم از سینما میترسند. فکر میکنند قدرت فکری سینما جای آنان را خواهد گرفت و یا منافع آنان را به خطر میاندازد به همین دلیل با استفاده از احساسات مذهبیون از سینما و یا هنرمندان سینما به گونهای توصیف میکنند که سراسر فساد و فحشا هستند. شاید به همین دلیل است که هنوز برخی متدینین از رفتن به سینما و فیلم دیدن حتی در جمع خانواده خودداری میکنند! (در یک مقطع درجایی کار میکردم که برخی متدینین از رفتن به سینما با فرزندان خود خودداری میکردند و از من میخواستند فرزندانشان را به سینما ببرم)
در سال میانگین حدود ۱۰۰ فیلم ساخته میشود یعنی در این چهل سال حدود پنج هزار فیلم سینمایی ساخته شده اما چرا حتی الان هیچ مسول و عالم و نمایندهای نمیتواند با جرأت بگوید این فیلمها نمایندهای از اندیشه سینمای دینی و انقلابی هستند و به آن افتخار میکنیم. البته بجز تعداد محدودی از فیلمها که در توصیف مثبت رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است. واقعا از چه میترسند؟ بدون شک همه این فیلمها از کانال شوراهای معتقد به ارزشهای دینی و انقلابی عبور کرده و بدون استثنا همه این فیلمها (که خوشبختانه من دیدهام) در جهت هدایت تماشاگر به سمت خوبیها و ارزشهای اخلاقی است. حال برخی خیلی سطحی، برخی معمولی و برخی عمیق و در این میان برخی فیلمها به دیدگاه برخی ارزشیها و انقلابیها و متدینین نزدیکاند و برخی فاصله دارند اما امکان ندارد فیلم کثیف و مبتذلی ساخته شده باشد و از کانال شوراها هم رد شده باشد و مردم هم ببینند و دم نزنند.»
پیوند روایت و معماری
کتاب «خانهخوانی» منتشر شد
کتاب «خانهخوانی» در قالب ناداستان با تمرکز بر پیوند روایت و معماری با زبانی ساده تجربه و معنای در خانه بودن را روایت میکند. «خانهخوانی» با زیرعنوان «تجربه زندگی در خانههای دورهی گذار معماری تهران» نوشته علی طباطبایی منتشر شده است. این کتاب با استفاده از روشهای پدیدارشناختی، بهسراغ روایت زندگی و زیست ساکنان خانههای یک دوره از معماری ایران رفته است. نویسنده در گفتوگو با تعدادی از ساکنان خانههای برهه گذار، به انعکاس تجربه و حس ساکنان این خانهها پرداخته است.کتاب «خانهخوانی» یک مجموعه جستار است که در قالب سیزده روایت با عناوین «خانههایی که از آن آمدیم»، «قالب از ما هست شد»، «جای بالاتر»، «راهروی مشترک»، «ساکن روان»، «خیال و بهار خواب»، «ایوان تماشا»، «گریز به مرکز»، «گوشههای ابهام»، «خلوت»، «مادر حیاط»، «ناخانه» و «خانههایی که با خود میبریم»، به شرح زندگی یک نسل از آدمها در معماری خاص آن دوره پرداخته است.طباطبایی در این کتاب با نثری روایی و خوشخوان تجربه حسی و روزمره این افراد را از زندگی در این خانهها توصیف میکند. نویسنده میکوشد تا نشان دهد فهم معنای درخانه بودن چگونه به کشف جنبههایی از وجود ما میانجامد.در پشت جلد کتاب «خانهخوانی» میخوانیم: «خانه با ما و در ما زندگی میکند، بزرگ میشود، به بلوغ میرسد و از پا میافتد. در این همزیستی، خانه از اندیشه، احساس و باورهای ساکنانش شکل میگیرد و به رویدادهای زندگی آنها شکل میدهد. با فهم تعامل خانه و تجربههای زیسته میتوان این بدهبستان معمار و ساکنان را هدفمند کرد و جایی متناسب با نیازهای واقعی انسان به نقشه درآورد تا خاطرهها و مکان عمیقتر با هم پیوند بخورند.»«خانهخوانی» اثری است که از دل پایاننامه طباطبایی در سال ۱۴۰۰ شکل گرفته است. نویسنده در این کتاب تلاش میکند با رجوع به تجربه در خانه بودن معنای زندهی نهفته در این خانهها را کشف کند و راهی نو برای گفتوگو و اندیشه درباره کیفیت خانه به خواننده نشان دهد. این کتاب به طراحان، معماران و علاقمندان به مبحث پدیدارشناسی مکان پیشنهاد میشود.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/10921/32755/115648
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/10921/32755/115649
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/10921/32755/115650
|
عناوین این صفحه
- اسکار و سزار زنان فیلمساز را فراموش کردهاند یا....
- مافیای فرهنگی تاب تحمل سینما را ندارد
- کتاب «خانهخوانی» منتشر شد