|
قصه غافلگیرکنندهترین سرود جنگ چه بود؟
علیرضا سعیدی
یکی از متفاوت ترین سرود ها و آثار موسیقایی مرتبط با موسیقی انقلاب و دفاع مقدس که همچنان از آن به عنوان ماندگار ترین اثر موسیقایی این ژانر یاد می شود، در آستانه فتح خرمشهر خلق شد.
زمان خیلی زود گذشت، خیلی؛ انگار همین دیروز بود که موتورسوارهای پایتخت روزنامه را بالای دستشان گرفته بودند و با تیتر خیلی درشت «خرمشهرآزاد شد» تمام تلاششان را میکردند که در خیابانهای شهر خودنمایی کنند. این خودنمایی جذاب و با شکوه ادامه داشت و تا زیر پل سیدخندان تهران، آن هتل زیر پل که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و ایام جنگ در اختیار هم وطنان جنگ زده از خوزستانِ عزیز، از خرمشهر زیبا قرار گرفته بود، برسانند تا شکوه پیروزی را به آنها تبریک بگویند. تبریک برای فتح غیورمردانه یک شهر که جهانی شد. شهری که خرمی اش عطراگین شد به خون پاک رزمندگانی که از ارتش و سپاه در کنار مردمان نازنینش خرمشهر را تبدیل به یکی از مهمترین شهرهای جهان کردند.
و این روزها فتح خرمشهر چهل ساله میشود؛ چهل سال گذشت؛ چهل سال از ۵۷۶ روز زیر توپ و تانک بودن و خلق یک حماسه به معنا و مفهوم مطلق کلمه گذشت. گرچه آن دوران ما و نسل ما طفلی بیش نبودیم که عملیات «بیت المقدس» مقدمه خلق حماسه پیروزی شد. گرچه هنوز قصهها و داستانها و ناگفتههای فراوانی از این مقطع تاریخی فوق ماندگار باقی مانده که بخواهیم آنها را بفهمیم. اما همین چهل سال فراموش نشدن به ما نشان داده که قصه فتح خرمشهر انقدر ظرفیت دارد که بازهم بتوانیم با نگاهی متفاوتتر، تازهتر و جذابتر از این واقعه ماندنی حرف بزنیم، حالا فرقی نمیکند این حرف زدن با موسیقی باشد یا نمایش، با سینما باشد یا ادبیات، با هنرهای تجسمی باشد یا رسانه مهم این است که تازه است، خیلی تازهتر از قبل؛ انگار در نگاه استعاری اش مانند آنچه در کربلا و حضرت سید الشهدا گذشت، قصدی برای فراموش شدن از نگاه تاریخی ما ایرانیها ندارد، فرقی هم ندارد در خاطرمان چگونه ثبت شده؛ مهم فراموش نشدن است که در قالبی سحرانگیز و الهی این چنین باقی مانده و حداقل در روزهای منتهی به سوم خرداد یادمان میاندازد که روزی روزگاری در ایران، در خرمشهر عزیز چه اتفاقی افتاد که حماسه اش مزین شد به روز مقاومت، ایثار و پیروزی در تقویم رسمی کشور.
در این چهل سال برای اینکه بدانیم و آگاه باشیم چرا خرمشهر ماند و میماند، تا آنجا که در توان اهلش بود، کتاب و روایت و فیلم و موسیقی ساخته شد تا ببینیم، بخوانیم و بشنویم از مقاومتی که یادگاری مهمی برای ماست و چه زیباست زمانی که فرصتش پیداشد سری بزنیم به کوچه پس کوچههای شهری که در کنار رزمندگانش، هنرمندان هم روایتهای جذابی از فتحش دارند، پیروزی که این بار بهتر است دنبال روایتهای کمتر خوانده شده و دیده شدهای از آنها باشیم که میتواند ابعاد متفاوتتری از آن را برایمان نمایان کند. نمایشی که حتی اگر به قصههای تکراری اش هم رجوع کنیم همچنان شیرین و جذاب و ماندنی اند. کما اینکه یک بار هم در جایی گفته بودم چون خرمشهر موسیقی دارد، پس از این قصهها میتوانند یادگاریهای جذابی برای تک تک ما آدمها باشند. اصلاً هم فرقی نمیکند که در چه گرایش و اندیشه سیاسی فرو رفتهایم. مهم ماندگاری یادگاری است که مانده و میماند و خواهد ماند.
«بانگ آزادی» و یک دنیا خاطره شنیده شده از موسیقی انقلاب
در لابه لای انبوه خاطرات و موسیقیهای ماندگاری که هست و اتفاقاً هم درباره آنها نوشتهها و روایتهای زیادی موجود است، قصه اهالی موسیقی به ویژه آنهایی که به دور از هیاهوهای رسانهای سرمنشا خدمات ارزشمندی در حوزه موسیقی انقلاب و دفاع مقدس بودند، میتواند دربرگیرنده قصههای متفاوت و کمتر شنیده شدهای باشد که برخی از آدمهای دغدغه مند تلاش کردند با تدوین و گردآوری آنها سهمی برای متفاوت نگاه کردن داشته باشند، یکی از از همین آدمها احمدعلی راغب آهنگساز و نوازنده پیشکسوت موسیقی کشورمان بود که در زمان حیات پربارش سهم بسیار زیادی در حوزه موسیقی انقلاب بود که برخی از روایتها و قصههایش از موسیقی انقلاب و دفاع مقدس در کتاب خاطرات شفاهی اش با عنوان «بانگ آزادی» با تحقیق مهدی چیت سازو مرتضی قاضی و تدوین محسن صفایی فرد توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی پیش روی خوانندگان قرار گرفته است.
این آهنگساز در بخشی از این کتاب که با کلید واژه «غافلگیرکننده ترین سرود جنگ» به نگارش آمده، درباره فتح خرمشهر نوشته است: تقریباً اوایل اردیبهشت سال ۱۳۶۱ که یک روز من و آقای سبزواری را دعوت کردند و گفتند باید سرود بسازید، چون ما در آستانه بزرگترین پیروزی نیروی نظامی ایران هستیم. اصلاً باید در شهر این اثر، از همه نیروها اسم برده شود، پرسیدیم این اتفاق در کدام جبهه و کجاست؟ گفتند ما چیز بیشتری نمیدانیم. به ما این جوری گفتهاند که باید سرود خاصی بسازید که در تاریخ بماند. اگر این پیروزی ان شاءالله اتفاق بیفتدف سرود شما هم جزو تاریخ میشود. حتی در جبههها هم رزمندگان نمیدانستند که قرار است عملیاتی در کار باشد. ما نمیدانستیم در جبهه چه میگذرد و هیچکس هم چیزی نمیگفت. اصلاً هیچ بحثی راجع به خرمشهرنبود؛ فقط تا این اندازه میگفتند که تبادل آتش بین سپاه ایران و ارتش عراق در جبه جنوب ادامه دارد. عملیات کاملاً محرمانه و مخفی بود.»
گفتند نمیشود، نمیتوانیم بگوییم!
راغب در ادامه چنین روایت کرده است: «کاملا ناگهانی به فرماندهان گفته شد و نیروها هم از مناطق خاصی، یک باره حمله کردند و ۱۹ هزار نفر اسیر گرفتند. یعنی این قدروسعت حمله ایران زیاد بود که حتی نتوانسته بودند فرار کنند. حتی ماشین روشن را جا گذاشته بودند که فرار کنند، ولی نتوانسته بودند و اسیر شده بودند. تلویزیون اسرای عراقی را نشان میداد؛ از سرتیپ و درجه دار گرفته تا افسر جزء. اصلاً ایران اکثر اسرای جنگ را در همین عملیات بیت المقدس گرفت. تاقبل از آن، در حین ساخت سرود، من و آقای سبزواری نمیدانستیم که این پیروزی چیست و چگونه است؟ فقط به ما گفته شده بود این پیروزی کمتر از پیروزی خود انقلاب نیست. ما گفتیم اگر ممکن است کمی این ماجرا را باز کنید، چون به دردمان میخورد و باید بدانیم. گفتند نمیشود، نمیتوانیم بگوییم. شما خودتان دیگر بهترین و کاملترین پیروزی را در ذهنتان تجسم کنید.
سفارش این سرود را رادیو به ما داد، دفتر آقا سید احمد خمینی هم به خود رادیو سفارش داده بود؛ یعنی از رادیو ارتباط گرفتند و به ما اعلام کردند. از قبل انتخاب کرده بودندکه من، آهنگساز و آقای سبزواری هم شاعرش باشد. به همین دلیل، فقط از ما دو نفر در دفتر رادیو دعوت کرده بودند. دست آخر هم گفتند وقتی از اینجا بیرون رفتید، تمام این حرفها را فراموش کنید.
یکی دو روز خیلی فکر کردم که بالاخره چطور آهنگی بسازم که مردم آن را در زمزمههای خودشان بخوانند. با خودم میگفتم خدایا من چه بسازم؟ من در موسیقی جنگ، مثل مرغ زخمی هستم و هنوز التیام نیافتهام. الان من اصلاً نمی دانم که کجا هستم. شعرای ما در آن مقطع، شعرهای حماسی میگفتند. کارشان هم مهم بود و خیلی راحت شعر میگفتند. اما من مانده بودم که چه کار باید بکنم. ما هر روز به رادیو میرفتیم. آقای سبزواری هم میآمد که اشعار را بررسی کند. خلاصه آقای سبزواری دو سه روز بعد گفت بالاخره چه کار کردی؟ گفتم فعلاً مغزم کار نمیکند. ایشان گفت خب من مغز من کار کرده است! بیا اینها را بگیر و بخوان. آن شعر تقریباً چیزی نزدیک به همین شعری بود که الان در سالروز فتح خرمشهر پخش میشود.»
در تماس تلفنی با آقای سبزواری چه گذشت؟
آهنگساز نواهای ماندگار انقلابی در ادامه روایت خود در دیدار با مرحوم سبزواری نیز چنین آورده است: «آن لحظه با خواندن آن اشعار گفتم آقای سبزواری، میخواهید من یک تم موسیقایی به شما بدهم و شما شعرتان رایک روز من و آقای سبزواری را دعوت کردند و گفتند باید سرود بسازید، چون ما در آستانه بزرگترین پیروزی نیروی نظامی ایران هستیم. اصلاً باید در شهر این اثر، از همه نیروها اسم برده شود، پرسیدیم این اتفاق در کدام جبهه و کجاست؟ گفتند ما چیز بیشتری نمیدانیم. به ما این جوری گفتهاند که باید سرود خاصی بسازید که در تاریخ بماند بر مبنای آن بسرایید و ادامه بدهید؟ ایشان گفتند خب بگو، ببینیم چه میشود. من همان جا ملودی ترجیع بند ابتدای سرود خجسته باد این پیروزی را با همین کلام برای ایشان خواندم و پرسیدم شما میتوانید بر این مبنا ادامه بدهید؟ ایشان گفتند حالا اگر کمی هم تغییر کرد که عیبی ندارد. شما دستتان باز است که آهنگ را تغییر بدهید. گفتم بسیار خوب، شما شروعتان این شکلی باشد. دوبار دیگر، همین کلام خجسته باید این پیروزی را با آهنگ فعلی برای ایشان خواندم. سبزواری همیشه ضبط کوچکی در جیبش بود. صدای مرا ضبط کرد. همان شب ساعت یک دو نیمه شب به خانهام زنگ زد و گفت این شعر را بنویس. تلفنی شعر سرود خجسته باد فعلی را گفت و من هم نوشتم.
من فقط همان تم اولی که به ایشان داده بودم، در خاطرم بود و دیگر ادامه نداده و چیزی نساخته بودم. دقیقاً با کمک همان تم، این پیروزی خجسته باد را ساختم و فکر میکنم ساعت ۹ و ۱۰ صبح بود که ساختن این ملودی تمام شد. آن شب تا صبح نخوابیدم. الان که فکر میکنم، نمی دانم چه طور این خلق میشد و از کجا به ذهنم میآمد.»
مرحوم راغب در این بخش از روایت جالب خود از ساخت سرود خجسته باد این پیروزی که اکنون از آن به عنوان یکی از ماندگارترین ترانههای انقلابی یاد میکنند، توضیح میدهد: «ملودی این اثر را تمام کردم و به رادیو رفتم. طبق معمول آقای سبزواری هم آمده بود. گفتم بیا گوشهای برویم. با هم به یکی از اتاقهای خالی محل کار رفتیم و من نُتی را که بر مبنای شعر تلفنی ایشان نوشته بودم، آهسته برایش خواندم. گفت: همین است. در ذهن من هم چیزی مثل همین بود. این لحنی که شما با آن خجسته باد این پیروزی را خواندید، خودِ خودش است. من هم وقتی داشتم این شعر را میگفتم، برای خودم زمزمههایی میکردم، ولی این درست است، همین که شما ساختهاید درست است. گفتم آخر گفته انداینجایش اینجوری باشد و آن جایش آن جور باشد. شاید بشود بهترش کرد. ایشان گفتند ول کن! اینها هرچه میخواهند بگذار بگویند. ما آن قدر از این پیروزیها خواهیم داشت که اندازه ندارد. قرار است جنگ بیست سال ادامه پیدا کند. ما باید برای بیست سال، سرود جنگ و پیروزی بسازیم.
قصه غافلگیرکنندهترین سرود جنگ چه بود؟
حتی در این سرود، اسمی از خرمشهر نیامده است؛ ولی...
خلاصه وقتی که آقای سبزواری گفت ملودی خوب است، گفتم حالا بیایید برویم برای شخص سومی هم بخوانیم. همان موقع آقایان معلم و شاهرخی با تهیه کننده ها جلسه گذاشته بودند. وقتی جلسه تمام شد، پیش شان رفتیم و به همان شکل برایشان خواندم. آقای سبزواری هم کنار دستم بودند. گفتند بله، بسیار تاثیرگذار است و اگر خوب ضبط شود، بین مردم جا میافتد. به طرز عجیبی روان است. اگر مردم دو بار بشنوند، حتماً زمزمهاش میکنند. مخصوصاً قسمت خجسته باد این پیروزی خیلی مهم است و زود یاد میگیرند. سرانجام ما این نت و شعر را به دست مرحوم مجتبی میرزاده دادیم، البته من به او چیزی درباره نحوه سفارش گرفتن نگفتم؛ فقط گفتم همین طوری به ما الهام شده است که شاید پیروزی در راه باشد. این همه پیروزی داریم و این هم شاید یکی از آنها باشد. البته واقعاً خودِ من هم نمیدانستم که این سرود برای کدام پیروزی و کدام جبهه و شهر است. حتی در این سرود، اسمی از خرمشهر نیامده است. ایشان هم کار را قشنگ تنظیم کرد. تنظیم ایشان مارش گونه و با ملودی «بیات ترک» که زمینهاش تغزلی و آوازی است انجام شد. نوعی مارش در موسیقی بیات ترک ساخته بودم که تا آن زمان سابقه نداشت.
این هنرمند فقط موسیقی کشورمان درباره نحوه انتخاب محمد گلریز برای خوانندگی این قطعه گفته است: «دوشب بعد از تنظیم اثر، به گلریز زنگ زدم و گفتم محمد، بلند شو بیا خانهام. میخواهیم سرودی را تمرین کنیم. او هم سریع آمد و سرود را برایش خواندم. ملودی را به او یاد دادم. متن شعر را هم با دستخط خودش از روی شعر اصلی نوشت و رفت. یادم هست که ما بعدازظهر روز بعد، ارکستر این سرود را ضبط کردیم و یک روز بعد آقای گلریز آن را خواند. برای قسمت کُرش هم از خودِ بچههای نوازنده در رادیو کمک گرفتیم و از گروه کُر دعوت نکردیم.
قصه غافلگیرکنندهترین سرود جنگ چه بود؟
این اثر همین طور ضبط شده باقی ماند. به گمانم ۲۹ یا ۳۰ اردیبهشت بود که تحویلش دادیم و دیگر نفهمیدیم چه شد. با خودم میگفتم چرا پخش نشد؟ به نتیجهای نمیرسیدم و خودم را قانع میکردم که خُب به موقع خودش پخش خواهد شد. به همین منوال گذشت تا روز سوم خرداد. صبح زود، گوینده خبر بیانیه داد و گفت: «شنوندگان عزیز توجه فرمایید؛ خونین شهر، شهر خون آزاد شد» گوینده این چند بار پشت سرهم گفت و بعد ناگهان دیدم که برای اولین بار این سرود از رادیو پخش شد.
«از مزرعه تا سفره» را با رادیو تجربه کنید
شبکه رادیویی سلامت به تازگی پخش برنامه ای جدید با نام از مزرعه تا سفره را آغاز کرده که روزهای پنجشنبه ساعت ۱۸ و ۲۰ دقیقه پخش میشود.
فاطمه بی تقصیر، نویسنده و تهیه کننده درباره جزییات برنامه جدید «از مزرعه تا سفره» در شبکه رادیویی سلامت گفت: این برنامه جدید با گویندگی ندا خواجه نوری در قالب ساختار جدید از پنجشنبه هفته گذشته ۲۲ اردیبهشت ماه با محوریت ایمنی و سلامت تغذیه آغاز شده است. در این برنامه محصولات کشاورزی، باغی، زراعی مورد بررسی قرار می گیرد.
وی ادامه می دهد: موضوع روز پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت به فرآیند تولید گوجه فرنگی از مزرعه تا سفره اختصاص دارد. روز پنجم خرداد ماه هم فرآیند تولید سبزی خورد بررسی خواهد شد. ضمن اینکه محمد رضا امیری مدیر زراعت جهاد کشاورزی استان تهران کارشناسی برنامه را بر عهده دارد. در این چارچوب شناسایی و معرفی محصولات سالم به مصرف کنندگان از مزرعه تا سفره، دغدغه ما در این برنامه است. همچنین آشنایی مصرف کننده با محصولات کشاورزی و اهمیت تغذیه ای آنها در این برنامه با ارتباط تلفنی کارشناسان مختلف مورد توجه قرار می گیرد.
برنامه از مزرعه تا سفره پنجشنبه ها ساعت ۱۸:۲۰ از گروه تغذیه رادیو سلامت روانه آنتن می شود.
اخبار
غم عثمان محمد پرست بر نهان خانه دل دوستدارانش نشست
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با انتشار پیامی درگذشت عثمان محمد پرست نوازنده پیشکسوت موسیقی مقامی خراسان را تسلیت گفت .
محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با انتشار متنی درگذشت عثمان محمدپرست نوازنده موسیقی مقامی خراسان را تسلیت گفت.
در متن پیام محمدمهدی اسماعیلی آمده است:
خبر درگذشت استاد عثمان محمدپرست، یکی از مهمترین بازماندگان موسیقی مقامی جنوب خراسان خبری تلخ بود. آن مرحوم جانی جدا از جان فرهنگ و هنر نداشت و غمش در نهانخانه دل دوستداران موسیقی نشست.
مروری بر دوره پربار و تأثیرگذار فعالیت هنری استاد محمدپرست، تلاش و تکاپوی این هنرمند را در حفظ جایگاه میراث ارزشمند موسیقی اصیل ایرانی و سرمایه فرهنگی ما به خوبی بیان میکند.
اگرچه استاد محمدپرست از میان ما رفت، اما آوای منحصر به فرد، زیبا و روحنواز این استاد فقید همیشه در حافظه موسیقی مقامی ایران جاودان خواهد ماند.این هنرمند فقید در طول زندگی حرفهای خود، علاوه بر خدمات گسترده و دغدغهمندی عمیقی که در عرصه فرهنگ و هنر بومی داشت، مرد بزرگی که هرگز برای پول ننواخت با این وصف در امر ساخت بیش از ۹۰۰ مدرسه به همراهی خیرین دیگر مشارکت کرد. اینجانب فقدان این هنرمند عزیز را به اهالی فرهنگ و هنر، علاقهمندان و شاگردان آن فقید سعید و خانواده محترم تسلیت میگویم و از درگاه ایزدمنان برای آن مرحوم رحمت واسعه و غفران الهی و برای بازماندگان محترم صبر و بردباری خواستارم.»
ارائه ۲ اثر تالیفی از مجریان «تهران ۲۰» در نمایشگاه کتاب
۲ کتاب «حکمرانی اقتصاد بینالمللی» و «۹۷۶ روز در کوچه پس کوچه های اروپا» به قلم ۲ مجری شبکه پنجم سیما در نمایشگاه کتاب تهران پیش روی مخاطبان قرار گرفته است. همزمان با برگزاری سی و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از کتاب «حکمرانی اقتصاد بین المللی» رونمایی و همچنین «کتاب ۹۷۶ روز در پس کوچه های اروپا» که به چاپ سیزدهم نیز رسیده است در این نمایشگاه خودنمایی میکند.
محمد دلاوری و علی مروی مجریان برنامه تهران بیست به ترتیب کتاب های ۹۷۶ روز در پس کوچه های اروپا و حکمرانی اقتصاد بین المللی را به رشته تحریر در آورده اند. کتاب ۹۷۶ روز در پس کوچه های اروپا به قلم محمد دلاوری خاطرات و تجربیات وی را در حوزه ژورنالیسم و شهروندی در اروپا روایت می کند.
«هیچکس خانه نیست» در جشنواره کانادایی
فیلم کوتاه «هیچکس خانه نیست» ساخته میثم شمسی به جشنواره مستقل فیلم نیکل در کانادا راه پیدا کرد. فیلم کوتاه «هیچکس خانه نیست» به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی میثم شمسی به بیست و دومین دوره جشنواره «Nickel Independent Film Festival» کانادا راه پیدا کرد. این فیلم روایتی از زندگی دختری تنهاست که دلش میخواهد به فقیری که پشت در از او تقاضای غذا کرده کمک کند.
جشنواره مستقل فیلم نیکل هر ساله در «سنت جانز» مرکز استان نیوفاندلند و لابرادور کانادا برگزار میشود و هدف اصلی آن وامگیری و الهام بخشیدن به فرهنگ مستقل فیلم است و در این خصوص آثاری از کانادا و سایر نقاط جهان را انتخاب و به نمایش میگذارد. این رویداد سینمایی که در سال ۲۰۰۱ تأسیس شده است، امسال از ۱۳ تا ۱۹ ژوئن ۲۰۲۲ برابر با ۲۳ تا ۲۹ خرداد در «سنت جانز» کانادا برگزار میشود.
اخبار
معرفی ۱۲۴ داور عضو آکادمی و ۱۲ داور میهمان در دوازدهمین دوره جوایز آکادمی فیلم کوتاه ایران
124 داور عضو آکادمی و 12 داور میهمان دوازدهمین دوره جوایز آکادمی فیلم کوتاه ایران (ایسفا) معرفی شدند.
به گزارش روابط عمومی دوازدهمین دوره جوایز آکادمی فیلم کوتاه ایران (ایسفا)، اسامی داوران این دوره مشتمل بر 124 داور عضو آکادمی و 12 داور میهمان و مجموع 136 فیلمساز و هنرمند فعال در صنف سینمای کوتاه معرفی شدند. بر این اساس، جوایز این دوره از جشن آکادمی ایسفا بر مبنای آرای این داوران اهدا خواهد شد. فهرست داوران دوازدهمین دوره جایزه آکادمی ایسفا بدون اولویت عبارتند از؛مراسم اهدای جوایز دوازدهمین دوره جوایز آکادمی فیلم کوتاه ایران (ایسفا) و اهدای نشان ایسفا به دبیری مرجان اشرفیزاده، روز شنبه ۳۱ اردیبهشت ماه از ساعت ۱۷ در پردیس سینمایی صبامال برگزار میشود.حضور در این مراسم برای همه سینماگران، اهالی رسانه و علاقمندان به فیلم کوتاه آزاد است.
لغو نکوداشت بهرام بیضایی و سمینارهای نمایشنامهنویسی
برنامههای اردیبهشت انجمن صنفی نمایشنامهنویسان و مترجمان ایران لغو شد. طبق اطلاع رسانی روابط عمومی انجمن صنفی نمایشنامهنویسان و مترجمان تئاتر ایران قرار بر این بود که از چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت تا جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ این انجمن به ترتیب سمینارهای نمایشنامهنویسی و گفتگو، نمایشنامهنویسی و سانسور و آیین نکوداشت بهرام بیضایی را برگزار کند که برگزاری این برنامه به دلیل انصراف خانه هنرمندان از میزبانی این رویداد و آماده نبودن سالن جوانمرد خانه تئاتر لغو شده است.
در توضیح روابط عمومی انجمن صنفی نمایشنامهنویسان و مترجمان ایران برای لغو این رویداد آمده است: «انجمن صنفی نمایشنامهنویسان و مترجمان ایران، همچون دیگر انجمنها و کانونهای خانه تئاتر در تدارک برگزاری ۲ نشست علمی و یک نکوداشت بود که متأسفانه در آخرین لحظات، بنا بر صلاحدید سرپرست خانه هنرمندان ایران این برنامه لغو شد. بر اساس آخرین خبر این انجمن نیز اعلام شده بود ۲ سمینار و آیین نکوداشت بهرام بیضایی از ۲۸ تا ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۱ در تماشاخانه جوانمرد عمارت جدید خانه تئاتر برگزار خواهد شد اما با توجه به این که ایمنی این تماشاخانه تا این لحظه از طرف سازمان آتشنشانی تأیید نشده است و آلودگی هوا و تعطیلات اخیر برگزاری این ۲ سمینار و آیین نکوداشت توسط انجمن صنفی نمایشنامهنویسان و مترجمان تئاتر ایران در این مکان نیز امکانپذیر نیست.بدین وسیله انجمن صنفی نمایشنامهنویسان و مترجمان ایران پیشاپیش از همه استادان، سخنرانان و مدعوین عزیز پوزش میخواهد و به اطلاع میرساند در نخستین مجال و زمان، این سلسله نشستها و نکوداشتها برگزار خواهد شد. برای اعضای محترم انجمن صنفی نمایشنامهنویسان و مترجمان تئاتر ایران، جامعه هنری و مردم بزرگ ایران سربلندی، آرامش و صلح آرزومندیم.»
درخشش کودکان ایرانی در مسابقه بینالمللی تجسمی لوئی فرانسوا
هشت عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان موفق به کسب «نشان افتخار جایزه سوم»، «نشان افتخار» و «دیپلم افتخار» مسابقه بینالمللی هنرهای تجسمی «لوئی فرانسوا» کشور فرانسه شدند.
مسابقه بینالمللی هنرهای تجسمی «لوئی فرانسوا» کشور فرانسه در سال ۲۰۲۱ با موضوع «سفر: خواب خوب یا خواب بد» برگزار شد.
در این نمایشگاه از بین آثار رسیده از کشورهای مختلف، هشت نفر از اعضای مراکز فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزیده شدند. بر اساس این خبر، به ترتیب آوینا علیاصغری ۵ ساله از مرکز شماره ۱ کانون گرگان استان گلستان «نشان افتخار جایزه سوم» و سما شیخی ۸ ساله از مرکز مجتمع اصفهان «نشان افتخار» این رویداد هنری را دریافت کردند. میعاد تقیپور ۱۱ ساله از مرکز شماره ۵ اردبیل، عرفان اربابی ۱۰ ساله از مرکز قائن خراسان جنوبی، سانا صدقی ۹ ساله از مرکز شماره ۲ ارومیه آذربایجان غربی، مهرانا طلوعی ۸ ساله از مرکز شماره ۲۱ تهران، آتنا عباسی ۱۲ ساله از مرکز شماره ۱ اسفراین خراسان شمالی و صدرا قلینیا ۵ ساله از مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری تهران همگی موفق به دریافت دیپلم افتخار این مسابقه شدند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با ارسال ۱۱۸ اثر در مسابقه بینالمللی هنرهای تجسمی «لوئی فرانسوا» کشور فرانسه حضور داشت.
«دلاو» از ۱۸ خرداد به نوفل لوشاتو میآید
نمایش «دِلاو» خرداد ماه در عمارت نوفللوشاتو روی صحنه خواهد رفت.
نمایش «دِلاو» به نویسندگی و کارگردانی جعفر مهیاری و مجری طرحی داود نامور خرداد ماه در عمارت نوفللوشاتو روی صحنه خواهد رفت.
نمایش «دِلاو» در سال ۲۰۱۴ تولید شده و در کشور آلمان در سال ۲۰۱۶ و در کشور فرانسه در سال ۲۰۱۹ اجرا شده است. این اثر تقدیر شده سال «Theater am Neunerplatz» شهر وورزبورگ کشور آلمان است.
در خلاصه داستان این اثر آمده است: «او به زندگی روزمره خود مشغول است اما تحولی رخ میدهد.» مهیاری در کارنامه کاری خود کارگردانی و طراحی بیش از ۲۰ اثر نمایشی را برعهده داشته و همچنین در بیش از ۱۰ اثر نمایشی ایفای نقش کرده است. وی همچنین ورکشاپهایی در ایران و در سطح بینالمللی در کشورهای آلمان، فرانسه، کانادا و … برگزار کرده است.نمایش «دِلاو» با طراحی و کارگردانی جعفر مهیاری و مجری طرحی داود نامور تولید عمارت نوفللوشاتو و شرکت تئاتر و فیلم زندگی از ۱۸ خرداد در عمارت نوفللوشاتو روی صحنه خواهد رفت.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9750/30320/105764
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9750/30320/105765
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9750/30320/105766
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9750/30320/105767
|
عناوین این صفحه
- قصه غافلگیرکنندهترین سرود جنگ چه بود؟
- «از مزرعه تا سفره» را با رادیو تجربه کنید
- اخبار
- اخبار