|
بازدید وزیر ارشاد از برج آزادی
محمدمهدی اسماعیلی، در حاشیه این بازدید بر اهمیت روزآمدسازی موزه ایران شناسی مجموعه فرهنگی برج آزادی اشاره کرد و گفت: «با بهرهمندی از ظرفیت عظیم مراکز فرهنگی چون مجموعه برج آزادی میتوان نسبت به انعکاس پیشرفتهای علمی، تکنولوژی، تمدنی و هنری انقلاب اسلامی در قالب روزآمدسازی موزهها و مراکز فرهنگی اقدام کرد.»
او گفت: «طراحی تالار گفتوگوی مجموعه فرهنگی برج آزادی برای توسعه دیپلماسی فرهنگی و ارتباط بین مدیران فرهنگی کشور و هنرمندان حوزههای مختلف از اهمیت خاصی برخوردار است که در این زمینه باید اقدامات مناسب صورت گیرد.»
وزیر فرهنگ در حاشیه بازدید از مجموعه فرهنگی برج آزادی با جمعی از پیشکسوتان هنر نیز دیدار کرد و در این دیدار صمیمی و کوتاه به رفع برخی مشکلات مطرح شده هنرمندان با پیگیری رییس جمهور اشاره کرد و گفت: «با پیگیری شخص رئیس جمهور بخشی از مشکلات اهالی هنر که در دیدار هنرمندان با ایشان در ماه مبارک رمضان مطرح شده بود، مرتفع شده است و وزارت فرهنگ در دولت مردمی بنا به دغدغههای آیتالله رییسی برای حل سایر مسائل و مشکلات اهالی فرهنگ و هنر تمام تلاش خود را خواهد کرد.» مجموعه فرهنگی هنری برج موزه آزادی تهران از مجموعه های فرهنگی بنیاد رودکی وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که شامل بزرگترین موزه عکاسی ایران و منطقه، تالار آئینه، کتابخانه و تالار فرهنگ، تالار اقوام، تالار آسمان، سالن دانستنیها، سالن ایرانشناسی، نگارخانه، موزه شهاب سنگ، سالن اجتماعات و سالن برگزاری کنسرت موسیقی و نمایش، سالن تمرین تئاتر و موسیقی و ... است.
چرا بسیاری با حراج هنر مخالف هستند؟
️ سمیه رمضان ماهی ـ پژوهشگر
«چندی پیش نشستی در موسسه فرهنگی و هنری ایده با موضوع نقد و تحلیل حراج تهران برگزار شد که در آن پیرامون مسئله مهم و حیاتی «نهاد» در هنر صحبت کردم. امروزه مسئله مهمی که در عالم هنر بسیار جدی گرفته میشود مسئله «نهاد» است. تا مدتها در تاریخ هنر، کسانی که در فضای هنری مشغول به فعالیت بودند و به تبع آنها، دیگران به پدیدهای به نام «نهاد» قائل نبودند. در چنین شرایطی در واقع شی هنری دارای ارزشی بود که بالذات در هنر وجود داشت. بعضی از اشیا نمیتوانستند اثر هنری باشند چون بالذات، یعنی از حیث متریال، جایگاه هنرمند و کاربرد اثر، همچنی کیفیت ساخت، هارمونی، زیبایی و دیگر عناصر زیباییشناسی، فاقد ارزش هنری دانسته میشدند. همچنین در چنین نگرشی میتوان با حذف نام هنرمند همچنان اینطور برداشت کنیم که اثر هنری بالذات و بالفطره دارای ارزش است؛ چون اصول خاصی اعم از سنت یا زیباییشناسی را در خود دارد.
زمان در تاریخ میگذرد. در طول تاریخ نظریات مختلفی پیرامون هنر و هنرمند عنوان میشود. تصور کنید در قرن ۱۶ هستید و وارد اتاقی میشوید که پیکرهای مرمرین از انسان درون آن اتاق وجود دارد و علاوه بر آن، کتابی نیز هست که پُـر از صفحات تشعیر و نگارگری است. افزون بر اینها، یک تلِ آجر و یک عینک دودی نیز روی زمین اتاق دیده میشود. اگر فردی از قرن ۱۶ را پیدا کنیم و از او پرسیم کدامیک از این موارد اثر هنری است، این انسان قرن ۱۶ بلاشک میگوید؛ مجسمه و نسخه خطی اثر هنری است. اگر از او بپرسید که آیا عینک یا تل آجر نیز میتواند اثر هنری باشد؟ بدون شک پاسخش منفی است. اما امروز اگر از منِ تحصیل کرده در رشته هنر بپرسند کدام یک از اشیاء آن اتاق اثر هنری است، من در پاسخ خواهم گفت: «هرکدام از آن اشیا میتواند اثر هنری باشد اگر...» این اگر همان چیزی است که پای نهاد را به میان میآورد.
در ورود به قرن بیستم ارزش اثر هنری از امری ذاتی، به مقولهای به نام «نهاد» انتقال داده میشود. جورج دیکی نهاد اجتماعی هنر را تعریف میکند. او میگوید: آن چیزی که یک اثر هنری را تعریف میکند بالذات در آن وجود ندارد. بلکه «نهاد» آن چیزی است که شأنیت اثر هنری را به آن میبخشد. حال چه چیزی به یک اثر هنری برچسب اثر هنری میبخشد؟ جورج دیکی پاسخ میدهد: «نهاد اجتماعی هنر». سازندگان این نهاد اجتماعی عبارتند از؛ گالریداران، مجموعهداران، منتقدین و موزهداران و سایر افرادی که در حیطه تخصصی هنر مشغول به فعالیت اند. آنها هستند که به اثر، برچسب هنری القا میکنند و بدین ترتیب، این اثر یک اثر هنری میشود. البته دیکی یک اصل دیگر را مطرح میکند: دستساز بودن؛ نه به معنای آن شیء هنری ساخته دست باشد! بلکه دست یک هنرمند شیء را انتخاب کرده باشد.
حال کمی به عقب برگردیم. به دورههایی که افراد، مجسمه و نسخه خطی را اثر هنری بلاشک میدانستند. آیا در آن زمان نهاد وجود نداشت؟ آیا ما چیزی به اسم نهاد مذهبی نداشتیم؟ آیا کلیسا نمیتوانست اسپانسر آثار هنری باشد؟ آیا میکل آنژ با وجود درگیری شدیدی که با کلیسای کاتولیک داشت، اگر در قرن ۱۳ میبود میتوانست «نمازخانه سیستین» را خلق کند؟ شاید نه! اینجاست که نقش نهاد به خوبی عیان میشود.
امروزه در دنیایی زندگی میکنیم که امر اقتصادی جزو لاینفک فعالیتهای ماست. ما به طور عجیبی با مسئلهای به نام «ارزش مالی» درگیر هستیم. اگر فردی زمان و انرژیاش را صرف کاری بدون رهاورد مالی کند، برایمان عجیب است. امروزه امر اقتصادی و در واقع «نهاد اقتصادی» در حال چرخاندن موتور حرکت جهان است. بالطبع در مورد اثر هنری هم چنین است. به نقدهایی که به چنین مسأله ای وارد است کاری ندارم اما آنچه مسلم است آن است که امروز دیگر غیرممکن است که بتوانید به اثر هنری فارغ از ارزش اقتصادی نگاه کنید. همین نگرش امکان ظهور و حضور حراجیها را به عنوان پایگاه دوم در بده بستان آثار هنری در جهان معاصر پررنگ می کند. در حال حاضر حراج بزرگ تهران، ۱۵دوره است که در حال برگزاری است؛ واکنش های مختلفی در خصوص حراج به صورت کلی و حراج تهران به صورت خاص از سوی مردم و منتقدان ابراز شده؛ اما ریشه آنکه بسیاری از مردم عامه در کشورمان ایران، با نفس حراجی به طور کلی مخالفند چیست؟ چرا همچنان بعضی ها معتقدند آثار هنری «نباید» قیمت پیدا کنند. برخی می گویند شأن اثر هنری بسیار بالاتر از آن است که قیمتی ارزش آن را تعیین کند.
شاید ریشه این امر آن باشد که ما به لحاظ فرهنگی در کشوری زندگی میکنیم که هنرمند به صورت پنهان واژه «عارف» را با خودش حمل میکند. در این فرهنگ پسزمینهای وجود دارد که میگوید هنرمند صاحب شخصیتی است که از عالم ماده بریده است. نکته دوم آن است که به لحاظ فرهنگی در فرهنگ زیسته ما ایرانی ها، هنرمند یا آرتیست بودن شغل نیست. اساسا در دایره واژگان ما ایرانیها، شغلی با عنوان «هنرمند» وجود ندارد. اینها ابتکارات و تولیدات جدید ماست. با این مقدمه باید گفت هنرمندی که بخواهد در این خاک به واسطه خلق آثار هنریاش زندگی کند و زندگی باکیفیتی نیز داشته باشد، مساله پیدا میکند؛ حتا در ۱۰۰ سال اخیر که هنر مدرن آغاز شده و هنرمند از صنعتگر جدا شده باز می بینیم که بسیاری از هنرمندان نسل اول و دوم مدرن ایران شغلی بجز هنرمندی نیز برای امرار معاش داشته اند. لذا برایمان همچنان غریب است که چطور یک آرتیست میتواند در جامعه امروزی به واسطه خلق آثار هنری زندگی کند!
هنر نه تنها میتواند شغل باشد بلکه میتواند شغل پُـر بازدهی هم باشد. میتواند تولیدات بالایی داشته باشد و حتی رهاورد مالی بالایی هم داشته باشد. در ناخودآگاه خیلی از ما اینطور نقش بسته که هنر امری لذتبخش و مربوط به لذایذ آدمی است و نمیتوان تصور کرد که آدمی از لذتهایش درآمدی حاصل کند. حال آنکه امروز در تمام جهان از این مفاهیم گذر کردهاند و این ما هستیم که باید در نوع نگاهمان تغییراتی حاصل کنیم. وقتی این تغییر در نگرش ما به هنر و هنرمندی تغییر کند آن وقت حضور مارکت هنری برای مبادله اثر هنری تغییر می کند.
مسأله بعدی نگاه عمومی به امر مجموعهداری است؛ اصولا مجموعهداری با کلکسیونری اشیاء عتیقه یکی دانسته میشود. اینکه فردی از یک هنرمند جوان اثر بخرد هنوز جانیفتاده چه برسد به اینکه امسال بخرد و پنج سال دیگر بفروشد. گویی ذهنیت جمع کردن برای لذت فردی همچنان حاکم است. به طوری که اصل مهمی که در حراجی امکان ظهور مییابد «دیده شدن و شناخته شدن اثر» است؛ یک بخش از ارزشمندی اثر هنری به واسطه معوفیت اثر حاصب می شود پس هر امری که زمینه این دیده شدن و معروفیت و مشهورشدن اثر را تقویت کند مهم است.»
آیا فروش اثر تناولی در حراج غیرقانونی بود؟
پانزدهمین حراج تهران درحالی با فروش کلی نزدیک به ۱۵۹ میلیارد تومان به کار خود پایان داد که در کنار نگاههای مثبت مبنی بر رونق فضای اقتصادی هنر و گردش پول در داخل کشور، این رقم واکنشهای انتقادی را هم به همراه داشت. بر این اساس، برخی از گالریداران کف قیمت آثار را بیشتر از ارزش واقعی آن میدانستند، برخی معتقد بودند که جابهجایی این حجم از پول در این شرایط اقتصادی چندان با عقل جور درنمیآید و برخی دیگر نیز رویداد حراج را عملا برای اقتصاد هنر بیثمر دانستند.
اخیرا اما حاشیههای حراج، دامن گرانترین اثر این رویداد هنری را گرفته است. در همین راستا چنین ادعایی مطرح شده که فروش مجسمه «شاعر نشسته» پرویز تناولی در پانزدهمین حراج، به دلیل سابقه محکومیت قضایی این هنرمند، عملی مجرمانه و غیرقانونی بوده و حتی خریدار این مجسمه نیز انصراف خود را از پرداخت این مبلغ اعلام کرده و اظهار داشته که تنها ۷ میلیارد تومان برای آن پرداخت میکند در همین راستا خبرنگار بخش تجسمی ایسنا در تماسی تلفنی با محمود نورایی، مدیر روابط عمومی حراج تهران، این مسائل را پیگیر شد.
آیا فروش اثر پرویز تناولی در حراج غیرقانونی بود؟
یکی از نکات مهم در طرح این پرسش، این است که مالکیت اثر ارائهشده در حراج، متعلق به چه کسی است و توسط چه فردی به حراج ارائه شده است؟ نورایی در همین رابطه به خبرنگار ایسنا چنین میگوید: «طبق شرایطی که ما قبلا دربارهی حراج اعلام کردیم و این فرصت را برای هنرمندان پیشکسوت فراهم کردیم که اثرشان را خودشان و خانوادهشان میتوانند به حراج ارائه دهند، اثر آقای تناولی از طرف خانواده ایشان و خودشان ارائه شده و این هیچ اشکالی ندارد.»
او اضافه کرد: «مثل تمام فعالیتهای تجاری، آقای تناولی میتوانند چندین محکومیت قضایی یا دعوای حقوقی داشته باشند، ولی هیچ چیزی در مورد منع خرید و فروش آثارشان وجود ندارد. اگر دوستانی نسبت به این موضوع حساسیت دارند، یا چیزی در دست دارند، میتوانند به ما ارائه کنند و ما طبق قانون اگر مدرکی وجود داشته باشد و قانون گفته باشد که ایشان منع خرید و فروش دارند، ما خرید و فروش این اثر را کنسل میکنیم و هیچ اشکالی ندارد.»
مدیر روابط عمومی حراج تهران در ادامه تصریح کرد: «تا الان هیچ مدرکی مبنی بر منع خرید و فروش توسط ایشان، به ما ارائه نشده و آقای تناولی هم مثل تمام فعالیتهای تجاریای که وجود دارند، میتوانند چندین محکومیت قضایی داشته باشند.»
داستان انصراف خریدار ۱۴ میلیاردی صحت دارد؟
علاوه بر طرح ادعای غیرقانونی بودن فروش اثر پرویز تناولی به دنبال محکومیت قضایی اخیر او در حراج، ادعایی دیگر مبنی بر انصراف خریدار مجسمه ۱۴ میلیاردی «شاعر نشسته» در فضای مجازی در حال دست به دست شدن است.
نورایی در همین رابطه هم میگوید: «چنین چیزی اصلا صحت ندارد. بر اساس اسنادی که وجود دارد و قراردادی که بسته میشود، خریدار اثر وقتی که دست بلند میکند و اثر را خریداری میکند، قرارداد منعقد شده و برای همین اصلا یک همچین چیزی صحت ندارد.»
او همچنین اضافه کرد: «فکر نمیکنم اصلا چیزی باشد که ما بخواهیم پاسخ دهیم. بهخاطر اینکه قراردادها مشخص است و فی ما بین قراردادی تنظیم شده و ایشان هم پول را پرداخت میکنند و اثرشان را تحویل میگیرند.»
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9781/30562/107009
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9781/30562/107010
|
عناوین این صفحه
- بازدید وزیر ارشاد از برج آزادی
- چرا بسیاری با حراج هنر مخالف هستند؟