|
زنهار که تاریخ، غربال به دست از پشت سر می آید
علی افتخاری؛ از نخستین خادم المپیکی، جناب ابوالفضل صدری که عضویت نخستین ایران در کمیته بینالمللی المپیک مدیون تلاشهای بیصبرانه او بود و خود نیز جانش را سر راه المپیک گذاشت و در ملبورن ۱۹۵۶ یک روز پیش از مراسم افتتاح بازیها، بر اثر استرسهای بسیار و سکته قلبی، چشم از جهان فروبست و امامعلی حبیبی تا صبح بالای سرش یاسین خواند که روحش در غربت آرام بگیرد، تا مردانی دیگر از طیفی دیگر که المپیک را ناندانی خود کرده بودند. مضایقه نتوان کرد که هرکس آمد آجری بر دیوارهای قطور این نهاد مردمی گذاشت یا روی دیوارش یادگاری کوچکی نوشت و رفت. چنانچه اکنون نه از تاک، نشانی مانده و نه از تاکنشان. اما بالاخره تاریخ، غربال به دست از پشت سر خواهد آمد و با قضاوتی الهی، کارکرد تمامی آنها را از خاطر خواهد گذراند. آنجا که ابوالفضل صدری جانش را بر قوام یافتن نهضت المپیک در ایران گذاشت و دیگرانی که با چرکدلی ریاست کردند و وقتش که رسید خرقه تهی کردند. از مرگ صدری فقط بیست سال گذشته بود که مردان تحصیلکرده و متخصصی چون جلال رسولی توانستند با برگزاری بازیهای اسیایی ۱۹۷۴ در تهران، آبرویی برای المپیک ایران بخرند. چند سالی بعد از او نیز نوبت به مردانی رادیکال و پرخاشجو رسید که عضویت ایرانیان در پستهای زیرمجموعه کمیته بینالمللی المپیک و فدراسیونهای جهانی را مخدوش کردند تا خود بر جای ایشان بنشینند اما دنیا محل گذر بود و برای آنها نیز رهتوشهء ثوابی باقی نگذاشت. کمیته المپیک ایران سپس طی چند دهه، ایام راکد و رکودی را از سر گذراند تا به داشتههای بخور ونمیر خود بسنده کرده و روال کلیشهای و روزمرگی خود را ادامه دهد. تاریخ درباره این “رئیسکارمند”ها نیز غربال و الک خود را خواهد داشت.
یک درد بزرگ ورزش ایران در سده اخیر، فقدان و گمگشتگی تاریخ ورزش ایران بود. ورزشی که مدیران و نویسندگانش در گردآوری تاریخ آن کوتاهی کرده و همین فقدان ادراک صحیح درباره نقش تاریخ، مسبب مفقود شدن بخش عظیمی از تاریخ حقیقی ورزش ایران در پشت مهآلودگیها و سوتفاهمها و تحریفها شده است. کمیتهای که برخی مدیران چند دهه قبلش، همه آرزوهای فرهنگی خود را در نشر کتابهای کلیشهای فاقدخوانندهء حوزه فیزیولوژی کرده بودند تا بودجه فرهنگیشان مردهخور نشود و گاهی خود نیز وقتی به انبار کتابها سرک میکشیدند برق از سرشان میپرید وقتی انبار پر از کتابهای فاقد خواننده و و بدون کاربرد را میدیدند که سر به سقف ساییده است. با چنین عقبه تلخی بود که وقتی کمیته المپیک در سالهای میانه این دهه، دپارتمان تاریخ شفاهی را تاسیس کرد هنوز برخی از منتقدان از ضرورت تشکیل آن خبر نداشتند اما هنگامی که صدها ساعت راش و فیلم و فایل صوتی و متن ورلد از مصاحبه با چهرههای تاریخی ورزش ایران گرداوری شد انگار حالا دیگر تاریخ هم غبار از تن خود میشست. غباری که باعث شده بود دهها تن از بنیانگذاران و ستارههای نسلهای اول و دوم ورزش ایران، در اوج فراموشی و گمگشتگی، خاطرات و دانستههای مستند خود را به گور ببرند. اگر این کمیته در این یک دهه، هیچ کاری هم نکرده باشد دعای آیندگان بابت موزه و دپارتمان تاریخ شفاهی، نصیب بنیادگزاران و زحمتکشان این دو حوزه خواهد شد. دو پروژهای که متاسفانه تیم عریض و طویل رسانهای کمیته المپیک نتواست به قدر عظمت و کارآییشان از آنها دفاع کند و مردم بدانند که در موزه ملی ورزش و دپارتمان تاریخ شفاهی چه جواهرهایی جمع آوری شده است. البته شاید هم همین فقدان موج رسانهای، از سیاستهای کمیته بوده است. شاید آنها خود خبر دارند که بالاخره تاریخ، غربال به دست، از پشت سر خواهد آمد و درباره کارنامهها قضاوت خواهد کرد. همچنان که قران خواندن امامعلی بالای جنازه ابوالفضلخان صدری در تاریخ مانده است سردیسهای افسانههای ورزش ایران نیز در غرفهها خواهد ماند و آیندگان در روزگارانی که دیگر حساب سره از ناسره شفاف شده است چشم در چشم پرتره آنها خواهند دوخت و آهی خواهد کشید و “روحتان شاد”ی برایشان زمزمه خواهند کرد.
دهه نود اما برای کمیته ملی المپیک ایام متبرکی بود که با پوست انداختن فرهنگ خود به پیش رفت. حالا ورای نتایج قهرمانپروری در المپیکها که معمولا در طول تاریخ در یک خط ثابتی پیش رفته است، پیشکسوتانی که به ساختمان مرکزی این کمیته در خیابان سئول میرفتند علامتهایی میدیدند که به آنها احساس فرحناکی میبخشید. وقتی به موزه ملی المپیک سر میزدند ساعتها سردرگریبان در خاطرات خود غرقه میشدند و یا وقتی برای مصاحبه با دپارتمان تاریخ شفاهی ورزش ایران پا به لوکیشنهای جذاب موزه میگذاشتند باور میکردند که هنوز نشانهای از آنها در این جهان فراموشکار باقی مانده است و باقی خواهد ماند. موزه المپیک با وجود ایرادهایی که برخی علمای فن ورزش به آن میگرفتند که “این موزه برای امروز و فرداست و موزه دیروز نیست” اما هرچه که بود برداشتن محکم گام اولش چیزی مثل افسانه سیزیف بود. به یاد بیاوریم ستارههای بزرگ و استثنایی ورزش ایران را که هنگام مرگشان در این فکر بودند که چگونه بعد از مرگشان، تمام آن مدالها، بجها، کتابها، نشانها، پرچمها، بازوبندها، تمبرها و کاپهایی که برایشان جان کنده بودند یتیم و بیکس خواهد ماند و فرزندانی که هیچ از ارزش معنوی آنها خبر نداشنند اشیای قیمتی را در چهارراه منوچهری به سمساریها آب خواهند کردند و چنین شد که بخش اعظمی از نشانههای گرانسنگ تاریخ ورزش ایران یا به زیرزمین کلکسیونرهای وطنی گریخت و یا اشیای ارزشمندش را مجموعهدارهای خارجی روی هوا زدند. موزه ملی ورزش ایران صرفنظر از ساختار و ارزشهایش، اکنون اما میتوانست به مامنی برای یادگاریهای ارزشمند قهرمانان از دست رفته که همیشه خدا دلنگران یافتن پناهگاهی برای نگهداری از نشانههای افتخارات خود بودند تبدیل شود. حالا باید میبودید و غرور را به چشم کسوتدارانی که غرفهها و تندیسهای نیمتنه خود را در موزه میدیدند میدیدید. آهی که آنها میکشیدند بابت این بود که اگر این موزه سالها قبل و دههها قبل که هنوز افسانههای ورزش ایران زنده بودند و کسی جویای احوالاتشان نبود ساخته شده بود تا کنون چقدر غنی میبود. فخر موزه اما فقط به اشیای عتیقهاش نبود. بخشی از آن نیز به حرمت گذاشتن برای پیشکسوتهایی بود که سالها از خاطرهها گریخته بودند و غباری افزون بر زندگی تیره و تارشان نشسته بود. دردمندانی که ساعتها پشت درِ مدیران المپیک مینشستند تا به صورت سرپایی بخشی از درد ناهنگامشان را در میان بگذارند اما وقتی با در بسته مدیران متفرعن مواجه میشدند با پای لرزان و قلبی شکسته ساختمان المپیک را ترک میکردند. اکنون آنها وقتی می دیدند رئیس کمیته خم میشود و دستشان را میبوسد انگار با تولدی دوباره جان یافته بودند. وقتی که ستاره تابناک تنیس روی میز ایران به چشم خود میدید که رئیس کمیته برای سامان دادن به گرفتاریهای وحشتناک زندگی او در کنارش ایستاده و از هیچ کمکی مضایقه نمیکند حس میکرد که پناهی و پناهگاهی یافته است. شاید این نیز صحیح باشد که موزه ملی المپیک اکنون ممکن است در خاطر منتقدین افراطی کمیته، قدر نیابد اما بیشک دوسه دهه بعد بازدیدکنندگان از آن، درک خواهند کرد که برداشتن قدم اول برای هر کاری در ورزش ایران به ویژه کارهای فرهنگی، چقدر صعبالعبور و دردمندانه بوده است.
گام و قدم اولی که دکتر سیدرضا صالحیامیری در این راه برداشتهاند و نیز با نصب پلاک افتخار بر سردر منزل پیشکسوتان افتخارآفرین ادامه دادند، قطعاً نقشهی راهی برای ادامهی این کار بوسیله مسئولین آینده خواهد بود.
واکنش به اولین باخت غیرطبیعی نیست؟
در نقد ایدههای شتابزده و خام؛ پرسپولیس – کدام فاجعه؟
در آن روزهایی که پرسپولیس نیم فصل اول رقابتهای لیگ بیستم را آغاز کرده بود، اوضاع شاید حتی از این روزها هم در اردوی تیم بدتر بود. شجاع خلیلزاده، علی علیپور، مهدی ترابی و بشار رسن به عنوان ستارههای تیم راهشان را جدا کرده بودند و پرسپولیس با شروع مسابقات فقط در بخش دفاعی مسنجم عمل میکرد و شاید اگر استقلال و سپاهان همین آمادگیای که در لیگ بیست و یکم نشان دادهاند، در دوره قبلی هم داشتند، شرایط برای کسب پنجمین قهرمانی میتوانست سختتر هم بشود و پرسپولیس که عملکرد خیره کنندهای در نیم فصل دوم داشت، حتی به بیش از 67 امتیاز برای قهرمانی نیاز داشته باشد.
با این وجود یحیی گلمحمدی و کادرش در آن مقطع موفق شده بودند با تمام محدودیتها در رقابتهای آسیایی به فینال راه پیدا کنند و همین موضوع سبب شده بود تا از سوی جامعه هواداری پرسپولیس فشاری روی تیم وجود نداشته باشد؛ موفقیتی که اگر الهلال با آن مشکلات عجیب و غریب کرونا روبرو نمیشد، شاید رقم نمیخورد و پرسپولیس حتی شرایط دشوارتری را در ابتدای لیگ بیستم تجربه میکرد. پرسپولیس در آن دوره زیر سایه آرامشی که از هواداران گرفته بود، کم کم خودش را پیدا کرد و با تقویت در نیم فصل توانست موفقیتهایش را تکرار کند، اما در فصل جدید به نظر میرسد سرخپوشان هنوز نتوانستهاند از زیر بار شکست مقابل آبیپوشان عربستانی بیرون بیایند و اردوی تیم همچنان تحت تاثیر این ناکامی قرار دارد.
موضوع دیگری که این روزها در پرسپولیس به وضوح دیده میشود، افت محسوس ستارههایی نظیر حامد لک، مهدی ترابی، سیامک نعمتی، وحید امیری، سعید آقایی، عیسی آلکثیر، احسان پهلوان و به ویژه مهدی ترابی است که انتظارات زیادی از آنها وجود دارد و در کنار این موضوع هنوز خریدهای جدید نظیر رضا اسدی، حامد پاکدل، رضا دهقانی، علی نعمتی و علیرضا ابراهیمی که برای پر کردن جای شهریار مغانلو، احمد نوراللهی و محمدحسین کنعانی زادگان جذب شدهاند، هنوز نتوانستهاند به عملکردی که از آنها در ذهن داریم، دست پیدا کنند، اما خیلی زود است از این بازیکنان قطع امید کرد و کار آنها را برای فصلی که 27 هفته آن باقی مانده، تمام شده دانست.
ضمن اینکه اگر سپاهان و استقلال را رقبای اصلی پرسپولیس در مسیر قهرمانی لیگ بیست و یکم بدانیم، برخلاف این دو تیم، پرسپولیس به هر دلیل نتوانسته از پتانسیل بازیکن خارجی برای افزایش قوای تیمیاش استفاده کند. در استقلال یامگا و ژستد دو بازیکن خارجی جدید این تیم به شمار میروند که یکی از آنها توانسته در یک مسابقه سه امتیاز را به اردوی آبیپوشان برساند و در اردوی سپاهان هم تا پایان هفته سوم عملکرد کریستوفر کنت به گونهای بوده که فعلا کسی جای خالی پیام نیازمند را احساس نکرده است. به نظر میرسد این یک نقطه ضعف بزرگ برای سرخپوشان در مقابل رقبای اصلی است؛ اینکه فرصت استخدام بازیکنی را داشته باشند تا در بازیهایی مثل مصاف با آلومینیوم اراک اثرگذار باشد.
در این بین یحیی گلمحمدی همچنان سعی دارد ترکیب ایدهآلش را با تلفیقی از بازیکنان قدیمی و جدید پیاده کند و با مرور بازیهای اخیر سرخپوشان که در تمام آنها شاهد تغییر بودهایم، این موضوع مشخص است. این چالشی بزرگ برای یحیی گلمحمدی و کادرش به شمار میرود تا بتوانند ترکیب اصلی خودشان را پس از چند آزمون و خطا پیدا کنند و البته که هر چه این آزمون و خطا به طول بینجامد، شاید فرصت جبران از دست برود.
اینها بخشی از مشکلات فنی پرسپولیس در آغاز راه لیگ بیست و یکم به شمار میرود؛ لیگی که به واسطه 5 قهرمانی اخیر سرخپوشان و عطشی که رقبا برای پایان بخشیدن به این سلطه دارند، بسیار دشوار خواهد بود و البته این طبیعی است که یک تیم پس از یک دوره طولانی موفقیت که برای سرخپوشان به 5 سال رسیده است، با افت کیفیت مواجه شود.
برای اینکه مطلب جامعتری داشته باشیم و شرایط پرسپولیس را از ابعاد مختلف بررسی کرده باشیم، باید به این نکته هم اشاره داشت که سرخپوشان تهرانی برخلاف دو رقیب اصلیشان، در دو بازی ابتدایی، دو بازی سخت خارج از خانه را مقابل دو تیم گردن کلفت لیگ یعنی فولاد خوزستان و آلومینیوم اراک برگزار کردهاند و کسب 6 امتیاز از سه مسابقه برابر این دو تیم و همینطور نساجی که نشان دادهاند از با کیفیتترین تیمهای لیگ 21ام هستند، خیلی هم نتایج بدی به شمار نمیرود.
در این میان شاید بهتر باشد سرمربی تیم هم واقعگراتر باشد و با حرفهایش اجازه ایجاد فشار مضاعف را بگیرد. در واقع میتوان اینطور استنباط کرد که با بهانه جویی و مرتبط کردن شکست با عوامل بیرونی، شما زمینه را برای توجیه ناکامیهای بعدی مهیا کردهاید، در حالی که پذیرش شکست میتواند فضای ذهنی را برای جبران آماده کند.
به هر حال اما اگر از خط دروازه که بگذریم، پرسپولیس به طور محسوس در سه منطقه دفاعی، میانی و هجومی با مشکلاتی مواجه است و یحیی گلمحمدی و کادرش هنوز نتوانستهاند تیم را به هماهنگیای برسانند که پیش از خروج مغانلو، کنعانیزادگان و نوراللهی ایجاد کرده بودند. برای پوشش این نقاط ضعف، گلمحمدی در حال ایجاد تغییرات متوالی است و احتمالا گزینه بازیکن خارجی هم در چند روز باقیمانده با جدیت و فشار بیشتری دنبال میشود، اما اینکه هواداران فوتبال در ایران پس از چند سال موفقیت متوالی، با یک باخت واکنشهای غیرطبیعی نشان میدهند و همه چیز را زیر سوال میبرند، شاید بیشتر به بی حوصلگی هواداران و بی صبری آنها و مسائلی نظیر غرق شدن در دنیای کری خوانی ارتباط پیدا کند.
پرسپولیس فصل گذشته نیز در اراک مقابل شاگردان رسول خطیبی شکست خورده بود، اما به هیچ وجه فشاری که روی تیم پس از آن شکست وارد شد، شباهتی به هجمهها علیه تیم پس از شکست دوم نداشت. اما اگر مواردی که در این مطلب به آنها پرداختیم را کنار هم بگذاریم و دیدی منطقیتر نسبت به فوتبال و وقایع آن داشته باشیم، متوجه میشویم که جبران شکستی که در اراک رخ داد، کاری سخت یا ماموریتی غیرممکن نیست، اما اگر برخی جزئیات نظیر واکنش کادر فنی و هواداران به شکست همینطور بماند و از نظر فنی هم گشایشی نشود، باید پذیرفت که تداوم موفقیت در اردوگاه سرخ به خطر افتاده و وقتی این خطر جدیتر میشود که بدانیم تیمهای رقیب برای پایان دادن به این سلطه از همیشه خودشان را منسجمتر و مهیاتر کردهاند.
مسیر تیم ملی فوتبال امید تا صعود به المپیک
تیم ملی فوتبال امید با کسب سه پیروزی متوالی مقابل نپال، لبنان و تاجیکستان با کسب ۹ امتیاز در مرحله مقدماتی فوتبال زیر ۲۳ سال آسیا صدرنشین شد و مجوز حضور در مرحله نهایی جام ملتهای آسیا را کسب کرد. شاگردان مهدویکیا از هم اکنون خود را آماده حضور در مسابقات نهایی از ۱۱ تا ۲۹ خرداد ۱۴۰۱ (یک تا ۱۹ ژوئن ۲۰۲۲) در خاک ازبکستان خواهند کرد.
تیم ملی ایران در این مسابقات با تلفیقی از بازیکنان ۱۸ تا ۲۲ سال به میدان رفت که این اتفاق در راستای برنامه ریزی های کادرفنی بود. همانطور که بارها مهدوی کیا و مسئولان فدراسیون فوتبال گفته اند، هدف این تیم حضور در بازی های فوتبال المپیک ۲۰۲۴ پاریس است که حدود سه سال بعد برگزار خواهد شد.
مهدویکیا و پشتوانهسازی برای المپیک
مهدوی کیا حدود ۱۴ بازیکن زیر ۲۰ سال در اختیار داشت که نسبت به رقبای خود در سایر تیم ها از سن و سال کمتر برخوردار بودند اما این اتفاق با هدف پشتوانه سازی و تجربه اندوزی برای بازی های سه سال آینده صورت گرفته بود. حتی انتخاب یاسین سلمانی با ۱۹ سال سن و تجربه کمتر نسبت به بازیکنانی مانند محمد سلطانیمهر ۲۲ ساله با هدف پشتوانهسازی صورت گرفته تا سلمانی که این روزها به اردوی تیم ملی بزرگسالان هم دعوت میشود، از هم اکنون تجربه رهبری تیم ملی در میدان مسابقه را به دست آورد. در تیم کنونی، میلاد کر و محمدامین حزباوی با ۱۸ سال، آریا برزگر، علیرضا باویه، امیرحسین نیکپور، یوسن اکبرپور، یاسین سلمانی و حسین نخودکار با ۱۹ سال، ابوالفضل جلالی، محمد هاشمینژاد، سامان فلاح، امیرعلی صادقی، سینا عبداللهی و محمدحسین زواری با ۲۰ سال میتوانند در صورت صعود به المپیک در این مسابقات به میدان بروند و از سوی استعدادیابهای بزرگ دنیا دیده شوند.
همچنین از میان لژیونرها، اللهیار صیادمنش، بازیکن زوریا لوهانسک اوکراین تنها بازیکنی است که در صورت تمایل کادرفنی میتواند برای تیم ملی بازی کند اما این اتفاق منوط به برگزاری بازیهای تیم ملی امید در روزهای فیفاست.
از طرفی، استفاده از بازیکنان ۲۱ و ۲۲ ساله که عمدتا در تیم های لیگ برتری خود در ترکیب اصلی هستند و نمی توانند در المپیک بازی کنند، باعث برتری و افزایش کیفیت تیم ملی در بازی های دور مقدماتی شد تا صعود ایران به مرحله نهایی جام ملت های آسیا تضمین شود. کما اینکه لبنان و تاجیکستان، رقبای ایران در دور مقدماتی با تمام توان خود در این مسابقات یعنی بازیکنان حدودا ۲۲ تا ۲۳ سال در بازی ها شرکت کرده بودند که در بازی پایانی مقابل تاجیکستان عرصه بر تیم ملی تنگ شده بود.
تیم ملی هنوز به المپیک صعود نکرده
طی روزهای گذشته برخی از مسئولان فدراسیون فوتبال صعود تیم ملی از مرحله مقدماتی را با ۹ امتیاز اتفاقی تاریخی دانستند اما برخلاف تصورات برخی از اهالی فوتبال، مسابقات جام ملت های فوتبال آسیا در ازبکستان به منزله انتخابی المپیک نیست و تیم ها در این دوره صرفا برای موفقیت در فوتبال آسیا تلاش خواهند کرد. به همین دلیل هم سایر تیم های قدرتمند آسیا با استفاده از ترکیب زیر ۲۱ سال - به جای بازیکنان کمتر از ۲۳ سال که قانونا مجاز به استفاده از آن ها هستند - روانه این مسابقات می شوند تا برای دو سال دیگر و مسابقات مشابه که به منزله انتخابی المپیک است، تجربه لازم را کسب کنند.
مهدی مهدوی کیا، سرمربی تیم ملی فوتبال امید طی روزهای گذشته بارها اعلام کرده که تیمش در تمام مسابقات رسمی تا انتخابی المپیک در دی ۱۴۰۲ (ژانویه ۲۰۲۴) با نگاه آماده سازی و تجربه اندوزی در مسابقات شرکت خواهد کرد تا به هدف نهایی خود یعنی شکستن طلسم ۴۸ ساله در صعود به المپیک دست یابد.
تیم ملی علاوه بر اردوی تدارکاتی در زمستان سال جاری که ظاهرا با کشورهای قطر، امارات و کره جنوبی در دوحه برگزار می شود، در مسابقات رسمی هم با دید بازی های تدارکاتی به میدان می رود. همانطور که این تیم در بازی های اخیر هم به گفته مهدوی کیا با نگاه آماده سازی به میدان رفته بود و شکست یا ناکامی در صعود از گروه به منزله فاجعه نبود.
در ادامه به مرور برنامه ها و مسابقات رسمی تیم ملی امید تا صعود به المپیک و پایان طلسم فوتبال ایران می پردازیم:
- جام ملتهای زیر ۲۳ سال آسیا ۲۰۲۲ – خرداد ۱۴۰۱ (ژوئن ۲۰۲۲) در ازبکستان
- بازیهای آسیایی ۲۰۲۲ – مهر ۱۴۰۱ (اکتبر ۲۰۲۲) در چین
- مقدماتی جام ملتهای زیر ۲۳ آسیا ۲۰۲۴ – احتمالی: پاییز ۱۴۰۱ (مکان و زمان نامشخص)
- جام ملتهای زیر ۲۳ سال آسیا ۲۰۲۴ – احتمالی: زمستان ۱۴۰۲ (ژانویه ۲۰۲۴) (مکان و زمان نامشخص)
* مسابقات مذکور به منزله انتخابی المپیک است و سه تیم برتر مسابقات به طور مستقیم راهی المپیک می شوند.
بازی های المپیک ۲۰۲۴ پاریس – ۵ مرداد ۱۴۰۳ (۲۶ جولای ۲۰۲۴) در فرانسه
به گزارش ایسنا، در حال حاضر تیم ملی امید سه سال فرصت دارد تا با بازیکنان کمتر از ۲۰ سال برای حضور در المپیک ۲۰۲۴ پاریس تلاش کند و یک بار دیگر بعد از صعود به المپیک ۱۹۷۶ (۱۳۵۵ شمسی) در این رقابتها حضور داشته باشد. پیش از این بازیکنان و مربیان زیادی با وجود داشتن بهترین نسل از فوتبالیستهای ایرانی در صعود به المپیک بازماندهاند؛ اتفاقی که مهدویکیا معتقد است به علت تشکیل دیر هنگام تیم ملی در فاصله یک تا چند ماه مانده به مسابقات انتخابی روی داده اما این بار با وجود تاخیر فراوان، تیم ملی حدود سه سال زودتر از موعد، آماده صعود به المپیک شده است.
حمید درخشان مطرح کرد؛
روی شکم سیری بازی کردیم و باختیم
حمید درخشان در خصوص شکست پرسپولیس مقابل آلومینیوم اراک اظهار داشت: وقتی که شما خوب نباشید ممکن است هر اتفاقی بیفتد اما آن چیزی که مهم است به نظر من پرسپولیس روی یک اشتباه فردی غافلگیر شد و همین موضوع باعث شد تا این شکست در نهایت رقم بخورد.
وی ادامه داد: در این بین یک تفاوت وجود داشت که آلومینیوم این تفاوت را نشان داد و آن هم این موضوع بود که آلومینیوم اراک برای این بازی بسیار انگیزه زیادی داشت و بسیار با انگیزه تر مقابل پرسپولیس بازی کرد و همین موضوع باعث شد تا این نتیجه در پایان مسابقه به سود میزبان به دست بیاید. من معتقدم پرسپولیس در این دیدار یک مقدار روی شکم سیری بازی کرد و خیلی به کسب نتیجه در این بازی فکر نمی کرد، با این حال با این شکست چیزی از ارزشهای پرسپولیس کم نمیشود اما باید به این تیم شوک وارد شود تا بتواند دوباره به شرایط خوب گذشته بازگردد.
درخشان درباره اینکه به نظر می رسد قهرمانی پیاپی پرسپولیسی ها را زود رنج و بهانه گیر کرده است تا جایی که به کوچکترین اتفاقات داوری فنی و حاشیه ای اعتراض می کنند گفت: این هم یک مسئله مهم است و موضوعی هست که مستقیم روی روند و نتیجه گیری تیم ها تاثیر می گذارد، من معتقدم که هنوز آماتور هستیم و در سطح حرفه ای فکر نمی کنیم و همین دلیل باعث میشود تا این موارد تاثیرات خود را روی تیم گذاشته و از لحاظ روحی و روانی دچار مشکل کند.
پیشکسوت پرسپولیس درباره آینده این تیم اظهار داشت: پرسپولیس باید یک جهش داشته باشد و تغییراتی را ایجاد کند و یک شوک وارد کرده و انشاالله دوباره به جریان رقابت ها برگردد.
درخشان درباره مشکلات مدیریتی و بی پولی ها در پرسپولیس و اینکه این موضوع چقدر تاثیرگذار بوده است تاکید کرد: بحث مدیریت اصلا به تیم مربوط نیست در این خصوص تصمیمات را کس دیگری می گیرد و آن هم انجام میشود. مگر تا حالا شده که پرسپولیس بدون مدیرعامل بماند، حالا ۵ روز یا یک ماه دیرتر و اما بالاخره مدیر مشخص میشود، به نظر من پرسپولیسی ها به این موضوع فکر نکنند چون این موضوع باعث می شود تمرکز خود را از دست داده در حالی که آنها باید روی مسائل فنی در زمین مسابقه و پیروزی مقابل حریفان تمرکز کنند. وقتی که پرسپولیس بازی ها را ببرد همه چیز روتین می شود و دوباره روی غلطک می افتد.
سرمربی سابق پرسپولیس در خصوص اینکه دوباره بعد از حدود ۷ سال تاریخ تکرار شد و یک بار دیگر مثل تابستان سال ۹۳ که همزمان او و علی دایی در تمرینات پرسپولیس حاضر شدند، هفته گذشته نیز این موضوع برای تیم پدیده یا شهر خودرو مشهد رخ داد اظهار داشت: این موضوع مشکل مربیان نیست شما هم اشتباه نکنید و این مشکل را به مربیان ربط ندهید این در حالی است که این اتفاقات تقصیر مدیریتها بوده و هست و مدیریت تصمیم می گیرد که چه اتفاقاتی بیفتد. مثلاً شما با آقای مهاجری قرارداد دارید و باید تابع قرارداد باشید و هر زمانی هم که او را نمیخواهید وی را صدا کرده و برای قطع همکاری توافق میکنید، دلیلی ندارد اشتباهات مدیریتی را به حساب مربیان بگذارید. مربی گناهی ندارد و کارش این است، یک روز هست و فردا نیست و چون قرارداد دارد در تمرین حاضر می شود و به همین دلیل سر تمرین می رود، بعد مدیر یک مربی دیگر را سر تمرین میفرستد، آیا اینجا تقصیر مربی است؟
وی درباره اینکه از آن روز کذایی و تلخ چیزی به یاد دارد گفت: اصلاً از آن روز خوشم نمی آید و دوست ندارم درباره آن صحبت کنم با این حال آن روز هیئتمدیره من را سر تمرین برد و از سه روز قبل هم اعلام کرده بودند که در فلان روز کدام مربی باید سر تمرین باشد. من خودم سر زمین نرفتم، اگر تنها میرفتم مثل همین داستان میثاقیان و مهاجرین می شد در حالی که هیئتمدیره دست من را گرفت و به سر تمرین برد.
پاپوش برای مهدویکیا با آزمایش جعلی
پرونده اتهام صغر سنی به محمدصدرا طاهر اسمعیل، بازیکن آکادمی کیا که در نهایت در کمیته استیناف هیئت فوتبال استان تهران رد شد و سن این بازیکن با آزمایشهای پزشکی، استعلام از ثبت احوال و همچنین حراست آموزش و پرورش مورد تأیید قرار گرفت، زوایای پنهانی داشته که تاکنون مسکوت مانده است.
از گرفتن قهرمانی آکادمی کیا تا رد شکایت در استیناف
سن بازیکن آکادمی کیا در شرایطی تایید شد که کمیته انضباطی هیئت فوتبال استان تهران با قاطعیت و بدون طی مراحل قانونی و پزشکی، او را صغر سنی دانسته و با توجه به همین رای قهرمانی مسابقات زیر ۱۷ سال تهران را از آکادمی کیا گرفته و به تیم استقلال داده بود. با این حال اعتراض و دریافت استعلامهای ثبتی و پزشکی رای کمیته انضباطی را رد کرد و قهرمانی نیز به آکادمی کیا بازگردانده شد، اما مسئله مهمتر اتفاقات پیرامون این پرونده است، از جمله یک جواب آزمایش پزشکی که حدود چهار ماه پیش منتشر شد تا رای کمیته استیناف را تحت تاثیر قرار دهد، اما با اعلام رای نهایی، جعلی بودن این نامه به اثبات رسید.
گرید سنی بازیکن کیا در نامه جعلی ۶ بود
ماجرا از این قرار است که یک روز پس از برگزاری جلسه کمیته استیناف به تاریخ ۲۱ تیرماه و تایید سن محمدصدرا طاهر اسمعیل، بازیکن آکادمی کیا با نامه حراست آموزش و پرورش و تایید پزشکی سن این بازیکن با آزمایش تراکم استخوان، جواب آزمایشی منتشر شد که مربوط به آزمایش تراکم استخوانی طاهر اسمعیل بود. در این نامه گرید سنی بازیکن آکادمی کیا عدد «VI» یا همان ۶ را نشان میداد که طبق این نامه ادعای صغر سنی بودن بازیکن تایید میشد، اما جالب اینکه در رای کمیته استیناف آمده بود که طاهر اسمعیل گرید سنی ۵ را دارد و به این ترتیب سن او به تایید رسید.
ادعای مدیر آکادمی باشگاه پیکان
حالا ماجرای نامهای که گرید سنی طاهر اسمعیل را روی عدد ۶ نشان میداد چیست؛ آن هم در شرایطی است که سیامک رحیمپور، مدیر آکادمی باشگاه پیکان به عنوان یکی از شاکیان نیز تایید کرده بود نامه مورد نظر یا همان آزمایش جعلی سن بازیکن آکادمی کیا را بالای ۱۸ سال یا همان گرید ۶ نشان میداد. این صحبتها نیز با اشاره به برگزاری جلسه ۲۱ تیرماه کمیته استیناف انجام شده بود و جالب اینکه حسین دوام، معاون کمیته استیناف هیئت فوتبال نیز در گفتوگویی بدون رد این سند جعلی گفته بود: «با وجود دریافت تست تراکم استخوان، ابهام دیگری در این پرونده وجود دارد.»
جواب آزمایش اصلی در اختیار کمیته استیناف؛ آکادمی کیا مشکوک شد
پیگیریهای خبرنگار ما نشان میدهد که جواب آزمایش اصلی در اختیار کمیته استیناف و بخشهای پزشکی فدراسیون فوتبال قرار گرفت که در این جواب آزمایش گرید سنی بازیکن عدد «V» یا همان گرید ۵ را نشان میداد و این سند نیز به رویت بخشهای ذیربط نیز رسیده بود. با این حال پس از انتشار جواب آزمایش جعلی، صحبتهای مدیر آکادمی باشگاه پیکان و معاون کمیته استیناف هیئت فوتبال استان تهران، مسئولان آکادمی کیا به انتشار جواب آزمایش جعلی مشکوک میشوند و بعد از پیگیری مشخص میشود که نامه دیگری از آزمایشگاه مورد نظر صادر شده است.
جعلی بودن نامه دوم چطور مشخص شد؟
جالب اینجاست جواب آزمایش مجددی که صادر میشود در حالی گرید «VI» یا همان گرید ۶ را نشان میداد که در زیر جدول آزمایشها اعداد با فونت متفاوتی نسبت به جواب آزمایش اصلی بود که همین مسئله جعلی بودن آن را تأیید میکرد. ضمن اینکه در نامه اصلی که گرید «V» یا همان گرید ۵ را نشان میدهد، در زیر جدول آزمایشها سن تقریبی ۱۶ تا ۱۷ سال نوشته شده که سن بازیکن آکادمی کیا را تأیید میکند، اما جالب اینجاست در زیر جدول نامه جعلی که فونت آن هم تغییر کرده، باز هم سن تقریبی صاحب آزمایش ۱۶ تا ۱۷ سال نوشته شده، در حالی که اگر گرید «VI» یا همان گرید ۶ را آزمایشگاه نوشته بود، باید سن بازیکن بیش از ۱۸ سال نوشته میشد.
پاپوش برای مهدوی کیا و آکادمیاش؟
با توجه به جعل این آزمایش پزشکی این سؤال مطرح میشود که آیا جعل چنین سندی فقط برای سلب قهرمانی از آکادمی کیا بوده یا پاپوشی برای زیر سؤال بردن فعالیتی بوده که مهدی مهدویکیا سالها پیش آغاز کرده و استعدادیابی گستردهای را در سطح کشور انجام داده است؟ چگونه است که در فوتبال پایه کشور، به راحتی اتهاماتی در مورد صغر سنی بازیکنی زده میشود، کمیته انضباطی هیئت فوتبال استان تهران بدون طی مراحل قانونی و پزشکی اعلام رأی میکند که این رأی در کمیته استیناف همین هیئت فوتبال، رد میشود؟ با این حال ماجرا بازهم به اینجا ختم نمیشود و برخی تلاش میکنند با جعل یک آزمایش پزشکی سعی در مخدوش کردن آبروی افراد کنند که سالها برای فوتبال ایران و به عنوان کاپیتان تیم ملی افتخار آفرینی کرده است و بازهم خبری از برخورد یا اعاده حیثیت نیست.
دلیل سکوت فدراسیون چیست؟
سوال دیگر از فدراسیون فوتبال است. چراکه پس از انتشار جواب آزمایش جعلی و تطابق آن با جواب آزمایش اصلی، حسن کامرانیفر که آن موقع سرپرست دبیرکلی فدراسیون فوتبال بود قول میدهد این موضوع را از طریق حراست پیگیری کند، اما با وجود گذشت بیش از چهار ماه، هنوز اتفاقی در این زمینه رخ نداده یا اگر پیگیری شده، مسئله آنطور که باید اعلام نشده است. آیا فدراسیون با وجود جعل یک آزمایش پزشکی، از این پرونده چشم پوشی کرده و چون رأی استیناف سلامت بازیکن آکادمی کیا را تأیید کرد، دیگر قصد ندارد یک مسئله اخلاقی را دنبال کند؟ اگر مسئله به این شکل باشد، هر فردی میتواند به خود جرأت جعل اسناد بزرگتری بدهد و در نهایت نیز بدون اینکه برخوردی صورت بگیرد، آب از آب تکان نخورد.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9623/29380/101078
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9623/29380/101079
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9623/29380/101080
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9623/29380/101081
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9623/29380/101082
|
عناوین این صفحه
- زنهار که تاریخ، غربال به دست از پشت سر می آید
- در نقد ایدههای شتابزده و خام؛ پرسپولیس – کدام فاجعه؟
- مسیر تیم ملی فوتبال امید تا صعود به المپیک
- روی شکم سیری بازی کردیم و باختیم
- پاپوش برای مهدویکیا با آزمایش جعلی