|
مهران غفوریان: خداراشکر میتوانم به کارم برگردم
مهران غفوریان گفت: خدا را شکر حالم بهتر است و انشاءالله با پایان دوره نقاهتم با اجازه پزشک میتوانم به کارم برگردم.
مهران غفوریان با حضورش در برنامه «خندوانه» گفت: خدا را شکر حالم بهتر است، انشاءاالله فکر میکنم دیگر دوره نقاهتم تمام شود و میتوانم با اجازه دکترم خیلی کوتاه سر کارم حاضر شوم.
این هنرمند شامگاه پنجشنبه، ۲۰ آبان ماه در برنامه رامبد جوان حاضر شد و درباره وضعیت این روزهایش بعد از عمل قلب بازی که داشت توضیح داد: حالم خوب است ولی فعلا سر کار نمیروم اما دوست دارم که خیلی زود به سر کارم برگردم و دکترم هم این اجازه را به من داد اما گفت ساعت محدود و خیلی کم در حد دو ساعت میتوانم کار کنم که من گفتم دکتر تا سر صحنه فیلمبرداری حضور پیدا کنم و گریم شوم، میشود ۲ ساعت که دکتر گفت همانقدر که بدنم اجازه میدهد می توانم کار کنم که من فکر میکنم مثلا منظورشان چهار یا پنج ساعت باشد چون کمتر از آن واقعاً نمیشود کاری کرد.
نمی دانستم مردم انقدر به من عشق دارند
غفوریان سپس به اتفاقی که سرصحنه فیلمبرداری سریال «نیسان آبی» برایش رخ داد اشاره کرد و یادآور شد: اتفاقی که برایم افتاد جذاب بود. من میدانستم که خداوند به من لطف دارد و مردم هم مرا خیلی دوست دارند ضمن اینکه طی این سالها در دل مردم جا باز کردهام ولی باورم نمی شد اینقدر با عشق باشد. من اخیراً چند وقتی است بیرون میروم و مردم را می بینم، هر کسی به من رسید گفت ما شما را خیلی دعا کردیم، خیلیها میگفتند مادرمان تا صبح گریه و دعا کرد برای شما و این جمله ای است که من این مدت خیلی آن را شنیدم و نمیدانم چه بگویم. فقط میتوانم بگویم من نوکر همه شما هستم. مطمئنم خدا به خاطر همین دعاهای شما، هانا، مادرم، همسرم و دعای همه مادران عزیزی که من خاک پاک تمام مادران ایران هستم، مرا نجات داد.
وی ادامه داد: واقعاً خدا را شاکرم که زنده ماندم چون واقعاً فکر کردم یکی دو دقیقه مردم و دوباره مرا برگرداندند. خدا را شکر میکنم که این اتفاق سر صحنه فیلمبرداری برایم افتاد و من فعالیت داشتم و این آلارم را به من داد، در حالی که متاسفانه این اتفاق برای خیلی از همکاران و دوستانمان افتاد و به عنوان مثال شب خوابیدند و صبح بیدار نشدند و ما متاسفانه خیلی از همکارانمان را همینطور از دست دادیم ولی من خدا را شکر می کنم سر کار بودم و این آلارم ها را دیدم.
خدارا شکر می کنم سر کار این اتفاق برایم افتاد نه در خواب
غفوریان در ادامه به جزییات اتفاقی که برایش سر صحنه افتاد اشاره کرد و گفت: یک صحنهای داشتیم که باید از یک سمت خیابان رد می شدیم و من به همراه حسین یاری و ایمان صفا باید از ماشین پیاده میشدیم و به آن طرف خیابان می رفتیم. این صحنه باید چندین بار تکرار میشد که واقعاً هم کار سختی نبود فقط باید عرض خیابان را یک بار می رفتیم و بر میگشتیم و من هر بار به ماشین میرسیدم واقعا حس میکردم در حال مردن هستم، انگار ساعتها دویده بودم، نفس تنگی عجیبی داشتم. فردای آن روز ما در بیمارستان فیلمبرداری داشتیم و باید ۶ پله را بالا میرفتیم من وقتی دوبار پلهها را بالا رفتم، بار سوم دیگر نمیتوانستم و آنقدر در ناحیه قفسه سینه درد داشتم که حتی به منوچهر هادی، کارگردان «نیسان آبی» هم نگفتم چون منوچهر واقعاً از همکاران کار درست و خوب و با معرفت ماست و اگر میدید یک روز حال یکی از هنرپیشه هایش خوب نیست، از او می پرسید که آیا می توانی ادامه بدهی یا خیر.
او توضیح داد: من در همان بیمارستان یک نوار قلبی انجام دادم ولی دکتر گفت مشکلی ندارم اما پیگیر قلبت باش که دکتر عارفی زاده عزیز را به من معرفی کردند و پیش ایشان رفتم و مجدداً اکو و نوار قلبی انجام دادم که ایشان هم گفتند خوب است ولی علائمی که داری خوب نیست و نیاز به سی تی آنژیو دارد که من آماده شدم که این کار را انجام بدهم ولی همین که وارد دستگاه شدم انگار یک ماجرای بدی قرار بود اتفاق بیفتد که به من میگفتند چیزی نیست نگران نباش. من مدام میپرسیدم چرا عکس را نگرفتید که گفتند آنقدر رسوب کلسیم در رگهایتان زیاد است که این عکس رنگی فایده ای ندارد و باید حتما آنژیو شوید. خلاصه فردای آن روز ساعت ۸ صبح با درد شدید قفسه سینه از خواب بیدار شدم و ناگهان دست چپم کاملا لمس شد و وقتی یک قرص زیر زبانی خوردم خیلی آرام شدم. آنجا بود که مطمئن شدم صد در صد ایراد از قلبم است. دوباره سر فیلمبرداری رفتم و همان روز بود که حالم بد شد و دوباره درد قفسه سینه سراغم آمد و واقعا انگار داشتم آف میشدم.
این هنرمند گفت: همانجا وقتی منوچهر هادی با دکترم تماس گرفت و صدایش روی اسپیکر بود و نمیدانست من هم دارم میشنوم گفت، مهران در حالت سکته است. خلاصه من اصرار داشتم بمیرم ولی دکتر اصرار داشت من نمیرم چون من میخواستم با سرویس کاریام به بیمارستان بروم اما دکتر اصرار داشت با آمبولانس منتقل شوم. وقتی مرا به بیمارستان رساندند یادم هست که واقعاً انگار یکی بر شانهام زد و گفت این یک دفعه مردن است و با بیهوشی و آمپول آرامبخش، قرص خواب و خوابیدن و غش کردن فرق دارد. انگار یک تلویزیون قدیمی مقابل چشمانم بود که گفت برانکارد را بکشید بیرون و تحویل بدهید! انگار یک نفر تلویزیون را از برق کشید و ناگهان صدا و تصویر با هم خاموش شدند و یک نقطه سفید ماند و پرپر زدن...
غفوریان تصریح کرد: چهار رگ قلبم گرفته بود، یعنی درواقع سه رگ کامل بسته شده بود و یکی از رگها ۹۰ درصد گرفته بود که بخش زیادی از این مشکل، به ژنتیک من مربوط میشود و به خاطر پدرم است و بخشهای دیگر، لطماتی است که خودم به خودم زدم اما خدا را شکر که گذشت. واقعا خدا را شکر میکنم زندگی خیلی جذاب است و جذابتر از مردن است.
برای تولد دختر آقای مستعان که «گلاب آدینه» ایران شد!
روز ۲۲ آبان ماه سالروز تولد گلاب آدینه است. یکی از بانوان ماندگار هنر ایران که خاطرات زیبایی را برای تماشاگران تئاتر، سینما و تلویزیون ساخته است.
او شمع تولد ۶۸ سالگی خود را در شرایطی روشن میکند که تازهترین نمایشش «بانوی محبوب من» بعد از مدتها تمرین روی صحنه تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر جان گرفته است. به همین مناسبت در این نوشتار که به انگیزه تولد این بانوی هنرمند منتشر میشود، نگاهی کوتاه داریم به بخشی از فعالیتهای او در تئاتر.
داریوش فرهنگ، سوسن تسلیمی، مهدی هاشمی، رضا بابک، مرضیه برومند، پرویز پورحسینی، بهرام شاه محمدلو، سوسن فرخنیا و ... دانشجویانی بودند که در دوره طلایی دانشکده هنرهای زیبا نزد استادانِ بنام تئاتر کشورمان درس تئاتر آموختند. بخت با آنان یار بود که هم از تجربیات استادان فرنگرفته همچون حمید سمندریان، دکتر محمد کوثر، داود رشیدی، علی رفیعی و ... بهرهمند شدند و هم از آموزههای استادانی مانند بهرام بیضایی بهره بردند.
آنان در فضایی پرشور کار تئاتر را آغاز کردند و با همین شوق و شور جوانی بود که تعدادی از آنان دور هم جمع شدند و گروهی به نام گروه تئاتر «پیاده» تاسیس کردند. سرپرستی گروه بر عهده داریوش فرهنگ و مهدی هاشمی بود و سوسن تسلیمی هم در کنار آنان یکی از اعضای فعال و خوشایده گروه بود.
این گروه اعضای دیگری هم داشت که یکی از آنان دختر آقای مستعان، نویسنده و مترجم بود. «گلاب» گرچه درس هنری نخوانده بود و در رشتهای دیگر تحصیل کرده بود اما قریحه هنری انکارناپذیری داشت. پدرش نویسنده بود و مترجم و بسیاری از اهل کتاب او را با ترجمه رمان مشهور «بینوایان» میشناختند. دختر جوان هم از ذوق هنری بهره بسیار داشت و با عضویت در گروه تئاتر «پیاده» فرصتی یافت تا توانمندیهای خود را بروز دهد.
گفته میشود که سوسن تسلیمی نام خانوادگی «آدینه» را برای او انتخاب کرد و این نام آنچنان بر او نشست که تصور او با فامیلی دیگری، دور از ذهن است.
گلاب آدینه در دوران اوج گروه تئاتر «پیاده» با بازی در نمایشهایی مانند «داستانی نه تازه» و «همشهری» روی صحنه رفت.
اما فعالیت او خیلی فراتر از آثار این گروه بود و در همان دوران با کارگردانی همچون دکتر علی رفیعی که تازه از فرانسه بازگشته بود و ریاست مجموعه تئاتر شهر را بر عهده داشت، شروع به همکاری کرد.
رفیعی علاقهمند بود تا با تعدادی از جوانان مستعد، آثاری را به صورت پیوسته در مجموعه تئاتر شهر روی صحنه ببرد.
این استاد تازهنفس که ایدههای بسیاری هم داشت، اولین نمایش خود را با نام «خاطرات و کابوسهای جامهدار از زندگی و قتل میرزا تقی خان فراهانی» روی صحنه برد که گلاب آدینه هم در آن به ایفای نقش پرداخت.
«شیون و استغاثه پای دیوار بزرگ شهر» و «دایره گچی قفقازی» دیگر نمایشهایی بود که آدینه در آن دوران با آنها روی صحنه رفت.
اما این بانوی هنرمند فعالیت خود را به بازیگری محدود نکرد و شوق کارگردانی هم در او وجود داشت، با همین اشتیاق بود که خودش وارد کار شد و این بار دست روی نمایشنامههای بهرام بیضایی گذاشت و دو نمایشنامه او را با نامهای «سلطان مار» و «مرگ یزدگرد» روی صحنه برد و البته خودش هم در آنها بازی کرد.
آدینه هرچند در سالهای بعد در سینما و تلویزیون هم فعالیت میکرد و در بخشی از آثار ماندگار این دو حوزه بازی کرده بود، اما هرگز از تئاتر کنارهگیری نکرد و حضور خود را با بازی در نمایشهایی مانند «در مصر برف نمیبارد» به کارگردانی دکتر علی رفیعی، «خانمچه و مهتابی» کار هادی مرزبان، «مادام پی پی» کار بابک محمدی، «سه گانه اورنگ» به کارگردانی محمد حاتمی، «بیوههای غمگین سالار جنگ» کار شهابالدین حسینپور و «سیندرلا» به کارگردانی جلال تهرانی تداوم بخشید.
او در سالهای فعالیت خود با بازی در مجموعهای مانند «سلطان و شبان» به کارگردانی داریوش فرهنگ همچنان برای تماشاگران تلویزیون خاطرهساز است.
بازی او در سینما و در فیلمهایی مانند «زرد قناری»، «بانوی اردیبهشت»«روسری آبی»، «زیر پوست شهر» و «قصهها» همه به کارگردانی رخشان بنیاعتماد خاطرات خوشی را در ذهن علاقهمندان هنر هفتم زنده میکند. همچنانکه بازی گرم او در فیلم «مهمان مامان» داریوش مهرجویی هم بهیادماندنی است.
بانوی هنرمند اما سالهاست که در کنار فعالیت هنری، در زمینه آموزش هم فعال است. او سالهای گذشته در خانه هنر و ادبیات کودکان و نوجوانان به تدریس پرداخته و در سالهای اخیر هم هنرجویانی را به صورت شخصی آموزش داده است.
آدینه در تازهترین فعالیت خود، با جمعی از هنرجویان تازه خود و البته با همراهی تعدادی از بازیگران حرفهای تئاتر نمایش «بانوی محبوب من» را در تالار اصلی تئاتر شهر روی صحنه برده است. این نمایش اولین کاری است که در دوران کرونا، سکوت تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر را شکسته ، یک نمایش موزیکال که امید میرود بعد از مدتها تلخکامی، شادی را برای تماشاگران تئاتر به ارمغان بیاورد.
آدینه پیش از این با بازی در نمایشهایی مانند «سیندرلا»، «در مصر برف نمیبارد»، «خاطرات و کابوسها...» و ... حضور در این تالار را چشیده و حالا تازهترین نمایش خود را در همین سالن روی صحنه برده است.
نمایشی که برای آمادهسازی آن مدتها وقت گذاشته و با هنرجویان جوانش تمرین کرده و اجرای آن چندین بار به دلیل شرایط سخت کرونایی به عقب افتاد اما سرانجام طلسم اجرای آن شکسته شد. دیگر ویژگی این نمایش بازی نورا هاشمی، دختر گلاب آدینه و مهدی هاشمی است که نقش اول زن را در این اثر نمایشی ایفا میکند.
نمایش «بانوی محبوب من» در شصت و هشتسالگی خانم هنرمند روی صحنه میرود.
رضا صفاییپور و دلخوشی این روزها:
خوشحالم هنوز در یاد مردم هستم
رضا صفاییپور بازیگر باسابقه سینمای ایران بیان کرد که با دیدارهای گاهبهگاه و عیادت مسئولان جلوی خانواده خوشحال میشود که هنوز فراموش نشده است.
رضا صفاییپور بازیگر باسابقه سینمای ایران ، درباره کمکاری سالهای اخیر خود در سینما گفت: مدتهاست که بیکارم و در کاری حضور نداشتهام. سبک سینما تغییر کرده است و بیشتر فیلمهای طنز و کمدی ساخته میشود، در حالی که ما بیشتر در ژانر فیلمهای حادثهای حضور داشتیم. چندین سال است که بیکار هستم و هر از گاهی هم که دعوت میشویم در حد یک یا دو جلسه حضور است و به همین دلیل ترجیح میدهم بیکار بمانم و به احترام مخاطبان هر کاری را قبول نکنم.
وی درباره احساس خود در سالهای دوری از سینما هم گفت: مسلماً از این شرایط ناراحت هستم. سینما شغل و حرفه من است. من بچه سینما هستم و بیش از ۴۰ سال در فیلمهای حادثهای ایفای نقش کردهام. با علاقه شخصی به سینما آمدم تا بتوانم هنرپیشه شوم. کار در سینما را از صفر آغاز کردم. اولین فیلمی هم که حضور داشتم فیلم «قهرمانان» بود که به دلیل شباهتم به هنرپیشه اول آن فیلم، کارهای خطرناکش به من سپرده شد و اینگونه به سینما ورود کردم.
این بازیگر و بدلکار پیشکسوت با اشاره به قبول نکردن دعوت برخی فیلمسازان از او برای حضور در فیلمها تأکید کرد: در فیلمهای امروز جایی برای ما نیست. در این سن و سال نه دوست دارم و نه میپذیرم که در فیلمهای طنز و کمدی حضور داشته باشم. مخاطب برایم بسیار مهم است. من هنوز با مردم برخورد دارم چراکه بیشتر هم با تاکسی تردد میکنم. مردم میگویند ما میدانیم شما کارهایی که باید در سینما میکردید را کردهاید. بیش از ۵۰ فیلم در سینما بازی کردهام که آخرینش «پرچمهای قلعه کاوه» بود که از جشنواره نور لسآنجلس در سال ۲۰۰۹ جایزه بهترین بازیگری را برای این فیلم گرفتم.
وی ادامه داد: مردم آنقدر به من محبت دارند که خجالتزده میشوم. من در حال حاضر دچار بیماری پارکینسون هستم و به همین دلیل بیشتر ترجیح میدهم در خانه باشم، اما مردم همچنان لطف دارند و میگویند جایم خالی است. دوستانم در باشگاه میگویند حتی اگر ورزش هم نمیتوانی بکنی، بیا و در کنار ما حضور داشته باش تا روحیه بگیریم. ترجیح میدهم جوانترها را هم به ورزش و باشگاه دعوت کنم.
صفاییپور درباره لزوم توجه به بازیگران پیشکسوت سینمای اکشن گفت: شما در سینمای جهان میبینید آقای استالونه فیلمی به نام «بیمصرفها» میسازد و به بهانه آن تمام سلاطین اکشنکار سینمای جهان که همه بالای ۷۰ سال سن دارند از ویلسون تا آرنولد و بوریس ویلیس به کار دعوت میشود و جایشان هم در سینما محفوظ است ولی در سینمای ایران اینگونه نیست. این اواخر فقط در یک فیلم به نام «گیجگاه» حضور کوتاهی داشتم که آن هم به اصرار کارگردانش بود.
وی با اشاره به اینکه همچنان علاقه دارد حتی به اندازه یک سکانس در یک فیلم اکشن حضور داشته باشد، ادامه داد: در دنیا برای بازیگران قدیمیتر نقشهایی را متناسب با سن و سالشان مینویسند و بهگونهای برنامهریزی میکنند که آنها هم امکان حضور در مقابل دوربین داشته باشند.
صفاییپور با ذکر یاد و خاطره بازیگران اکشنکار سینمای ایران که دار فانی را وداع گفتهاند، درباره سابقه رفاقت و همکاری خود با جمشید هاشمپور گفت: آقای هاشمپور آنقدر دوستداشتنی است که جزو رفقای صمیمی من محسوب میشود. بیش از ۴۰ سال است که با یکدیگر دوست هستیم. بسیار باشخصیت و محترم است. در فیلم «گیجگاه» با هم حضور داشتیم و حتماً دوست دارم مجدد در کنار او نقشآفرینی کنم. حضور در کنار جمشید هاشمپور برای هر بازیگری افتخار است.
این بازیگر با اشاره به اینکه به رغم کمکاری هنوز در میان مردم فراموش نشده است تأکید کرد: مرگ یک بازیگر زمانی است که از سوی مردم فراموش شود.
وی درباره دیدار اخیر دو تن از مسئولان دولتی با خود هم توضیح داد: این لطف دوستان بود. بهدلیل همین مریضی پارکینسون در بستر بیماری بودم و به عیادت بنده آمدند. با این دیدارها جلوی خانواده خوشحال میشوم که هنوز فراموش نشدهام.
صفاییپور درباره وضعیت جسمانی خود هم گفت: علاوهبر پارکینسون، آرتروز گردن هم دارم که این اواخر بابت آن راهی بیمارستان شدم. حس خودم این است که این شرایط بیشتر بابت وضعیت عصبی ناشی از بیکاریام باشد. در مجموع اما باید ساخت و منتظرم تا ببینم خدا چه میخواهد.
اخبار
«راز بقا» آماده نمایش و پخش جهانی شد
فیلم کوتاه «راز بقا» به کارگردانی صالح علویزاده آماده نمایش و حضور در جشنوارههای جهانی شد.
به گزارش امتیاز، فیلم کوتاه «راز بقا» ساخته صالح علویزاده که رضا درمیشیان به عنوان مشاور کارگردان در کنار این پروژه قرار دارد ، آماده نمایش و پخش بینالمللی شد.
همچنین همزمان با آماده نمایش شدن فیلم کوتاه «راز بقا»، پوستر این فیلم نیز که توسط مریم برادران طراحی شده است، منتشر و رونمایی شد.
فرهاد آئیش، امید سلیمی، علی نورانی و سجاد تابش در «راز بقا» ایفای نقش داشتهاند. در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: «بعضی وقتا بهتره یه چیزایی یادت نیاد..»
فهرست عوامل فیلم کوتاه «راز بقا» عبارت است از: کارگردان: صالح علویزاده، مشاور کارگردان: رضا درمیشیان، نویسنده: امیر نجفی، مدیر فیلمبرداری: آرش رمضانی، صدابردار: مهرداد مقیسه، طراح صحنه: میثم کزازی، طراح لباس: سارا بقا، طراح گریم: راحله فیوضی، تدوین: علی نواییان، جلوههای ویژه میدانی و بصری: آرش آقابیک، اصلاح رنگ و نور: فرهاد قدسی ، شهریار سپهری، طراحی و ترکیب صدا: عبدالرضا حیدری، گرافیک: مریم برادران، عکاس: سحاب زریباف، عکاس پشت صحنه: وحید مجیدی، برنامهریز: پگاه محمودوند، دستیار اول کارگردان: بنفشه ریاضی، منشی صحنه: مهتاب حبیبی، مدیر تولید و تدارکات: پویان رضایی، مترجم: امیرحسین آینهورزانی، مشاور رسانهای: آزاده فضلی، تهیهکنندگان: میثم کزازی و مانی قندی، پخش بین المللی: میدیا کیاست.
«دروغ رستاخیز» به تئاتر شهرزاد رسید
نمایش «دروغ رستاخیز»با دراماتورژی و کارگردانی»طاها محمدی»از ۲۵ آبان ماه در تئاتر شهرزاد روی صحنه می رود.
به گزارش امتیاز، این نمایش بر اساس نمایشنامه «سرود رستاخیز» نوشته آرتور میلر است که داوود دانشور ترجمه و طاها محمدی دراماتورژی آن را به عهده داشته است.
رایکا رمضانی و شقایق سیاح تهیه کنندگان این اثر نمایشی هستند و بیتا عالمی علاوه بر بازیگری دستیار تهیه نمایش»دروغ رستاخیز»است.
الناز نباتی،بیتا عالمی،محمدرضا حسن زاده، واروژان فرهادیان،تینا حاج محمدرضا، علی اصغر حبیبی ،حامد شیخی، مجید تیزرو ،سیدامیر نقیبی، شقایق سیاح،زهرا ایمان وردی پور، مسعود دکامی،امیرمحسنی ،محمد رضا دینکو و طاها محمدی بازیگران این اثر نمایشی هستند.
این نمایش در قالب طنز سیاست های جهان مدرن را به شکلی صریح و قدرتمند به چالش می کشد و زیر سوال میبرد.
سایر عوامل این نمایش عبارتند از:مدیر تولید:ایمان الیاسی، مشاور گروه: حسام حاج کاظم کاشانی، مجری طرح: موسسه هفتمین شهر هنر ایرانیان (سید وحید جبار زاده، اباصلت سلیمان نژاد)، دستیار کارگردان: سید امیر نقیبی، داریوش ادهمی،رایکارمضانی
برنامه ریز و منشی صحنه: سارا عشوری
طراح گریم: سهراب افراسیابی، مجری گریم: ارمیتیس کاویانی،
دستیار گریم:مریم براری
طراح صحنه و لباس: شهاب شریفی
موسیقی: وحید مصلحی فر،پرهام مصلحی فرد، پارسا مصلحی فرد ساخت ویدئو ارت :واروژان فرهادیان ساخت تیزر:محمود انشایی،علیرضا طالبی،فرجاد جولانی،شهاب غفاری،حمید رنجبر عکاس: میلاد بهشتی،داریوش ادهمی،مونا شکریطراح پوستر و لوگو :سید مهدی موسوی
مدیر صحنه: مسعود دکامی
اخبار
در قالب یک داستان جاسوسی؛
بن استیلر اقتباس سینمایی «قهرمانها» را با کیت بلانشت میسازد
بن استیلر و کیت بلانشت همراه شدهاند تا سریال تلویزیونی جاسوسی «قهرمانها» محصول دهه شصت میلادی را تبدیل به یک فیلم سینمایی کنند. این دو چهره معروف هالیوودی قصد دارند یک داستان جاسوسی متعلق به ۶۰ سال پیش را روی پرده سینماها بیاورند
علاوه بر نقشآفرینی در این فیلم، استیلر آن را کارگردانی و تهیه هم میکند. استیلر از طریق شرکت خودش رد آور پروداکشنز و بلانشت از طریق شرکتش درتی فیلمز در این پروژه به عنوان تهیهکننده حضور خواهند داشت.
فیلم «قهرمانها» که قصد دارد به سریال تلویزیونی ساخته دنیس اسپونر وفادار بماند، داستان سه مامور سازمان ملل را دنبال میکند که هواپیمایشان در هیمالیا سقوط میکند.
بعد از اینکه یک تمدن پیشرفته که به صورت مخفی در تبت زندگی میکند آنها را نجات میدهد، آنها قابلیتهای هوشی و فیزیکی تقویتشدهای کسب میکنند. آنها به دنیای خارجی بازمیگردند و از قابلیتهای ابرانسانی خود برای برقراری قانون و عدالت استفاده میکنند.
بلانشت در بیانیهای گفت: «قهرمانها» یک الماس فراموششده است که میتواند همانطور که سریال قدیمی با ما ارتباط برقرار کرد، نسلی جدید را هیجانزده کند. من مدتهاست که منتظر کار کردن با بن به عنوان کارگردان و بازیگر بودهام. او یکی از انعطافپذیرترین کارگردانهایی است که امروز کار میکند.
استیلر هم با شوخطبعی همیشگی خود اضافه کرد: من مدتهاست که یکی از هواداران بزرگ کیت بودهام. امیدوارم این پروژه کمک کند تا مردم بالاخره او را جدی بگیرند.
بلانشت در حال حاضر مشغول تهیه فیلم درام «تار» ساخته تاد فیلدز است و اخیراً فیلمبرداری «سرزمینهای مرزی» که اقتباس ای لای راث از یک بازی ویدیویی است را به اتمام رساند.
او در پروژه بعدیاش در تریلر «کوچه کابوس» ساخته گیرمو دلتورو دیده میشود و همچنین در «به بالا نگاه نکن» آدام مککی برای نتفلیکس نقشآفرینی کرده است.
استیلر در حال حاضر دارد روی سریال تریلر «جدایی» برای اپل پلاس کار میکند که خودش آن را کارگردانی کرده و همراه با آدام اسکات و پاتریشا آرکت در آن بازی میکند. او همچنین قرار است «مرد کیسهای» را بر پایه پادکستی از ریچل مدو کارگردانی کند و روی صندلی کارگردانی «لندن» با بازی اسکار آیزک و «صحرای مرتفع» با بازی آرکت بنشیند.
آغاز اجرای «بیماری خانواده میم» در تئاتر شهر
نمایش «بیماری خانواده میم» به نویسندگی فائوستو پاراویدینو و کارگردانی سروش طاهری شامگاه چهارشنبه نوزدهم آبان اجرای خود را در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر آغاز کرد.
سروش طاهری در اولین روز از اجرای عمومی این اثر نمایشی که با استقبال خوب مخاطبان مواجه شده بود، گفت: من و گروه اجرایی نمایش بسیار خوشحالیم که چراغ تالارهای تئاتر برای حضور گرم تماشاگران فهیم تئاتر بار دیگر روشن شده و ما می توانیم به واسطه این شرایط بار دیگر در خدمت شما عزیزان باشیم. اگرچه همچنان به دلیل رعایت حداکثری پروتکل های بهداشتی مربوط به کرونا ناگزیریم در شکل محدودتری میزبان مخاطبان باشیم اما امیدواریم هرچه زودتر با عادی شدن شرایط سلامت جامعه این روند به فضای قبل از کرونا برگردد و ما با خیالی آسوده روی صحنه پذیرای شما عزیزان باشیم.
کارگردان نمایش «بیماری خانواده میم» در بخش پایانی صحبت های خود از همراهی گروه اجرایی نمایش در به صحنه بردن این اثر نمایشی در شرایط سخت کرونایی قدردانی کرد.
در نمایش «بیماری خانواده میم» ساعت ۱۹:۳۰ به مدت زمان ۸۰ دقیقه و قیمت بلیت ۴۰ هزار تومان روی صحنه می رود، (به ترتیب حروف الفبا): مانلی حسین پور، آرزو شیخی، محمدرضا صولتی، سالار کریم خانی، امید مصباحی، رامتین مقدادیبه به عنوان بازیگر حضور دارند.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است:« خانواده میم مادر خود را از دست داده است؛ اما در همین شرایط عاشق شدن دختر دوم خانواده شرایط آشفته خانواده را آشفته تر می کند. در این بین خانواده میم حتی نامزد دختر خود را نمی شناسند. این عدم شناخت موقعیت های کمیکی را ایجاد می کند که به جریانی دیگر ختم می شود.»
با فیلم «قهرمان»؛
اصغر فرهادی بهترین کارگردان جوایز آسیا پاسیفیک شد
اصغر فرهادی به خاطر کارگردانی فیلم «قهرمان» به عنوان برنده جایزه بهترین کارگردان جوایز آسیا پاسیفیک شناخته شده است.
در مراسم اهدای جوایز که امروز در استرالیا برگزار شد، هیات داوران متشکل از تران آن هونگ فیلمساز فرانسوی ویتنامی، آن ماری جاسیر فیلمساز فلسطینی، نشن مودلی مدیر فستیوال فیلم سیدنی، سونی تاراپوروالا فیلمنامهنویس و فیلمساز هندی و جنت وو مدیر بنیاد فیلم چین، فرهادی را به عنوان برنده این جایزه معرفی کردند.
هیات داوران در توصیف کار فرهادی گفت که فیلم او یک «اثر حماسی ذاتی» است. فیلم «قهرمان» نخستین نمایش خود را در ماه جولای در فستیوال فیلم کن تجربه کرد و آنجا توانست جایزه بزرگ هیات داوران را از آن خود کند.در چهاردهمین جوایز آسیا پاسیفیک، فیلم «ماشینم را بران» ساخته ریوسوکه هاماگوچی به عنوان بهترین فیلم شناخته شد و «سابایا» ساخته هوگیر هیروری توانست جایزه بهترین فیلم سینمایی مستند را از آن خود کند. امسال دو جایزه بزرگ هیات داوران اهدا شد. یکی از آنها به عبدالله محمد سعد برای کارگردانی فیلم «ریحانه» رسید و دیگری از آن لیا پورسل به خاطر ساخت «همسر دامدار: افسانه مالی جانسون» شد.
جایزه بهترین نقشآفرینی یک بازیگر مرد به مراب نیندزه بازیگر اهل قبرس برای حضور در فیلم «حصر خانگی» ساخته الکسی جرمن جونیور رسید و آزمری بادون برای بازی در «ریحانه» توانست جایزه بهترین بازیگر زن را به خود اختصاص دهد. نگوین وین پوک از ویتنام هم برای فیلمبرداری «مزه» جایزه برد.
نورپرداز فیلم «زنگار»
از الک بالدوین و دستاندرکاران شکایت کرد
نورپرداز و الکتریسین فیلم «زنگار» از الک بالدوین، مسئول سلاح و دیگر دستاندرکاران این فیلم به دلیل تیراندازی تراژیک ماه گذشته سر صحنه که باعث مرگ فیلمبردار هالیانا هاچینز شد شکایت کرده است.
سرژ اسوتنوی در شکایت خود با جزییات توضیح داده که روز بیستویکم اکتبر چه اتفاقی افتاد و گفته بالدوین، تهیهکنندگان فیلم، مسئول سلاح و دستیار اول کارگردان به دلیل بیتوجهی به وظایف خود مسئول این حادثه مرگبار هستند.
این نخستین شکایتی است که در ارتباط با این اتفاق ثبت میشود که طی آن بالدوین یک کولت کالیبر ۴۵ با یک گلوله واقعی را در حین تمرین شلیک کرد. هاچینز با هلیکوپتر به بیمارستان منتقل شد اما جان خود را از دست داد. تیری هم به شانه جوئل سوزا کارگردان فیلم برخورد کرد.اسوتنوی در شکایت خود گفته دوست نزدیک هاچینز بود و از ۲۰۱۷ به بعد در ۹ پروژه با او همکاری کرده بود. در روز تیراندازی، او مشغول تنظیم نورپردازی داخل ساختمان یک کلیسا بود و کارگردان، بالدوین و بقیه داشتند آماده فیلمبرداری صحنه میشدند.او حدود ۲.۵ متر با بالدوین فاصله داشت که این بازیگر تفنگ را از غلاف بیرون آورد و صدای شلیک بسیار بلندی شنیده شد که اسوتنوی گفت مدتی کوتاه روی شنواییاش اثر گذاشت. او همچنین یک «باد عجیب و وحشتناک» از سمت راست خود حس کرد و کمی گوگرد روی صورت و عینکش پخش شد.او بعد دید هاچینز روی زمین افتاده است. او دستش را پشت هاچینز گذاشت و سعی کرد کمکش کند، اما بعد فهمید که دستش دارد پر از خون میشود. پزشک صحنه فیلمبرداری به سرعت از راه رسید و آنها هاچینز را چرخاندند و متوجه شدند گلوله از زیر بغل سمت راست او وارد بدنش شده است. آنها سعی کردند او را هوشیار نگه دارند اما چشمانش بسته و چهرهاش خاکستری شد. در شکایتنامه اسوتنوی آمده: دقایق بعدی حس طولانیترین دقایق زندگی شاکی را در حالی داشتند که او سعی داشت به خانم هاچینز کمک کند و بدون اینکه کاری از دستش بربیاید، از دست رفتن هوشیاری او را تماشا میکرد.
اسوتنوی گفته گلوله با فاصله چند سانتیمتر از کنار خودش رد شده و او همچنین به دلیل این سانحه دچار «پریشانی احساسی شدید» شده است.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9630/29446/101282
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9630/29446/101283
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9630/29446/101284
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9630/29446/101285
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9630/29446/101286
|
عناوین این صفحه
- مهران غفوریان: خداراشکر میتوانم به کارم برگردم
- برای تولد دختر آقای مستعان که «گلاب آدینه» ایران شد!
- خوشحالم هنوز در یاد مردم هستم
- اخبار
- اخبار