|
اعتماد به نفس چگونه روی عملکرد یک بازیکن تاثیر میگذارد؟
برای کمک به رویارویی آنها با این سناریوها، کاولی درباره مجهز کردن بازیکنانش به آگاهی برای تشخیص اتفاقات در جریان و ابزارهایی برای تلاش و مدیریت آن صحبت میکند:” ما درباره “صورت بازی” با آنها بسیار صحبت میکنیم. این یعنی از آنها میخواهیم سه کلمه که توصیف کننده آنها وقتی در حال بازی در دوران اوج خود هستند را بگویند. این کلمات شاید قوی، باپشتکار و پر از انرژی باشند. دختر 11 ساله من فوتبال بازی میکند و این کلمات متعلق به او است.
به همین شکل از آنها میخواهیم سه کلمه که توصیفکننده احساس آنها وقتی خوب بازی نمیکنند باشد را بگویند. کلمات دختر من سُست، دودل و بدون انرژی است.” انجام این کار یعنی بازیکنان کاولی از این که عملکردشان در چه سطحی قرار دارد، آگاه هستند و اگر این را درک کنند، پس احتمالا میدانند که چه چیزی میتواند جلوی ارائه بازی خوب از سوی آنها را بگیرد:” وقتی چنین وضوحی دارند پس توانایی بیشتری هم برای مدیریت عملکردشان خصوصا در زمین بازی خواهند داشت.”
کاولی با نام بردن از دو بازیکنی که در طول دوران حرفهای خود هدایت کرده، منظورش را شرح میدهد. بازیکنی که مشکلات جدی با حفظ سطح تمرکزش داشته و بازیکنی که بسیار خود انتقادگر بوده است. به هردوی آنها نشانههایی داده شد تا در مدیریت این مشکلات در حین انجام بازی به آنها کمک کند. کاولی میگوید:” هروقت این بازیکن احساس میکرد که تمرکزش از دست میرود، متوقف میشد و جورابش را بالا میکشید و این نشانه او برای بازگشت به روند بازی بود.”
به بازیکن خودانتقادگر گفته شد که هروقت احساس کرد ذهنش در حال عقب کشیدن او است باید دستهای چمن بردارد و آن را رها کند:” این احساسی مشابه عبور ازاشتباه و این که اجازه ندهیم یک اشتباه منجر به اشتباه دیگری شود که میتواند به نمایشی ضعیف منتهی شود. داشتن این نشانهها و سلاحهای کوچک برای مدیریت عملکرد مهم است.”
به همان اندازه که سرمربیان میتوانند به تسهیل اعتماد به نفس در بازیکنان خود کمک کنند، قدرت از بین بردن یا حداقل وارد کردن آسیب جدی به آن را هم دارند. وارناک در تابستان 2009 به استون ویلا پیوست که تحت هدایت مارتین اونیل بود. او آغاز خوبی در اولین فصل حضورش داشت و احساس میکرد بخشی از بهترین فوتبالش را به نمایش گذاشته است –” وقتی به زمین میرفتم، حس توقفناپذیری داشتم، انگار همه چیز به درستی پیش میرفت. این اتفاق خیلی در طول زندگی حرفهای رخ نمیدهد.”
سپس شش ماه پس از حضور وارناک در ویلا بود که تماسی از سوی اونیل دریافت کرد:” میتوانم با تو حرف بزنم؟”
وارناک به هیچ وجه نمیدانست که این صحبت درباره چیست اما از سوی هم تیمیها به او هشدار داده شد که برای آن آماده باشد.
او به دفتر اونیل رفت، نشست و پرسید:” همه چیز خوب است؟”
سرمربی پرسید:” فکر میکنی عملکردت تا به حال چطور بوده است؟ ”
وارناک صادقانه پاسخ داد:” من واقعا راضی هستم. فکر میکنم واقعا خوب کار کردهام. ”
اونیل مخالفت کرد و به وارناک گفت احساس میکند وارناک در چه مسائلی ناموفق بوده یا عملکرد اشتباهی داشته است.
” او کاری کرد که در آن اتاق احساس کوچک بودن داشته باشم و تمامی اعتماد به نفسم را از بین برد. من بیرون آمدم و به رختکن رفتم و همه بازیکنان بدون آن که حتی از من بپرسند که او چه گفته، دورم جمع شدند و گفتند به او توجه نکن. او همین کار را با تک تک بازیکنان کرده بود.
از نگاه او چنین کاری جواب میداد- این که بازیکنان با خودشان فکر خواهند کرد به تو ثابت میکنم اشتباه میکنی. خب، من اینطور نبودم. من با خودم فکر کردم از زمانی که به این باشگاه پیوستم، تمام توانم را به کار گرفتم. در بهترین شرایطم قرار داشتهام و این به اندازه کافی خوب نبوده است. من عصبانی بودم و در نیم فصل دوم به مشکل خوردم چون سعی میکردم کارهایی انجام دهم که از قدرتم خارج بود.
میتوانم به گذشته نگاه کنم و فکر کنم شاید باید آن را به کناری میگذاشتم اما این کار بسیار سخت بود چون وقتی به آن اتاق رفتم حس میکردم قدم سه متر است و وقتی بیرون آمدم حس میکردم کمتر از 30 سانتیمتر هستم. هرگز این کار را درک نکردم.”
بنابراین بهترین راه یک سرمربی برای رویارویی با بازیکنی که اعتماد به نفسش را از دست داده چیست؟ گاهی آنها تحت فشار قرار میگیرند که بازیکنی را بیرون کشیده و زمانی به آنها بدهند که به دور از توجه عموم به بازسازی خودباوری از دست رفته بپردازند. و در بعضی موارد دقیقا همین کار را انجام خواهند داد.
در سایر موارد، سرمربیان تردیدها درباره آمادگی این بازیکن را نادیده گرفته، فریادهای ایجاد تغییر را نشنیده گرفته و آنها را در تیم حفظ میکنند و باور دارند که آنها فقط با بازی کردن خواهند توانست اعتماد به نفسشان را بازسازی کنند.
به گفته قریشی و کاولی، هیچ درست و غلطی در این زمینه وجود ندارد- این بستگی به قضاوت هر مورد و هر بازیکن در زمینه شخصی دارد. کاولی میگوید:” شما باید بازیکن را درک کنید، بدانید ویژگیهای او چیست و چطور به شرایط واکنش نشان میدهد. و این میتواند بنا به شرایط روانی آنها در آن لحظه متغیر باشد. آنها همگی متفاوت هستند.”
قریشی میگوید که شرایط و درک این که چرا آنها احساس میکنند که اعتماد به نفس خود را از دست دادهاند نیز موضوعی کلیدی است:” تفاوت زیادی بین بازگشت با سطح پایینی از اعتماد به نفس چون مصدوم بودید یا بازگشت با سطح پایینی از اعتماد به نفس چون چند اشتباه انجام دادی و از اوج دور شدی، وجود دارد.
اما به طور کلی، میتوانم بگویم که با خواندن کتاب، شنا کردن را یاد نخواهی گرفت. تنها راه این که بتوانی کاملا اعتماد به نفس در صحنههای بزرگ را برگردانی این است که روی صحنههای بزرگ قرار بگیری. اگر کاری که از آن هراس داری را انجام دهی، میبینی که این هراس از بین میرود. بسیاری از مردم میگویند که صحبت در منظر عموم را دوست ندارند- اگر هر روز مقابل صدها نفر حرف بزنند، در عرض یک سال با این موضوع کنار میآیند.
” به همین دلیل است که وقتی بازیکنان تمرین پنالتی میکنند، هرچقدر شرایط واقعیتر باشد، سطح اعتماد به نفس در حین انجام این کار در تورنمنت بالاتر خواهد بود.”
بررسی بعضی بازیکنان و باور این که آنها از فراز و نشیب در اعتماد به نفس که دیگران آن را توصیف میکنند، مصون هستند، هم جالب است. وارناک در پاسخ به این سوال که آیا تا به حال کنار چنین کسی بازی کرده، کمی فکر میکند و میگوید:” الحاجی دیوف. او میتوانست جلسه تمرینی افتضاحی داشته باشد اما… گاهی تعجب میکردم که آیا این بیاهمیتی به بازی از سوی او بود یا بیاحترامی به بازیکنانی که اطرافش حضور داشتند؟ آیا این فقط یک حرکت ساده بود؟ یا باوری پشت آن وجود داشت که بله، من اشتباه میکنم اما باعث پیروزی شما در بازی میشوم و این توانایی را دارم که کارهایی را انجام دهم که دیگران نمیتوانند؟
بیشتر دیگر بازیکنانی که دیدهام، فراز و نشیبهایی در فرم و اعتماد به نفس داشتند اما هیچ چیز روی او تاثیر نداشت. او شاید همیشه عالی نبود اما وقتی به زبان بدنش و چگونگی حرکاتش نگاه کنید، میبینید او کسی است که هرگز تغییر نکرد.”
کاولی متوجه این نکته شده که ثبات رفتار چیزی است که در بین بازیکنان با بالاترین اعتماد به نفسها بسیار رایج است. او میگوید:” توانایی آنها در مدیریت عملکردشان بسیار مهم است اما توانایی آنها در مدیریت احساسات خود نیز به همان اندازه اهمیت دارد. متوجه شدم که بااعتماد به نفسترین بازیکنان وقتی شرایط خوب است، هرگز خیلی به خود غره نمیشوند و وقتی شرایط خوب نیست هم خیلی افت نمیکنند. آنها از نظر روانشناسی زمینه ثابتی دارند که بر اساس آن کار میکنند.”
روانشناسان نظرات متفاوتی در این باره دارند. آبراهامز باور دارد که بعضی بازیکنان “فاقد آگاهی از دنیای درونی خود” هستند- چیزی که گاهی به عنوان “هوش احساسی” به آن اشاره میشود. به عنوان یک فرضیه، او اضافه میکند که ” اگر از دنیای درونی خود آگاه نباشی، سپس شاید از فراز و نشیبهایی که به همراه حس اعتماد به نفس وجود دارد نیز ضربه نخوری”.
او ادامه میدهد:” بعضی افراد تجربیات درونی کمتری دارند یا از تجربیات درونی خود آگاه نیستند، بنابراین از نظر من منطقی است که بعضی از افراد لزوما کمبود اعتماد به نفس نداشته باشند یا اعتماد به نفس خیلی بالا را نیز حس نکنند. آنها در حد وسط قرار دارند. فقط کارشان را انجام میدهند. آنها فقط میروند و بازی میکنند. به عنوان روانشناس ورزشی، وقتی با بازیکنان حرف میزنید این احساس را میگیرید- این بازیکن حسگر درونی چندانی ندارد. کار با این بازیکنان بسیار دشوار است چون بسیاری از سوالات مربوط به تجربیات درونی است.”
نقطه نظر قریشی این است که همه ما در زمانهای مختلف به سطوح متفاوتی از اعتماد به نفس متمایل میشویم اما افرادی هستند که این شرایط را بهتر از دیگران کنترل میکنند:” آنها میتوانند به صورت بالقوه این شرایط را خودآگاه یا ناخودآگاه تشخیص دهند و کاری که برای حفظ این ثبات فکری که منجر به ثبات عملکرد میشود را انجام دهند.”
او با بعضی از بهترین ورزشکاران جهان کار کرده، با این حال لزوما با این موضوع موافق نیست که افراد موفق و رده بالا همیشه افرادی هستند که میتوانند سطوح اعتماد به نفس خود را کنترل کنند:” من فکر میکنم شگفتزده خواهید شد اگر بدانید چند بار پیامی داشتهام که در آن نوشته شده بود من افتضاح هستم، دیگر نمیخواهم این بازی را ادامه دهم… و آنها نفرات اول جهان هستند. شوخی نمیکنم. یک بار پیامی از یک گلفباز داشتم که به معنای واقعی کلمه اشک میریخت و میگفت روز بسیار بدی داشتم، نتوانستم توپ را وارد سوراخ کنم، افتضاحم، تو افتضاحی. این بسیار جالب است.
چه رنک یک در جهان گلف باشید، برای بهترین تیم فوتبال جهان بازی کنید، در خانه مادر یا پدرتان مانده باشید، سطوح اعتماد به نفس ما متفاوت است.”
قریشی در زمینه فوتبال میگوید که نکته کلیدی مدیریت این متغیرها برای بازیکنان و سرمربیان تاکید بیشتر بر یادگیری است:” بنابراین موفقیت و شکست به نگرش تبدیل نمیشود، آنها به سادگی به نتیجه تبدیل میشوند- هردوی آنها موقعیت مساوی برای یادگیری در اختیار قرار میدهند.
همه میگویند که در فوتبال همه چیز به نتیجه بستگی دارد. البته که همینطور است اما شما میتوانید در یک بازی پیروز باشید و چیزی یاد نگیرید اما میتوانید در یک بازی شکست بخورید و چیزهای بسیاری بیاموزید. در طول یک فصل، این مهم است که بتوانید چقدر سریع و خوب یاد بگیرید تا بهترین بهره را از استعدادهای حاضر در تیم بگیرید.”
وارناک در سال 2018 پس از 16 سال و انجام بیش از 500 بازی به عنوان فوتبالیست حرفهای بازنشسته شد و پس از آن تصمیم گرفت وارد دنیای رسانه شود. اما او متوجه شد که حتی در دنیای جدیدش هم مدیریت کالای شکننده اعتماد به نفس کار راحتی نیست. او میگوید:” من هنوز به شدت از خودم انتقاد میکنم. من بدترین منتقد خودم هستم و این چیزی است که در حال حاضر با یک روانشناس در حال کار روی آن هستم چون فکر میکنم شاید این، آن روی من باشد که بیشترین تاثیر را روی بازیام داشت. من همه چیز را بیش از حد تحلیل کرده و بیش از حد به آن فکر میکنم. من بیش از حد نگران نظر مردم درباره خودم هستم.”
وارناک از کار نکردن با قریشی پس از جدایی از بلکبرن پشیمان است- حتی با این که چنین کاری کرد چون حس میکرد به جایی رسید که دیگر نیازی به این راهنمایی ندارد. و وقتی به مجموع زندگی حرفهای خود نگاه میکند باور دارد که اگر خیلی زودتر با چنین حمایت روانیای آشنا میشد، در مسیر کاملا متفاوتی قرار میگرفت.
” وقتی از لیورپول جدا شدم (در سال 2007)، به یک جام جهانی رفتم (در سال 2010 ) و حدود 16 بار به تیم ملی انگلیس دعوت شدم. این نشان میدهد که من توانایی بازی در لیورپول را داشتم اما چیزی که در آن زمان نداشتم قدرت روانی بود و هیچ روانشناسی هم در باشگاه حضور نداشت. کاملا باور دارم که اگر یک روانشناس داشتیم و من برای تغییر روانم به طور مداوم با آنها کار میکردم، مدت زمان بیشتری میتوانستم در لیورپول توپ بزنم.”
پس حق با گواردیولا بود. اعتماد به نفس همه چیز است. و این که استونز کاملا توسط خودش به اینجا رسیده یا کمکی از سرمربیاش گرفته، واقعا اهمیت چندانی ندارد؛ تا زمانی که هردوی آنها بدانند که او نیاز دارد تا زمانی که میتواند در همین شرایط باقی بماند.
او بیشتر در آرژآنتین بوده تا پاریس
صدای لئوناردو هم در آمد؛ کنایه معنادار به مسی
لیونل مسی فوق ستاره پاری سن ژرمن، بین دو نیمه دیدار جمعه شب تیمش مقابل لیل تعویض شد.
مسی که پیش از این بازی دچار مشکل ماهیچهای بود، سرانجام خودش را به این دیدار رساند اما شرایط بدنی اش اجازه نداد که بیش از 45 دقیقه بازی کند و بین دو نیمه جای خود را به مائورو ایکاردی داد.
هنوز مشخص نیست که آسیب دیدگی او تا چه اندازه جدی است اما این احتمال وجود دارد که او دیدار چهارشنبه شب مقابل لایپزیش در لیگ قهرمانان را از دست بدهد.
وضعیت لیونل مسی در پاری سن ژرمن مطابق انتظار پیش نرفته است. مصدومیت ها باعث شده که حضور همزمان او در کنار نیمار و کیلیان امباپه کاهش پیدا کند و از طرف دیگر هنگامی هم که آنها با هم در زمین حضور دارند نمی تواند انتظارات را برآورده کنند.
علاوه بر همه اینها مسی نتوانسته عملکردی که در بارسلونا ارائه میداد را در تیم فرانسوی نیز به نمایش بگذارد. در بارسا همه چیز حول مسی می چرخید اما در PSG او دو فوق ستاره دیگر را هم در خط حمله کنار خود می بیند که به ریتمی متفاوت از آنچه مسی به دنبالش است، نیاز دارند.
بحث دیگری که در مورد لئو مسی وجود داشته به پست بازی او برمیگردد. مائوریسیو پوچتینو اکثراً از این بازیکن در سمت راست استفاده کرده اما این اعتقاد وجود دارد که مسی نمیتواند در این پست بهترین ورژن خود را به نمایش بگذارد و بهتر است آزادی عمل بیشتری به او داده شود؛ اتفاقی که لازم است پوچتینو در هفتههای آتی روی آن به شکل دقیقی کار کند تا پاریسنژرمن بتواند بالاخره بهترین نسخه مسی را ببیند.
5 بازی بدون گل و پاس گل در لوشامیپونا باعث شد تا صدای نشریه اکیپ هم قبل از بازی دیشب بلند شود و بر علیه مسی تیتر بزند: «بالاخره یک شروع خوب؟»
در پایان بازی که بازهم برای مسی خوب پیش نرفت، لئوناردو مدیر ورزشی پی اس جی در پاسخ به سوال خبرنگاران در مورد فرم بدنی نگران کننده مسی و با حالت کنایه ای گفت: «وضعیت مسی؟ او در این مدت بیشتر از اینکه با ما تمرین کند با تیم ملی آرژانتین تمرین کرده است. پروازهای طولانی نیز باعث مشکلات عضلانی بازیکنان می شود. نیمار نیز به همچنین ولی او امشب عالی بازی کرد. امشب همچنین دی ماریا نیز تعیین کننده بود و گل برتری ما را زد. البته در مورد مسی چیزی مرا نگران نمی کند.»
لئوناردو در واکنش به انتقادات از سبک زندگی نیمار نیز گفت: «مردم فکر می کنند که ما در مورد وضعیت بازیکنان مان بی اطلاع هستیم اما اینطور نیست. انگار بازیکنان پی اس جی همیشه در جشن و خوشگذرانی حضور دارند. اگر بازیکنی رویه خوبی در پیش نگیرد، با او صحبت خواهد شد. در مورد رفتار بیرون زمین نیمار بسیار صحبت و انتقاد می شود که از نظر ما غیرمنصفانه است. اگر نیمار یا هر بازیکنی هر شب در جشن ها حاضر باشد، جایش در پی اس جی نخواهد بود. نه نیمار و نه هیچ بازیکنی چنین سبک زندگی ای ندارد.»
مدیر ورزشی پی اس جی در مورد حجم بالای انتقادات رسانه ای از عملکرد پوچتینو پاسخ داد: «جوری از او انتقاد می شود انگار پوچتینو چیزی از فوتبال نمی داند. خیر، او به دنبال بهترین تاکتیک برای تیم است. قبل از اینکه پوچتینو به پی اس جی بیاید، او را جزو 5 مربی برتر دنیا می دانستند و حالا احتمالا هیچ عددی نیست.
در مورد عملکرد مربی در پایان فصل نتیجه گیری خواهیم کرد نه الان. درست است که در پی اس جی عجله وجود دارد و این طبیعی هم است ولی با تیمی که داریم، مطمئنا می خواهیم بهترین نتایج را بگیریم، هرچند اینکه در نهایت موفق خواهیم شد را نمی دانم. مربی خوبی داریم و نگران او نیستیم. می دانم که می توانیم بهتر شویم و به کادر فنی اطمینان داریم. متاسفانه رسانه ها از حالا مشغول نتیجه گیری هستند و بسیار زود شروع به قضاوت کرده اند که این درست نیست.»
اخبار
مارادونای جدید در ناپولی: گلزنی با دست دیهگوی جوان
این بازیکن تیم جوانان ناپولی در دیدار برابر رم موفق شد گلی را با ضربه دست شبیه به گل معروف دیهگو مارادونا به ثمر برساند اما این نقطه پایان شباهتهای این دو نفر نیست.
در حالی که تنها 10 دقیقه به پایان بازی فرصت باقی مانده و ناپولی با نتیجه 1-2 از رم عقب بود، دیهگو پانتزولو موفق شد توپ را وارد دروازه حریف کرده و بازی را به تساوی بکشاند اما پس از این گل بود که بازیکنان تیم زیر 16 سال رم به سوی داور هجوم برده و اعتراض شدیدی را آغاز کردند که راه به جایی نبرد.
تماشای مجدد این صحنه نشان میدهد که پانتزولو از دستش استفاده کرده تا توپ را وارد دروازه کند و واکنش گزارشگر بازی نیز که پس از پخش مجدد گل بارها کلمه «باورنکردنی» را به کار برد در نوع خود جالب بود.
پس از این گل بود که مقایسهای بین این بازیکن جوان با نام دیهگو با گل معروف به دست خدای مارادونا در دیدار برابر انگلیس صورت گرفت. چرا که نه تنها صحنه به ثمر رسیدن گل با دست، بلکه شادی متظاهرانه این بازیکن جوان پس از ورود توپ به دروازه نیز شباهت زیادی به ستاره سابق تیم ملی آرژانتین داشت که بسیاری باور دارند با شادی پس از گلش به انگلیس توانست داور را فریب داده و هر شک و تردیدی نسبت به این که خطایی روی این گل رخ داده را از بین ببرد.
این بازیکن بزرگ آرژانتینی اسطوره باشگاه ناپولی است که موفق شد دو قهرمانی سریA ، یک قهرمانی در کوپا ایتالیا و یک جام یوفا را در طول دوران هفت ساله حضورش در این تیم به دست آورد.
و به نظر میرسد که روحیه «پیروزی به هر قیمتی» که او داشته، پس از گذشت سالها همچنان در این تیم باقی مانده و پانتزولو آخرین بازیکنی است که توانسته با موفقیت هرچه تمامتر گل دست خدا را بار دیگر بازسازی کند.
این گل یکی از معروفترین اتفاقات دوران بازی مارادونا بود که در جام جهانی 1986 برابر تیم ملی انگلیس رقم خورد. این خطای آشکار از سوی داوران بازی دیده نشد تا آرژانتین پس از پیروزی برابر سه شیرها در مرحله یک چهارم نهایی، تا دیدار فینال پیش رفته و برای دومین بار قهرمان جام جهانی شوند.
حضور در لیست بهترینهای جهان؛
افتخار بیسابقه برای فوتبال ایران با طارمی، آزمون و عابدزاده
با اعلام فدراسیون بین المللی آمار و ارقام، امیر عابدزاده دروازهبان تیم ملی ایران هم در جمع گزینههای بهترین دروازهبان سال جهان قرار گرفت.
ادامه فهرست بهترینهای سال ۲۰۲۱ فوتبال جهان از سوی فدراسیون بین المللی آمار و ارقام روز گذشته منتشر شد و این فهرست به بهترین دروازه بان های سال اختصاص داشت. در این فهرست ۲۰ نفره، نام امیر عابدزاده دروازه بان تیم ملی ایران هم قرار دارد که سال گذشته در تیم ماریتیمو عملکرد بسیار چشمگیری داشت و یکی از بهترین دروازه بان های فصل قبل لیگ پرتغال بود.
عابدزاده که امسال راهی تیم پونفرادینا اسپانیا شده و در تلاش است صعود به لالیگا را با این تیم تجربه کند، حالا در کنار مهدی طارمی و سردار آزمون قرار گرفته است که نام آنها هم یک روز قبل از وی در لیست بهترین بازیکنان جهان منتشر شده بود.
آزمون مهاجم تیم زنیت روسیه فصل گذشته عنوان بهترین بازیکن لیگ روسیه را از آن خود کرد و مهدی طارمی هم با پورتو یکی از نفرات برتر لیگ پرتغال بود. شاید گلهای طارمی به چلسی و یوونتوس در لیگ قهرمانان اروپا تاثیر زیادی در حضورش در لیست ۳۲ نفره بهترین بازیکنان جهان داشته است.
حالا فوتبال ایران با طارمی، آزمون و عابدزاده روزهایی را تجربه میکند که بی سابقه بوده است و میتواند نوید بخش آیندهای روشن برای بازیکنان ایران باشد که رنج لژیونر شدن را به جان می خرند و برای مدتی قید قراردادهای سنگین و وسوسه کننده را میزنند.
اخبار
چگونه الکلاسیکو به بزرگترین دیدار دنیا تبدیل شد
کارلس رکساچ، مهاجم بارسلونا (81-1965) و کمک مربی بارسلونا (96-1987): این انقلابی در فوتبال بود و مردم نمیدانستند چطور با آن کنار بیایند. در آن زمان تمام فوتبال دویدن، پریدن و جنگیدن بود. اما او همیشه میگفت نه، ما باید بهتر بازی کنیم.
میشل لادروپ، مهاجم بارسلونا (94-1989) مهاجم رئال مادرید (96-1994): کرویف تنها مربیای است که وقتی مسائل تاکتیکی را به شما توضیح میداد، شما با خود میگفتید اوه، البته. اما 90 درصد مربیان این را نمیگفتند. او نگاهی مشخص و منطقی داشت. او یک انقلاب بود.
سوبیسارتا: سرمربیان ایدههایشان را دارند و روی ضدبرنامه تمام مواردی کار میکنند که فکر میکنند مربی حریف در سر دارد. کرویف- مثل پپ گواردیولا در حال حاضر- موارد متفاوتی را برای بازیهای مهم ابداع میکرد، مواردی که اگر خوب پیش میرفت میتوانست در آینده نیز مورد استفاده قرار بگیرد.
البته کرویف هم از کارهایی که خوب پیش میرفت استفاده میکرد اما مواردی نیز بود که مطابق برنامه پیش نمیرفت. اما این اتفاقی است که میتواند رخ بدهد. نکته مهم باور به کاری است که انجام میدهید و پیروی از آن است.
ساکریستان: من مسی و مارادونا را دیدهام اما کسی که دیدگاه درست و تحلیلی مثل یوهان داشته و بتواند آن را مانند یوهان ابراز کند؟ نه… من همه را نمیشناسم اما از بین افرادی که با آنها ملاقات کردهام-ایدهها، مفهوم، جزییات، ظرافت، ایده بازی او- این افتخار را داشتهام که به کسی بسیار نزدیک باشم که میتوانست چنین ویژگیهایی را مانند او ارائه دهد.
بازیکنانی که تجربه حضور در الکلاسیکو در هر دو سوی میدان را داشتند
بیش از 30 بازیکن برای هر دو تیم حاضر در الکلاسیکو به میدان رفتهاند اما تعداد کمی از آنها تاثیری مانند این گروه منتخب داشتند.
آلفردو دیاستفانو ستاره بهترین دوره رئال بود، در حالی که قرار بود برای بارسلونا بازی کند. آنها باور داشتند که برای جذب این بازیکن از تیم کلمبیایی میوناریوس به توافق رسیدهاند اما فدراسیون فوتبال اسپانیا این قرارداد را به رسمیت نشناخت و همین اتفاق باعث شد رئال مادرید قدم پیش گذاشته و این بازیکن را به خدمت بگیرد. در نهایت و علیرغم تئوریهای توطئه مطرح شده، او توانست برای رئال مادرید به میدان برود.
هشت قهرمانی لالیگا، پنج قهرمانی جام باشگاههای اروپا و دو توپ طلا به دست آورد و دانستن این که ممکن بود چه اتفاقی رخ دهد، وسوسهبرانگیز است.
گاسپارت: دیاستفانو با بارسا قرارداد امضا کرد و رئال او را ربود. قراردادی وجود داشت که چندان واضح و مشخص نبود و رئال در آن زمان به خوبی از فرصت استفاده کرد، بنابراین او به این تیم رفت. و رئال قهرمان جام باشگاههای اروپا شد و با استفانو به موفقیتهای بسیاری رسید. این اقدامی بسیار کثیف بود، اقدامی که در آن زمان بیشتر از هر چیز سیاسی بود. من حتی به عنوان بچهای کوچک نیز این موضوع را به یاد دارم.
دارسی “کاناریو” سیلویرا دوس سانتوس، مهاجم رئال مادرید (62-1959): من با پله و دیاستفانو (به عنوان بازیکن) همبازی بودم و آنها بهترین بودند. اما آلفردو کاملتر بود. او شماره یک بود.
خوان سانتیستبان، هافبک رئال مادرید (64-1963، 61-1955) . کمک مربی رئال مادرید (84-1982، 81-1979): من فکر نمیکنم بازیکن متولد شده باشد یا در آینده متولد شود که بتواند با او برابری کند. او از نظر فیزیکی باورنکردنی بود. من یک بار دیدم که او یک گل را در محوطه جریمه خودی خرید- فکر میکنم مقابل سوسیهداد- و روی همان حرکت، از سمت دیگر زمین سر درآورده و گل زد. هیچکس نمیتوانست او را متوقف کند. شما هرگز کسی را شبیه او ندیدهاید و هرگز هم نخواهید دید.
کالدرون: دیاستفانو عادت داشت چیزی بگوید که من همیشه وقتی اعتراض بازیکنان، مربیان یا مدیران را میشنیدم تکرار میکردم. “یک تیم بزرگ- و رئال بزرگترین از هر تیمی است- هرگز نمیتواند به داوری، مصدومیت یا بدشانسی معترض باشد.” این اصلی بسیار مهم در فوتبال و طور کلی در ورزش است. یک تیم کوچک یا متوسط میتواند شکایت کند اما رئال مادرید هرگز نمیتواند. سپس به میشل لادروپ رسیدیم که در دهه 1990 برای هر دو تیم بازی کرد. او تنها بازیکنی است که پیروزی 0-5 در الکلاسیکو برای بارسلونا و رئال را تجربه کرده و این کار را در فاصله یک سال انجام داد. نتیجه 0-5 یادآور خاطرات بدی برای هواداران و بازیکنان هر دو تیم بود که طرف مقابل را با بالا بردن یک دست و نشان دادن تمامی انگشتان آزار میدادند.لادروپ: من هرگز این کار را نکردم. از این کار خوشم نمیآمد چون بدون این که بخواهم متکبر باشم، باید بگویم که من شکست 0-5 را تجربه کردم و اتفاقی تحقیرآمیز است. من دوست دارم برنده باشم اما این شبیه به وقتی است که شما به کسی لایی میزنید، من فقط وقتی این کار را میکردم که بخواهم از حریفم عبور کنم- هرگز هدفم تحقیر آنها نبود. بنابراین نتیجه 0-5 را دوست نداشتم.
تنها داستان شیرین مربوط به این اتفاق زمانی بود که من سرمربی ختافه بودم، در فرودگاه حضور داشتم و مردی با پسر 10 سالهاش آنجا بود- که یعنی این بچه زمانی به دنیا آمده بود که من تقریبا از فوتبال خداحافظی کرده بودم- و این پدر از من خواست که عکسی با آنها بگیرم. سپس رو به پسرش کرد و گفت این مرد فوتبالیست بسیار خوبی بود و پسرش به او گفت پنج-هیچ، پنج- هیچ!
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9620/29360/100966
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9620/29360/100967
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9620/29360/100968
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9620/29360/100969
|
عناوین این صفحه
- اعتماد به نفس چگونه روی عملکرد یک بازیکن تاثیر میگذارد؟
- صدای لئوناردو هم در آمد؛ کنایه معنادار به مسی
- اخبار
- اخبار