

|
شهردار تهران:
بزرگترین تونل شهری غرب آسیا در پایتخت احداث میشود
2 امتیاز در مورد نوسازی شهرها به جای ساخت شهرهای جدید گزارش میدهد؛
مداخله دموکراتیک در بافت های فرسوده
2 زنگ هشدار به مدیران در اعطای تسهیلات
3 سرمقاله
مراقب باشید
چه کسی باغ را می خرد؟!
هومن جعفری
«باغ آلبالو» یکی از مهمترین و معتبرترین نمایشنامههایی است که در تاریخ اجراهای معاصر به یاد داریم. این واپسین نمایشنامهی «آنتوان چخوف» نامدار و بنا بر داوریهایی، مهمترین و معروفترین کار اوست. چخوف، یک سال بعد از نوشتن این نمایشنامه، جهان را ترک کرد و دیگر اثری از خود برجای نگذاشت؛ هرچند جای گلهای نیست چون از او متنهای درخشان و زنده آنقدر هست، که احتمالاً تا دهها سال بعد نیز میشود دوباره به آنها رجوع کرد، دنیای نو را با آنها مطابقات داد و از پیشبینیهای حیرتآور این نویسندهی روسی در شگفت ماند.
متن نمایش بسیار ساده و سرراست است و کمتر پیچیدگی خاصی در آن میبینیم. یک خانوادهی اشرافی سنتی روسی، تا خرخره در بدهیهایی فرو رفتهاند که ناشی از بیلیاقتی و زندگی مرفّه آنهاست. نماد افتخار زندگی آنها، باغ آلبالوی بسیار بزرگ و با شکوهی است که زبانزد خاص و عام است و آخرین دارایی آنهاست. باغی که در گرو قرار دارد و بهزودی توسط بدهکاران توقیف میگردد. اعضای خانواده دور هم جمع میشوند تا برای این مشکل فکری کنند اما غرور اشرافی و بیفکریشان سبب میشود تا به نتیجه نرسند. آنها مغرورتر از آنند که کمک تجّار دیگر شهر را برای رفع مشکل خود قبول کنند؛ پس همان کاری را میکنند که همیشه انجام دادهاند. مهمانی بزرگی میگیرند تا باز هم پولهایی را خرج کنند که ندارند و در پایان جشن متوجه میشوند باغشان توسط یکی از همانهایی خریده شده که میخواسته به آنها کمک کند و آنها مغرورانه کمکش را رد کردهاند. خانوادهی اشرافی، ناچار به ترک خانه میشوند و به وقت خروج، صدای تبرهایی را میشنوند که باغ موروثیشان را خراب میکند!
ترکیب طبقاتی باغ آلبالو ، یکی از هوشمندیهای چخوف است. او در این اثر تقریباً تمام طبقات جامعهی روس را وارد کرده و کوشیده تا سردرگمیها، ناتوانیها و یا تواناییهای هر کدام را به نمایش بگذارد. مقصودی پشت انتخاب هر آدم و هر لباس و هر حرف و هر عمل قرار دارد. یکی از این نقشها، خریدار باغ است. یک جوان که پدرش قبلاً کارگر همین خاندان و همین باغ بوده و از سر وفاداری، پیشنهاد میکند که کمک حال خانواده باشد؛ اما برای طبقهی اشراف سخت است کمک رعیت را پذیرفتن. آنها از این پیشنهاد سر باز میزنند و در پایان، باغ را میبینند که به دست همان فرد افتاده؛ منتهی اینبار نه به قصد کمک، که به قصد تخریب!
خلاصه اینکه حواستان باشد چه کسی باغ آلبالو را خواهد خرید!
جنگ بزرگ نقلوانتقالاتی؛
سرنوشت نامعلوم مدعیان آقای گلی
4 رشد چشمگیر گردشگری در ۶ ماهه نخست سال؛
گردشگری در ایران پس از کرونا رونق گرفت؟
7 واکنش وزیر میراث فرهنگی به ناپدید شدن فرشهای سعدآباد
1 سخنگوی اقتصادی دولت در نشست خبری:
دولت فشار تورم را احساس میکند
3 پسلرزههای کسر امتیاز مجدد از یوونتوس؛
تصمیماتی غیرحرفهای که همه چیز را به هم ریخت!
5 ناگفتههای احمدرضا درویش از فیلمبرداری در حرم امام رضا(ع)
8 واکنش وزیر میراث فرهنگی به ناپدید شدن فرشهای سعدآباد
وزیر میراث فرهنگی درباره خبر ناپدید شدن فرشهای سعدآباد گفت: اصل خبر سرقت فرشهای سعدآباد و چگونگی سرقت باید روشن شود.
در روزهای گذشته خبری مبنی بر ناپدید شدن تعدادی تخته فرش نفیس و ارزشمند ملی که تصاویر برخی از این فرشها در کتاب «گنجینه تار و پود، مجموعه تصاویر دومین کلکسیون بزرگ فرش جهان» وجود دارد از کاخ سعدآباد منتشر شد.
روابط عمومی مجموعه فرهنگیتاریخی سعدآباد شب گذشته در این زمینه اعلام کرد: روز یکشنبه خبری مبنی بر «ناپدید شدن فرشهای نفیس ساختمان حافظیه سعدآباد در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵» منتشر شد و بازتاب گستردهای میان افکار عمومی داشت. در توضیحات روابط عمومی مجموعه فرهنگیتاریخی سعدآباد آمده است: لازم به توضیح است، همانطور که در خبر یاد شده آمده؛ ساختمان حافظیه متعلق به نهاد ریاستجمهوری است و حفاظت از آن در حیطه وظایف و اختیارات وزارت میراث فرهنگی نیست.
در همین زمینه سید عزتالله ضرغامی وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در حاشیه مراسم رونمایی از پروژههای حفظ بناهای تاریخی در جمع خبرنگاران درباره ناپدید شدن فرشهای سعدآباد اظهار کرد: گزارش مقدماتی درباره سرقت فرشها از مجموعه سعدآباد داده شده است. این اتفاق در دورههای گذشته رخ داده است؛ و آن بخش از سعدآباد در اختیار دستگاههای دیگر بوده است.
وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی گفت: حتما باید اصل خبر سرقت فرشها و چگونگی سرقت اطلاعات کامل روشن شود.
مجموعه ۱۸۰ هکتاری سعدآباد مشتمل بر بناها و کاخموزههایی است که برخی از آنها در تملک نهادهایی غیر از میراث فرهنگی است.
در گفتگوی وزرای راه ایران و عراق مطرح شد؛
احداث زیرسازی و روسازی پروژه ریلی شلمچه به بصره
وزیر راه و شهرسازی کشورمان امروز در گفتگوی تلفنی با وزیر حمل ونقل عراق ضمن بررسی آخرین روند پروژه شلمچه به بصره و برگزاری اجلاس وزرای حمل ونقل گفتگو کردند.
«مهرداد بذرپاش» وزیر راه و شهرسازی در تماس تلفنی با «رزاق محیبس السعداوی» وزیر حمل و نقل جمهوری عراق پروژه راه آهن شلمچه به بصره و اقدامات دولت عراق در تملک اراضی مسیر این خط ریلی را مورد بررسی قرار دادند.
وزیر راه و شهرسازی کشورمان در این گفتگوی تلفنی بر مسئولیت شرکت راه آهن جمهوری اسلامی در پیگیری ساخت خط ریلی شلمچه به بصره و مسئولیت مدیرعامل راه آهن در پیگیری روزانه و مستمر و ارائه گزارش اقدامات صورت گرفته اشاره کرد.
در نشست فروردین ماه وزرای دو کشور در تهران، دو کشور ایران و عراق برای ساخت خط آهن شلمچه-بصره توافق کردند که بر اساس آن احداث زیرسازی و روسازی و ابنیه موردنیاز مسیر توسط راهآهن جمهوری عراق انجام خواهد شد.
پیگیری موضوع سفر زوار ایرانی در اربعین به عتبات عالیات و برگزاری اجلاس وزرای حمل ونقل در بغداد در هفته آتی از موضوعات دیگر مورد بحث بود.
هفته آینده کنفرانسی با حضور وزرای حمل و نقل کشورهای همجوار و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در بغداد برگزار خواهد شد. این کنفرانس در چارچوب تلاشهای دولت عراق برای تقویت همکاریهای اقتصادی صورت میگیرد.
در خصوص آخرین وضعیت پروژه اتصال دو خط متروی پایتخت؛
اتصال متروی تهران به شبکه راهآهن روی میز استاندار تهران
مدیرعامل شرکت متروی تهران از تصمیمگیری در خصوص اتصال متروی تهران به خطوط راهآهن کشور از سوی استاندار تهران خبر داد.
محسن هرمزی، در خصوص آخرین وضعیت پروژه اتصال دو خط متروی پایتخت به خط راه آهن سریع السیر تهران – مشهد و همچنین خط حومه ای تهران – گرمسار، گفت: به تازگی جلسه ای با حضور استاندار تهران، مدیران شرکت راه آهن و شرکت متروی تهران برگزار شد که در آن وضعیت اتصال متروی تهران به خط راه آهن سراسری کشور مورد بررسی قرار گرفت. وی با بیان اینکه براساس این طرح «ایجاد مجموعه ایستگاهی یکپارچه ری » مدنظر قرار می گیرد و در یک بازه زمانی حداکثر ۳۶ ماهه مترو به شبکه راه آهن متصل می شود، افزود: براساس این ایده ایستگاه شهرری که یک ایستگاه تقاطعی در خطوط یک و ۶ مترو محسوب می شود، به خط راه آهن سریع السیر تهران – مشهد که در دست ساخت است، متصل شده و همچنین میتوان با خط حومه ای راه آهن تهران – گرمسار ، یک مجموعه ایستگاهی یکپارچه را تشکیل داده و تبادل مسافر در آن انجام می شود. هرمزی با تاکید بر اینکه بنا به درخواست معاون رئیس جمهور و استاندار تهران، گزارش مطالعاتی این ایده تهیه شده است، ادامه داد: شرکت مترو و راه آهن به صورت مشترک از یک مشاور استفاده کردند تا از لحاظ فنی، اقتصادی و.... ایده شکل گیری مجموعه ایستگاهی یکپارچه ری را بررسی کند که گزارش آماده و مقرر شده بود که این گزارش به زودی به استاندار تهران تحویل داده شود تا در مورد این مهم تصمیم گیری شود.
امکان صرفهجویی ۸ میلیارد دلاری؛
توزیع ۳ سال سوخت رایگان سیانجی در انتظار تایید
رئیس هیات مدیره انجمن CNG از ارائه پیشنهاد توزیع سه سال سوخت سیانجی به طور رایگان خبر داد و گفت: اکنون این پیشنهاد در سازمان برنامه و بودجه در حال بررسی بوده و احتمال تایید آن بسیار زیاد است.محسن جوهری با بیان اینکه ما از لحاظ منابع گاز در جهان بعد از روسیه رتبه دوم را داریم تصریح کرد: گستردهترین شبکه گاز در کشور وجود دارد و شرکتهای تولیدی در زمینه تامین تجهیزات، مخزنسازها زیرساختهای مناسبی برای توسعه این صنعت در اختیار دارند.وی اضافه کرد: سهم سی ان جی در سبد سوخت کشور رو به کاهش است به طوری که در سال گذشته سهم سی ان جی در سبد سوخت ۱۷ درصد بود اما امسال این عدد ۵۰ درصد کاهش پیدا کرده است.علی محمودیان، مدیر اجرایی اتحادیه کشوری با بیان اینکه به دلایلی طرح دولت برای تبدیل یک میلیون و ۲۰۶ هزار خودروی دوگانهسوز اجرایی نشد و اگر این اتفاق میافتاد میتوانستیم ۱۰ میلیون بنزین را صرفهجویی کنیم، افزود: از پایان سال ۱۳۹۸ هیچ کالایی را در حوزه توسعه صنعت سی ان جی از خارج از کشور وارد نکردهایم و اکنون توانایی بالایی در تولید تجهیزات داریم به طوری که به کشورهای عراق، ارمنستان، روسیه و آفریقا این تجهیزات را صادر میکنیم.اتفاق با بیان اینکه سه درصد از تولید گاز طبیعی در کشور سهم سبد حمل و نقل است، اظهار کرد: این موضوع چهار میلیارد دلار صرفهجویی سالانه را به همراه دارد و اکنون قابلیت افزایش ظرفیت دو برابری موجود است که اگر این اتفاق بیفتد میتوانیم هشت میلیارد دلار صرفهجویی ایجاد کنیم. یادداشت
برای ناصر حجازی؛ « آوانگارد» تنها
️ عرفان حاجبابایی
سیزده سال از درگذشت ناصر حجازی، اسطوره فوتبال ایران گذشت.
سیزده سال احتمالا زمان زیادی است. برای هرچیزی، زمان زیادی است. چه برسد به این که بحث فراق و داغ و سرد شدن یاد مطرح باشد. می گویند زمان، قاتل رومنس است. هر هجرت و رحلتی را اگر به زمان بسپارید، غم و محنت آن را رفو می کند. به فراموشی کمک می کند و شرایط را عادی می کند. ناصر حجازی اما یک تنه برای نقض گزاره های فوق کافی است.
حجازی 13 سال است که فوت کرده. عقاب، صبح روز دوم خرداد 1390 از شهر کلاغ ها پر کشید. جسم حجازی رفته بود اما جوری زندگی کرده بود که جاودانه شد. همان آوانگارد بودنش، همان توصیه پذیر نبودن و سر خم نکردنش باعث شد او هیچگاه فراموش نشود. این ها به ظاهر مشتی شعار روشنفکرانه است اما حقیقت این است که آن چه دیگران شعارش را می دهند، حجازی زندگی اش کرد.
برای او، فرقی نمی کرد کدام نظام سیاسی بر سر کار باشد. او فقط عادت نداشت «بله قربان!» بگوید. پس نه قبل از جام جهانی 1978 دست شاه را بوسید و نه در سال 1365، به فلان امر و دستور که پیش از دربی صادر شده بود، وقعی نهاد. البته که هزینه اش را هم پرداخت کرد و رهسپار غربت شد. غربتی که می توانست برای او، باشگاه منچستریونایتد باشد اما گویی تقدیر او را همیشه با رنج کشیدن رقم زده بودند. پس راهی هند و بنگلادش شد. تبعیدی خودخواسته را برگزید فقط برای این که عزتش را حفظ کند. برای این که از اصولش دست نکشد. او واقعا آوانگارد و تنها بود.
در اواسط دهه 70، در روزگاری که سیدمحمد خاتمی پرچم اصلاحات سیاسی را در ایران برافراشته بود، ناصر حجازی هم از تبعیدخودخواسته برگشت تا پرچمدار اصلاحات در استقلال شود. او تیم محبوبش را جوان کرد و از نو ساخت. قهرمان ایران و نایب قهرمان آسیا شد. او در مربیگری هم پیشرو بود. حرف از تاکتیک های جدید می زد. فوتبال روز اروپا را دنبال می کرد و به دنبال نوگرایی بود. آنجا هم باج نداد و اصولش را حفظ کرد. عاقبت همین ها زمینش زد. البته که او زمین نخورد. زمینش زدند. برایش بازی نکردند تا او اخراج شود. حجازی، مرد هزینه دادن بود. او واقعا آوانگارد و تنها بود.
خرداد 1384، در ایام دلسردی مردم از سیاست، او یکی از ماندگارترین تصاویر انتخابات ریاست جمهوری آن سال را ساخت. حجازی برای مخالفت با حضور سیاسیون در ورزش، راهی دیگر را برگزید. ترجیح داد به جای منفعل بودن، یک اکت فعالانه را انتخاب کند. تصمیم گرفت به جای غر زدن و مصاحبه کردن در روزنامه ها و گلایه از دخالت نااهلان در ورزش، به میدان بیاید و در عرصه عمل خودی نشان دهد. او در آن سال، دوشادوش رجال سرشناس سیاست همچون اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی و محمود احمدی نژاد، در انتخابات ثبت نام کرد. او که خود را مشهورتر و محبوب تر از مصطفی معین و محسن رضایی می دانست، یقین داشت که رد صلاحیت می شود و شد. او فقط می خواست بگوید همانطور که شما سیاسیون از حضور ما ورزشی ها در حوزه خود استقبال نمی کنید و علاقه ای به آن ندارید، ما ورزشی ها هم دوست نداریم که شما سیاسیون برای ما تعیین تکلیف کنید. او واقعا آوانگارد و تنها بود.
همه این ها از او شخصیتی یگانه ساخت. شخصیتی که فوتبال ایران مشابهش را به خود ندیده بود. شخصیتی پیشگام که نه صلهبگیر بود و نه اهل معامله. حتی آن روزی که نیمکت تیم ملی را به ناحق از او دریغ کردند، حتی آن روزی که با انواع اولتیماتوم ها و کارشکنی ها عرصه را بر او در استقلال تنگ کردند، حرفی نزد و چیزی نخواست. مثل تکدرختی سربلند و پرغرور که تبر می خورد اما همچنان ایستاده است.
آوانگارد بودن، پرستیژ حجازی بود. ژست نبود که از بین برود. حجازی اصلا بازیگر خوبی نبود. زبان چندرنگی و ریاکاری را بلد نبود. نمی توانست از عقیده اش بزند تا به نانش اضافه کند. پس حتی در سخت ترین روزهای زندگی اش، در روزهایی که سرطان در تن خسته و رنجور او متاستاز می کرد-و کیست که نداند سرطان یعنی غصه؟- در صداوسیما که سنگر ایدئولوژیک هر نظامی است، رو به عادل فردوسی پور کرد و گفت کجای سیستم ما پاک است که توقع داریم فوتبالش پاک باشد؟ با همان تن رنجور و خسته، در روزگاری که همصنفانش برای مشتی زر و سیم و پست و مقام، با هر کسی که از راه می رسید، نشست و برخاست می کردند و به هیچ پیشنهادی نه نمی گفتند، او با صلابت ایستاد و هدیه 10 میلیون تومانی اسفندیار رحیممشایی را پس زد تا زیر بلیت هیچ دولت و جناحی نباشد. دولتی که مدتی بعد، مورد خطاب تند حجازی قرار گرفت که مگر ملت ایران گدا هستند که به آن ها 45 هزارتومان یارانه می دهید؟ حجازی از مردم بود و تا روز آخر هم دغدغه آن ها را داشت. به قول خودش، بی غیرت نبود که از درد مردم ننالد.
او آنقدر جلو بود و آنقدر آزاده بود که احتمالا بعید است کسی حالاحالاها به او برسد. بودند و هستند کسانی که بیشتر جام بردند، کسانی که بیشتر در جام جهانی بازی کردند، کسانی که مربی تیم ملی شدند، اما حجازی نشدند. چون حجازی را فقط «فوتبال» حجازی نکرد. او نوعی از زیستن را انتخاب کرده بود که فراتر از توانایی های فنی یا تعلقات رنگی، مهر او را در دل مردمان سرزمینش انداخته بود. مردمانی که در مراسم تشییع و خاکسپاری، حق او را ادا کردند و الان هم که سال ها از رفتنش گذشته، محل دفن ناصر حجازی در قطعه نام آوران، زنده ترین جای بهشت زهرای تهران است. او زیستنی را انتخاب کرده بود که در آن هم پیشرو بود و هم تک. زیستنی ایستاده و با افتخار که طی آن، حاضر نشد با ذلت و خواری پی شبنم بگردد. او واقعا آوانگارد و تنها بود.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119559
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119560
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119561
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119562
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119563
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119564
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119565
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119566
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119567
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119568
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119569
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119570
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119571
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119572
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/11984/34258/119573
|

- بزرگترین تونل شهری غرب آسیا در پایتخت احداث میشود
- مداخله دموکراتیک در بافت های فرسوده
- زنگ هشدار به مدیران در اعطای تسهیلات
- سرمقاله
- سرنوشت نامعلوم مدعیان آقای گلی
- گردشگری در ایران پس از کرونا رونق گرفت؟
- واکنش وزیر میراث فرهنگی به ناپدید شدن فرشهای سعدآباد
- دولت فشار تورم را احساس میکند
- تصمیماتی غیرحرفهای که همه چیز را به هم ریخت!
- ناگفتههای احمدرضا درویش از فیلمبرداری در حرم امام رضا(ع)
- واکنش وزیر میراث فرهنگی به ناپدید شدن فرشهای سعدآباد
- احداث زیرسازی و روسازی پروژه ریلی شلمچه به بصره
- اتصال متروی تهران به شبکه راهآهن روی میز استاندار تهران
- توزیع ۳ سال سوخت رایگان سیانجی در انتظار تایید
- یادداشت