|
وقتی کتاب هنوز هم میتواند سرنوشتساز باشد
شاید خیلی از شما فکر کنید که در زمانه فعلی که دنیای گوشی و اینستاگرام و اینترنت و فضای مجازی است دیگر چه کسی به کتاب اهمیت میدهد و یا حتی فکر کنید اینکه در قدیمترها میگفتند یک کتاب میتواند زندگی یک نفر را تغییر دهد امروز دیگر صدق نمیکند اما من میخواهم مثال نقض برای این موضوع بیاورم و بگویم اینطور نیست و کتاب هنوز هم خیلی تأثیرگذار است و میتواند روی زندگی و آینده خیلیها تأثیر گذار باشد. اگر سوالتان این است که چطور؟ گزارش پیش رو که روایت تأسیس یک کتابخانه کوچک و محقر در یکی از مناطق محروم چابهار در منطقه نوبندیان است را بخوانید تا بهتر لمس کنید که کتاب چطور میتواند تأثیرگذار باشد.
حکیم، جوان ۳۳ سالهای است که به گفته خودش اولین بار با مفهوم کتابخانه وقتی در دبیرستانی در چابهار درس خوانده آشنا شده و بعد از تمام شدن تحصیلش در دانشگاه تصمیم گرفته کتابخانهای در روستای نوبندیان (روستایی در دهستان نگور بخش مرکزی شهرستان دشتیاری در استان سیستان و بلوچستان) دایر کند و بچههای این روستا را با کتاب و کتابخوانی آشنا کند. حتماً حکیم قصد داشته بچههای روستا زودتر از خودش با کتابخانه آشنا شوند و همین موضوع موجب میشود که این دغدغه را با شورا و دهیار نوبندیان در میان بگذارد و در نهایت با در اختیار گذاشتن یک زمین شخصی خودش در این منطقه و حمایت یک انجمن مردم نهاد، کتابخانه کوچکی در این منطقه دایر میکند.
حیکم پادهبان مؤسس این کتابخانه گفت: در ابتدای تأسیس کتابخانه فقط پسرها به کتابخانه میآمدند اما رفتهرفته با فرهنگسازی که در روستا صورت گرفت به خانوادهها اطمینان دادیم که کتابخانه محیط امنی است و به این ترتیب پای دخترها هم به کتابخانه باز شد و خوشبختانه استقبال خوبی از این مکان فرهنگی شد.
روایتی از تباهی و بیرحمی در مرمت بناهای تاریخی
ذاتالله نیکزاد ـ عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و کارشناس مرمت ـ در گفتوگو با ایسنا، با ارزیابی وضعیت مرمت بناهای تاریخی در ایران، از عواملی که موجب شدهاند مرمت در چرخه معیوبی گرفتار شود، سخن گفت.
استراتژی مرمت در ایران چیست؟
او در ارزیابی مرمت بناهای تاریخی ایران گفت: ابتدا باید بیندیشیم چه معیارهایی برای ارزیابی وضعیت مرمت وجود دارد، از نظر من با دو معیار میتوان به ارزیابی مرمت پرداخت، یکی معیار بنیادی و دیگر معیار علمی- فنی است. در حیطه معیار بنیادی باید اندیشید که مرمت در ایران دارای استراتژی است یا خیر؟ به نظر میرسد از این نظر مرمت در ایران دچار ضعف است. ابتدا باید تعیین کنیم استراتژی مرمت واقعا چه هست و مرمت به کدام سمت و سو حرکت میکند. با توجه به تعداد انبوه آثار تاریخی که در سراسر ایران داریم، مرمت در ایران کار گستردهای به حساب میآید.
این کارشناس مرمت افزود: در ذیل استراتژی، مأموریت نخستِ مرمت در درجه اول، این است که منتهی به نجات و شناخت اثر تاریخی شود. در واقع مرمت بنای تاریخی صرفا کار فنی نیست، بلکه با شواهد تاریخی نیز سر و کار دارد و بنای تاریخی شاهدی بر رویدادهای گوناگون دورههای تاریخی است. به این صورت که اگر به یک بنای تاریخی برای مرمت کردن دست میزنیم، اگر دقیق و عالمانه نظر بیافکنیم، ناشناختههای آن بنا باید آشکار شود. آیا مرمت امروز ما بر چنین استراتژیای استوار است؟ آیا مرمتهای ما منجر به شناخت آثار تاریخی میشود؟ برای پاسخ باید این موضوع را از دو منظر بررسی کنیم، ابتدا اینکه یک اثر بعد از مرمت به شناخت ما افزوده و نشانهها و شواهد تاریخی که در بنا وجود دارد آشکار شده باشد. دوم اینکه اسنادی تهیه شده باشد که داشتهها و دادههای متنوعی از بنا را عرضه کند و در نهایت برخی خروجیهای مطالعاتی مانند کتاب، مقاله و... به ثمر رسد، اما امروز کمتر با این موضوع مواجهیم و اگر به انتشارات حوزه تاریخ و مرمت سر بزنیم، مقالهها و کتابهایی که در حین مرمت و یا بعد از مرمت یک بنا منتشر شده باشند، خیلی کم و انگشتشمار هستند و حتی گزارشهای مرمتی درخوری تهیه نمیشود.
نیکزاد با بیان اینکه استراتژی بعدی مرمت، بهرهبرداری اصولی و منطقی از یک بنای تاریخی است، اظهار کرد: این استراتژی مسأله خیلی مهمی است. بناهای تاریخی فراوانی در ایران داریم که به هتلها، اقامتگاههای بومگردی، رستورانها و ... تبدیل شدهاند. برخی از این تغییر کاربریها منطقی است، اما برخی دیگر نه! این روزها خانههای تاریخ زیادی به هتل تبدیل شدهاند و برای این تغییر دستکاریهای بسیاری در بنا انجام شده است. در چنین مرمتهایی هدف اقتصادی به عنوان هدف اصلی مرمت در نظر گرفته میشود. هدف اقتصادی اگر در کنار اهداف دیگر قرار نگیرد، مسألهساز میشود.
به گفته این کارشناس مرمت، مسأله دیگری که در امر مرمت باید به عنوان یک استراتژی توجه شود این است که هر ساله پروژههای مرمتی باید در کنار کار اجرایی، باعث تقویت بنیه کارشناسی و تخصصی کشور شود.
او اضافه کرد: میراث فرهنگی هر سال برنامههای مرمتی زیادی در سراسر کشور دارد، اما در بسیاری از موارد این پروژهها مستمر نیستند و به صورت منقطع اجرا میشوند. در حالیکه مرمت یک کار مستمر و پیدرپی است. برنامههای مستمر میتواند ضمانتی باشد که مرمت بناهای تاریخی به صورت مطلوب پیش رود. همچنین بهرهبرادری از دانش و اصول مرمت باید سرلوحه اقدامات مرمتی قرار گیرد و علوم و دانشهای مرمتی بهروز باشند و در پروژههای هر سالِ اجرایی مرمت به کار برده شوند.
در شمال ایران بسیاری از بناهای تاریخی به جای مرمت از نو ساخته شدهاند
او در بخش دیگری از صحبتهایش به حفظ اصالت بنا در حین مرمت و نقش کلیدی آن اشاره کرد و افزود: هرچند در ایران بر معیارهای علمی ـ فنی مرمت تأکید میشود، اما باید در نظر گرفت موضوعاتی همچون حفظ اصالت بنا در معیارهای علمی ـ فنی نقش مهمی دارند. در واقع در اقدامات اجرایی مرمت نباید اصالت بنا از بین رود و حتی مرمت نباید به سمت نوسازی پیش رود. اصالت یک معیار مهم و پایهای برای سنجش مرمت اصولی بناهاست و با دورهها و حیات تاریخی بناها سر و کار دارد. این روزها با بناهای تاریخیایی روبرو میشویم که در مرمت به اصالت تاریخی آنها اهمیت داده نشده است، مثلا در شمال ایران (مازنداران) بسیاری از بناهای تاریخی به جای مرمت از نو ساخته شدهاند. برج مقبرههای «ناصرالحق» و «شمس آل رسول» بدون توجه به اصالت تاریخیشان نوسازی شدند و برجهای «لاجیم» و «رسکت» بناهای یگانهای هستند که کتیبههای پهلوی و کوفی و ارزشهای بیبدیل دیگری دارند، اما در مرمت آنها حساسیت کافی به خرج داده نشده است، در حالیکه مرمت چنین بناهایی باید با حوصله و صرف زمان زیاد انجام شود. میزان مداخله مرمتگران در حین مرمت بناهای تاریخی از عواملی است که این کارشناس مرمت آن را عامل مهمی برای تعیین مرمت اصولی و علمی دانست.
او در اینباره گفت: امروز دست گروههای مرمتی برای مرمت یک بنا بسیار باز است، در حالیکه یک مرمتگر باید با دست بسته یک بنا را مرمت کند؛ یعنی باید درک کند که هر کدام از مصالح و مواد بنا و جزییات آن تکرار ناشدنی هستند و تا حد امکان نباید تغییر کنند. این در حالی است که خیلی راحت با دست باز بسیاری از دیوارهها، آجرها، خشتها و ... برداشته و با عناصر و مصالح جدید جایگزین میشوند. یک اصل مهم در مرمت وجود دارد که اگر به درستی درک و رعایت شود، هیچ آسیبی به بنای تاریخی نمیرسد، آن هم این است که مرمت باید کمترین مداخله و بیشترین اثرگذاری انجام شود.
کشف سکه شاه مشهور وایکینگ
فردی با استفاده از دستگاه فلزیاب یک سکه نقره تاریخی کشف کرده است که بر روی آن نام یکی از پادشاهان مشهور وایکینگ ضرب شده است. این سکه تاریخی پس از گذشت حدود ۱۰۰۰ سال در جنوب مجارستان کشف شده است.
باستانشناسان نمیتوانند توضیح دهند این سکه تاریخی دقیقا به چه علتی از مجارستان سر در آورده است. ممکن است این سکه نقره توسط درباریان یک پادشاه مجارستانی به این مکان منتقل شده باشد. این سکه تاریخی نروژی، با اینکه با استفاده از نقره ساخته شده است در زمان تولید سکه چندان ارزشمندی محسوب نمیشد و ارزش آن معادل ۲۰ دلار امروزی بوده است.
به گفته یک باستانشناس، ارزش این سکه برای تامین غذای یک روز یک خانواده کافی بوده است.فردی با استفاده از دستگاه فلزیاب این سکه نقره را اوایل سال جاری در یکی از محوطههای باستانشناسی مجارستان کشف کرد و آن را به یک باستانشناس تحویل داد. این سکه چندان سالم نیست، اما هنوز ویژگیهای یک سکه نروژی را دارد که در فاصله ۱۰۴۶ تا ۱۰۶۶ میلادی برای «هارالد هاردرادا» ضرب شده است.
بر روی یک سمت این سکه عبارت «هارالد، پادشاه نروژ» ضرب شده است و بر روی سمت دیگر آن یک صلیب نقش بسته است. «هارالد هاردرادا» پسر یک رئیس قبیله نروژی و برادر ناتنی «اولاف دوم» پادشاه نروژی بود. او در پایان «عصر وایکینگ» زندگی میکرد و به عنوان آخرین پادشاه جنگاور بزرگ وایکینگ شناخته میشود. بر اساس روایات قدیمی، «هارالد» در سال ۱۰۳۰ میلادی به همراه برادرش «اولاف» علیه نیروهای متشکل از شورشیان نروژی و دانمارکیها جنگید و در نهایت «اولاف» مغلوب و کشته شد. «هارالد» پس از این جنگ نخست به روسیه و سپس به امپراتوری بیزانس گریخت.
میراثی جهانی که جهانی مدیریت نمیشود!
میراث جهانی و ارزشمند بافت تاریخی یزد که حاصل همزیستی انسان و طبیعت است، در سالیان اخیر علی رغم بحرانها و نیز سیاست ایرانهراسی غرب مورد توجه گردشگران سرتاسر جهان قرار گرفته ولی مدیریت آن همراستا با جهانی شدن آن پیش نرفته و هنوز هم جلوههایی نازیبا را در گوشه و کنار آن شاهدیم.
بافت تاریخی یزد در تاریخی ۱۸ تیر ماه ۱۳۹۶ با مساحت عرصه ۷۴۳ هکتار و حریم آن به وسعت پنج هزار هکتار بافت زنده، به عنوان نخستین شهر خشتی دنیا در چهل و یکمین اجلاس کمیته میرات جهانی یونسکو به ثبت رسید و با ثبت آن برای اولین بار پرونده یک شهر تاریخی ایران در فهرست جهانی ثبت شد.
هر چند طی این پنج سال اقدامات زیادی برای حفاظت از این عرصه از سوی متولیان انجام شده ولی هنوز هم جلوههایی نازیبا را در این بخش از شهر یزد شاهدیم به نحوی که بسیاری از ساکنان این بافت پویا و زنده تاریخی نیز بدان گلایه دارند و هنوز هم شاهد مهاجرت اهالی اصیل آن به دیگر مناطق شهر به دلیل کاستیهای مدیریتی این منطقه هستیم.
بافت تاریخی یزد این روزها علاوه بر چالشهایی مانند نبود مدیریت گردشگری، وجود بناهای تاریخی مجهول المالک و کثیرالمالک و خطرات ناشی از آتش سوزی و رهاسازی فاضلاب، با معضل حفظ و نگهداری از بناهای تاریخی نیز مواجه است و بعضاً صحنههایی نازیبا را مقابل چشمان بیننده به نمایش میگذارد.
قطعاً این بافت جهانی برای میزبانی بهتر از گردشگران دنیا نیازمند اهتمام و مدیریتی جهانی است که امید میرود دستگاههای مرتبط برای جلوگیری از نابوی این میراث غنی و رونق هر چه بیشتر آن توجه لازم را داشته باشند.
چگونه صنایع دستی را نجات دهیم؟
ترکیه، از کشورهایی است که این روزها در حوزه فروش صنایع دستی رشد قابل توجهی داشته و در میان مصرفکنندگان خارجی حرفی برای گفتن دارد. با نگاهی مختصر به برخی مقالههایی که درباره وضعیت این کشور در حوزه صنایعدستی منتشر شده، میتوان به این نکته رسید که این پیشرفت تا جایی بوده که عدهای از کارشناسان لقب «ترکیهی خلاق» را برای این کشور در نظر گرفتهاند؛ اما ترکیه چگونه به این جایگاه در صنایع دستی رسید تا برخی چنین مدعی شوند که حتی از ایران پیشی گرفته است؟
خلاقیت از مواردی است که بر سر زبان اغلب کارشناسان حوزه صنایع دستی است و همواره گفته میشود، محصولی که عنصر خلاقیت در آن نباشد، در دنیا نیز حرفی برای گفتن نخواهد داشت. در حالی که عدهای از کارشناسان داخلی ما بر این عقیده هستند که هنرمندان ما آخر خلاقیت هستند، اما تمایل مصرفکنندگان خارجی به کالاهای کشورهای همسایه مانند ترکیه شاید دال بر این فرضیه باشد که این کشور توانسته گوی خلاقیت در تولید را از هنرمندان کشور ما برباید. اما آنچه برخی کشورها را در حوزه فروش محصولات صنایع دستی موفق نشان میدهد، صرفا عنصر خلاقیت نیست، بلکه استفاده از فناوریهای وب در فروش محصولات نیز باعث شده تا این کشور از ایران پیشی بگیرد.
اگرچه در کشور ما نیز وب سایتهایی برای فروش محصولات صنایع دستی تعریف شدهاند، اما تاریخچه تأسیس آنها بیشتر به دوران کرونا که امکان فروش حضوری مهیا نبود، باز میگردد.
به طور کلی فناوریهای وب فرصتی برای ارائه دانش، تبدیل تولید به تجارت و ... فراهم میکنند. استفاده از این فرصت بکر به ویژه برای هنرمندان حوزه صنایع دستی که اغلب دور از مراکز تجاری هستند و با مشکلات متعددی در زمینه فروش دست و پنجه نرم میکنند، از اهمیت بیشتری برخوردار است و همواره بر لزوم بکارگیری آنان از سوی کارشناسان تأکید شده است. فناوری امروزه تبدیل به یک ابزار موثر اقتصادی شده که برای مشاغل از اهمیت درخوری برخوردار است.
Meerschaum نام یکی از محصولات هنرهای دستی کشور ترکیه است که در شهر اسکی شهیر شناخته شده است. موفقیت این محصول در زمینه اقتصادی تصدیقکننده اهمیت بحث فناوری در به فروش رساندن محصولات است.
در همین زمینه حجتالله مرادخانی (کارشناس و پژوهشگر صنایع دستی) به ایسنا گفته است: «ترکیه اگر توانسته بفروشد، فقط بهخاطر کیفیت صنایع دستیاش نیست. ترکیه زمانی با تولید سریالهای فراوان و پخش آن در شبکههای اسپانیا توانست در طول یک سال میلادی حدود ۴۰ درصد فروش مبلمان ترکیه را در بازار اسپانیا بالا ببرد. الان تبلیغات دنیا دیگر حالت برونگرا ندارد، بلکه درونگرا شده است و درونگرا اتفاقی است که در قالب فیلم و سریال رخ میدهد. یکی دیگر از تجربیات موفق در این زمینه به کشور کره جنوبی تعلق دارد. کره جنوبی با سریالها و موسیقی پاپاش ذهن تمام مردم دنیا را به خود مشغول کرده و به واسطه اینکه یک بازار مستعد در ناخودآگاه جمعی مردم دنیا ایجاد کرده، تمام محصولات فرهنگی و صنعتیاش را به راحتی به فروش میرساند.»
مرور تمام این رویکردها در گزارش ایسنا، به معنای نگاه تضعیف گرا به صنایع دستی خودمان نیست. کافی است آمار فروش محصولات صنایع دستی باکیفتمان را به یاد آوریم تا بر این جمله تاکید شود که صنایع دستی باکیفیت مشکل فروش ندارد و در تاکید بر این نگاه، کافی است به برخی منابع خارجی ارجاع کنیم که در توصیف صنایع دستی کشورمان از عبارت کوتاه «معجزات دستان ماهر ایرانیان» استفاده شده است و نشاندهنده جایگاه هنری ایران در حوزه صنایع دستی است. بنابراین اگر بخواهیم کوتاه بگوییم، آنچه در نهایت در حوزه صنایع دستی ترکیه را تبدیل به ترکیه کرده، داشتن نگاهی اقتصادی و در عین حال فرهنگی در این زمینه است که به نظر میرسد میتوان به چشم یک تجربه به آن نگاه کرد.
«این ترک پارسیگوی»؛
شعر شهریار از زبان منزوی
حسین منزوی که خود از غزلسرایان نامدار و پرمخاطب در روزگار ماست، در کتاب «این ترک پارسیگوی»، از شهریار به عنوان شاعر شیدایی و شیوایی یاد میکند و شعرهای او از جمله هذیان دل، افسانه شب، حیدربابا و ... را با قلم شیوای خود نقد و بررسی میکند.
منزوی در این اثر معتقد است: دفتر شهریار همیشه برای تسخیر دل مشتاق من طرفههایی در آستین داشته است. اگر در 20 سالگی غزلهای عاشقانهاش را دوست داشتم و در 30 سالگی «ای وای مادرم» او را میپسندیدم و در 40 سالگی، با «هذیان دل»اش در آفاق شور و حال پر میگشودم، امروز در عین حال که تمامی آن شعرها را که سوگلیهای 20 و 30 و 40 سالگیام بودهاند، دوست میدارم. با غزلهای جاافتاده پیرانهسرش خلوت میکنم و دیوان و دفتر او از کتابهای بالینی من است.
نویسنده در مقدمهاش هدف از نگاشتن این کتاب را تلاش برای سهیم کردن مخاطب در شناختی است که در سایه خواندن شعرهای شهریار به دست آورده است.
منزوی در این کتاب، قطعه «ای وای مادرم» شهریار را مشهورترین و موفقترین شعر او در قالب آزاد میداند. منزوی برای درک بهتر حس و حال شاعر در این قطعه، گریزی به رابطه عاطفی شاعر با مادرش میزند. رابطه عاطفی شهریار با مادرش در سخن دیگر شاعران، دوستان و همراهان شهریار نیز به چشم میخورد. به عنوان نمونه، هوشنگ ابتهاج(سایه) در کتاب «پیر پرنیاناندیش» درباره شخصیت مهربان مادر شهریار و قطعه «ای وای مادرم» میگوید:
«وقتی میرفتم خونه شهریار معمولاً درو «خانوم»، مادر شهریار باز میکرد. خانوم، مادر شهریار پیرزن خیلی خوب، نجیب، مهربان و سادهای بود. این اواخر دیگه از من رو نمیگرفت ... فارسی هم صحبت نمیکرد، فقط ترکی حرف میزد، شاید چند کلمه فارسی ازش شنیدم. پسرشو هم شهریار صدا میزد، مثل زن من که به من میگه سایه ... اوایل که میرفتم خونه شهریار خودشو از پشت در کنار میکشید که من نبینمش چون چادر سرش نبود. یه جور خودشو کنار میکشید که مثلا من که نامحرم بودم نبینمش. بعدا دیگه نه ... درو باز میکرد و یه جور سلامعلیکی میکرد. خب منم سر به زیر بودم ... به هر حال رو نمیگرفت و دیگه خودی شده بودم براش. من کم می دیدمش ... معمولا در خونه رو خانوم، مادر شهریار باز میکرد.
«ای وای مادرم» رو تو روزنامه خوندم. رشت بودم اون زمان. با خودم گفتم: وای خانوم، مادر شهریار مرد. شعرو که خوندم تو خیابون زار زار زدم به گریه.» چند بندی از شعر را با بغض و اشک میخواند:
... او مرده است و باز پرستار حال ماست
در زندگی ما همهجا وول میخورد
هر کنج خانه صحنهای از داستان اوست
در ختم خویش هم به سر کار خویش بود
بیچاره مادرم
... او فکر بچههاست
هر جا شده هویج هم امروز میخرد
بیچاره پیرزن همه برف است کوچهها (به گریه میافتد)
او مرد و در کنار پدر زیر خاک رفت
اقوامش آمدند پی سرسلامتی
یک ختم هم گرفته شد و پر بدک نبود
بسیار تسلیت که به ما عرضه داشتند
لطف شما زیاد (به گریه میافتد)
اما ندای قلب به گوشم همیشه گفت:
این حرفها برای تو مادر نمیشود
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9767/30455/106404
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9767/30455/106405
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9767/30455/106406
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9767/30455/106407
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9767/30455/106408
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9767/30455/106409
|
عناوین این صفحه
- وقتی کتاب هنوز هم میتواند سرنوشتساز باشد
- روایتی از تباهی و بیرحمی در مرمت بناهای تاریخی
- کشف سکه شاه مشهور وایکینگ
- میراثی جهانی که جهانی مدیریت نمیشود!
- چگونه صنایع دستی را نجات دهیم؟
- شعر شهریار از زبان منزوی