|
پرویز کرمی:
سازمان «اوج» مخلصانه پای «منصور» ایستاد
مشاور فیلمنامه ومسول تحقیق وپژوهش فیلم سینمایی «منصور» از چگونگی ساخت این اثر و اهمیت تولید آن میگوید.
فیلم سینمایی «منصور» به کارگردانی سیاوش سرمدی و تهیهکنندگی جلیل شعبانی از تولیدات سازمان هنری رسانه ای اوج است که از 19 آبان اکران خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز کرده است
این فیلم برشی از زندگی شهید منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است. فرماندهی که این سمت را از سال 1365 تا زمان شهادتش در دی ماه 1373 به عهده داشت و منشا خدمات فراوانی در نیروی هوایی شد. به همین بهانه، در گفتوگو با پرویز کرمی مشاور ومسول تحقیق وپژوهش فیلمنامه «منصور» که کار تحقیق و پژوهش این اثر را نیز به عهده داشته است، چگونگی ساخت فیلم سینمایی منصور و اهمیت آن را بررسی کردهایم.
کرمی علاوه بر سالها مدیریت دولتی در حوزههای مختلف فرهنگی علمی و رسانهای، دبیر ستاد فناوریهای نرم و توسعه صنایع خلاق معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و رئیس ستاد اجراییسازی سند ملی توسعه فناوریهای فرهنگی و نرم است و به تازگی با حکم سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رئیس جمهور، به عنوان سرپرست حوزه ریاست این معاونت معرفی شده است.
کرمی درباره نحوه آشنایی خود با شهید ستاری و پروژه «منصور» گفت: آشنایی من با شهید منصور ستاری به همکاری من با فرزند ایشان، دکتر سورنا ستاری معاون علمی فناوری رئیسجمهور در دولت پیشین برمیگردد. وقتی دکتر ستاری در سال 1392 به معاونت علمی آمدند من برای اولینبار با ایشان آشنا شدم. هر چند به دلیل سابقه حضور در جبهه، شهید ستاری را به عنوان فرمانده پدافند و نیروی هوایی که در یک سانحه هوایی به شهادت رسیده میشناختم و از زبان جمعی از فرماندهان نیروی هوایی نیز شنیده بودم که ایشان یکی از فرماندهان خوب و برجسته پدافند و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بوده است.
پایگاه اینترنتیای که زمینهساز تولید یک فیلم شد
وی اظهار کرد: برخی جلسات و اتفاقات منجر به این شد که شناخت بیشتروعمیق تری از سرلشگر شهید منصور ستاری پیدا کردم. دی ماه سال 1392 به همراه دکتر ستاری برای نخستین بار در مراسم سالگرد شهید ستاری در دانشگاه نیروی هوایی که توسط نیروی هوایی وپدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با حضور جمعی از فرماندهان همرده و سابق نیروی هوایی و همرزمان شهید برگزار شده بود شرکت کردم. در آن مراسم بهغیر از خاطرات و ذکر سجایای شهید، چند کلیپ هم از مستند شهید ستاری که آقای «محمدعلی فارسی» از روی زندگی ایشان ساخته بود پخش شد و من تازه با فردی آشنا شدم که جامعه از توانمندیها ابتکارات وخدماتش بیاطلاع یا کم اطلاع بود ومیتوانست الگوی خوبی برای جوانان خوب کشور باشد
مشاور فیلمنامه منصور اضافه کرد: در راه بازگشت از مراسم، به آقای دکتر سورنا ستاری گفتم خودم وهمکارن نشریه ام (ماهنامه فناوری نواوری )داوطلبانه حاضریم بدون چشمداشتی سایتی را برای شهید طراحی کنم و اطلاعات، مستندات شامل عکسها و فیلمهای پراکندهای که از ایشان وجود دارد را در سایت جمعآوری و عرضه کنم. آقای دکتر پذیرفتند و این موجب شد تا من در ساعتهای غیراداری و اوقات فراغتم بیشتر دربارهی این شهید تحقیق وبررسی کنم. اطلاعاتی ومستنداتی از آقای دکتر درخواست کردم و آقای دکتر هم مجموعهای از مدارک، شامل فیلمهای وی اچ اس و دو فیلم بتاماکس موجود و دفترچه یادداشت ها وخاطرات وهرانچه که میشد از ان درفضای عمومی درباره شهید ستاری را به من دادند. آرامآرام دیدم مستنداتی که دارم ظرفیتی فراتر از یک سایت دارد و همین باعث شد تا در فکر کار ویژهای درباره شهید بیفتم.
کرمی ادامه داد: من در طول تحقیقم دریافته بودم شهید ستاری انسانی شجاع خلّاق، مبتکر و ایران واسلامدوست، نویسنده رسانه ای و عاشق اهلبیت وبسیار پرکار بوده است. از سویی هم ابتکاراتی در جنگ وطول دفاع مقدس وجهاد خودکفایی داشته و با همین ابتکارات در زمینه رادارها وپدافندهوایی در طول عملیات والفجر هشت ظرف یک هفته، هشتاد فروند هواپیماهای فوق پیشرفته آن زمان را ساقط کرده بود.
از «اوج 110» تا «منصور»
وی عنوان کرد: در دومین و سومین سالگرد شهید هم بیشتر با دوستان و همرزمان ایشان آشنا شدم. در این مراسمها ویژهنامههایی را برای معرفی این شهید آماده ومنتشر کرده بودیم. اتفاقا با اسم «منصور»در همین ایام به دوست خوبم سیاوش سرمدی که سابقه همکاری در چند کار مستند را داشتیم پیشنهاد ساخت یک فیلم مستند درباره یکی از مقاطع زندگی شهید را دادم که به نحوه ساخت اولین سری جنگندهها معروف به پروژه «اوج 110» که به هواپیمای اموزشی پرستو ،جت اموزشی و جنگنده اذرخش مربوط بود.
او افزود: شهید ستاری در طول فرماندهی خود یک هواپیمای سبک اموزشی به نام «پرستو» ویک جت اموزشی را با هدف بکارگیری در آموزشی های در نیروی هوایی ساختند. همزمان هم در کنار کار بر روی تعمیرات اساسی و اورهال هواپیمای جنگنده و پروژهی ۱۰۰ فروندی ساخت هواپیمای جنگنده اذرخش را در دستور قرار دادند که عنوان آن، پروژه اوج 110 بود. موقعی که برای اولینبار با آقای سرمدی درباره ساخت مستند صحبت کردیم قرار شد من بهعنوان محقق و مشاور در این کار حضور داشته باشم و نویسندگی و کارگردانی هم بهعهده آقای سرمدی باشد.
کرمی بیان کرد: در جریان نوشتن واجرای این مستند آقای سرمدی با دوستان مختلفی از کارگردانان و افراد مشورت میکردند. در پایان کار، دوستان ما در مؤسسه وزین وخلاق اوج به آقای سرمدی پیشنهاد ساخت یک فیلم سینمایی و نه یک مستند در این باره را دادند. سیاوش بامن طرح موضوع کرد من هم از این پیشنهاد بسیار استقبال کردم و در نهایت با پیشنهاد سازمان اوج شکل نگارش فیلنامه واجرای کار تغییر کرد. وحالا باگذشت سه سال پساز اتمام کار، عنوان فیلم از «اوج 110» به «منصور» تغییر نام پیدا کرد.
وبرپرده سینماها جای گرفته
کرمی تصریح کرد: در جریان این پروژه با شهید ستاری آشنا میشویم که تبلور عشق به خدا و انقلاب امام ورهبری وایران بود.
فیلم منصور، برشی از زندگی سراسر تلاش ابتکارات ومجاهدتهاوداستان قهرمانی است که مایوس سازها مشکلات و کمبودهای زمانه و حتی رویکرد برخی مسئولین وقت او را به عقبنشینی وانداشت که بگوید به من ارتباطی ندارد نمیتوانیم ونمیشود بلکه با امید وتوکل اعتقاد به «ما میتوانیم» تلاش کرد. ما همانند شهید ستاری قهرمانهای زیادی داریم. این ایام مصادف است با سالگرد شهادت حسن طهرانیمقدم پدر موشکی واقتدار کشور که قهرمانی عارف واعجوبهای در پیشرفت موشکی ودفاعی بودند. ایشان هم مثل شهید ستاری در حوزه صنایع موشکی و دفاعی ما کاری کردهاست کارستان. وقتی خیلیها میگفتند «نمیشود» او گفت میشود ومیتوانیم ایشان توانست و این مردان مرد وقهرمانان ملی از شرایطی که ما سیمخاردار و حتی فشنگ معمولی نداشتیم ما را بهجایی رساندندکه پیشرفتهترین موشکهای بالستیک، قویترین موشکهای دفاعی و پرتاب ماهوارهها وجنگندها وهرانچه را که در تحریم ظالمانه به ما ندادن را داریم.
«اوج» مخلصانه پای «منصور» ایستاد
کرمی تاکید کرد: قهرمانهای ملی ما شهید ستاری، شهید حسن طهرانیمقدم، حاجقاسم سلیمانی تکتک شهدای ما همچون کاظمیها، بروجردیها دستواره و همتها سعیدطوقانی ها هستند. دنیایی از قهرمانان واقعی واسطوره جلوی ما است اما متأسفانه کمکاریها، و خوابآلودگی متولیان امر باعث شده که این اسطورهها و نمادهای «ما میتوانیم «در جامعه مغفول بمانند و جوانان ما به سمت اسطورههای دروغین غربی بروند. ما اسطورههای بزرگی داریم مثلاً شهید سعید طوقانی پهلوان کوچک ایران که اسطوره خوبی برای نوجوانان و جوانان ما میتواند باشد. چرا راجعبه اینها تولید محتوا نمیکنیم؟ جا دارد از سازمان سینمایی اوج تشکر کنم که همت کرد و صادقانه ومخلصانه پای کار آمد.
وی در ادامه گفت: این روزها سازمان اوج هدف انتقاداتی است مبنی بر اینکه به دلیل وابستگی به سپاه و بسیج تنها به ساخت فیلم درباره شخصیتهای سپاهی میپردازد. ولی سازمان اوج ایثارگرانه و مخلصانه از فیلم منصور که مربوط به یکی از قهرمانان ارتشی کشور است حمایت کرد و از صفر تا صد پای کار ایستاد.چون من همراه گروه تولید بودم سختیهای کار را مثل هماهنگی ورود به پادگانها و ساختار ارتش آن هم با توجه به تحولات منطقه و حساسیتهای کار را میدیدم.
اگر هاشمی زنده بود نمیگذاشت نقشش از«منصور» حذف شود
وی در مورد حاشیه حذف بخشهای مربوط به هاشمی از این فیلم تشریح کرد: حذف این سکانس به فیلم لطمه میزند. آقای هاشمی نقش مثبتی در جریان فیلم داشت. من نمیدانم چرا خانواده مرحوم هاشمی با آن مخالفت کردند. در این سکانس شهید ستاری به مجلس میروند و گفتگویی بین ایشان و آقای هاشمی صورت میگیرد مبنی بر اینکه حاجآقا شما از ما حمایت کردید اما من باید بودجه داشته باشم که بتوانم تعهدات پرسنل و مهندسان و غیره را تامین کنم. آقای هاشمی از شهید ستاری حمایت وهمراهی میکند. فکر میکنم اگر آقای هاشمی در قید حیات بود مخالفتی با نمایش این صحنه نداشت و نمیگذاشت نقشش از«منصور» حذف شود. روحیه آقای هاشمی طوری بود که با ابتکارات و نوآوریها همراه بودند. من بهعنوان علاقمند به آقای هاشمی وقتی این فیلم را دیدم برداشت منفی چه از نظر محتوا و چه از نظر شاکله کار نکردم.
کرمی در نهایت در توصیه به نمایش این فیلم گفت: «امید» بالاترین موهبت برای انسانهاست. داشتن امید و توکل وتلاش باعث عبور انسان از سختی ها ناملایمات و مرارتهای زندگی است. هر فرد، جامعه و ملتی که امیدش را از دست بدهد نابود میشود. این فیلم به ما نشان میدهد که چگونه در اوج گرفتاریها، امیدواری منجر به پیروزی میشود. اگر جوانها میخواهند ببینند که اعتقاد و امید چگونه میتواند ثمربخش باشد باید این فیلم را ببینند.
یه انتقاد هم به خودم و دوستم سرمدی داریم که نتونستیم نقش حامی اصلی ستاری و خواستن وتوانست رو انگونه که باید بتصویر بکشیم و نقش رهبری انقلاب انگونه هست نشده.
مریم امیرجلالی و صحبت های جذابش؛
جبلی می خواهد از ضرغامی و علی عسکری بهتر باشد؟ خب بفرمایید!
مریم امیرجلالی که به گفته خودش مدت هاست به دلیل شرایط کرونا از ایفای نقش در فیلم و سریال ها فاصله گرفته است، می گوید: کار نمی کنم چون دوست دارم سلامت باشم. سینما و تلویزیون کجا به فکر ماست و اگر بیمار شویم آیا هزینه بیمارستانمان را می دهد؟
مریم امیرجلالی ـ بازیگر سینما و تلویزیون ـ که پیش تر اعلام کرده بود تا کرونا تمام نشود کار نمی کند، در گفت و گویی با ایسنا درباره اینکه این روزها چه می کند؟ خاطرنشان کرد: اولاً به دلیل شرایط کرونایی کار نمیکنم، ضمن اینکه سینما و تلویزیون کجا به فکر ما هنرمندان است که اگر بیمار شویم، آیا هزینه بیمارستان ما را میدهد؛ حتی قراردادهایی که با ما می بندند همیشه قسط آخرش جا می ماند و پرداخت نمی شود. پس چه کاری است که من خودم را به خطر بیندازم و اصلا برای چه کسی کار کنم؟! آدم در جایی کار میکند که قدرش را بدانند. این هنرمند در عین حال گفت که مردم را دوست دارم اما نمی توانم به خاطر مردم زندگی ام را فدا کنم. مردم راحت پای تلویزیون هایشان نشستهاند و لذت می برند ولی آن سوی ماجرا را نمیدانند. مسوولان برای کسانی که برای مردم جان می کَنند، ارج و قربی قائل نیستند. زمانی ما در اداره کار می کردیم، وقتی کار درست انجام میدادیم تشویق و پاداش پشتش بود و از همه نظر تامین بودیم، اما الان چه؟ فرض مثال من بروم سر یک سریال کار کنم، در یک محیط ۶۰ متری که ۷۰ نفر عوامل در آنجا هستند اگر به کرونا مبتلا شوم، چه کسی میخواهد جوابم را بدهد؟
وی سپس به مرحوم عزت الله مهرآوران و اینکه این هنرمند سر کار به کرونا مبتلا شد، اشاره کرد.
امیرجلالی گفت: مگر زنده یاد مهرآوران سر کار کرونا نگرفت و همان جا مبتلا نشد؟ البته ایشان مقصر خودش بود، نباید کار میکرد چون هم خودش بازنشسته بود و هم همسرش. می توانست با کمترین امکانات حداقل سلامتی اش را حفظ کند، البته قبول دارم شرایط سخت است. یکسری از هنرمندان منبع درآمدی ندارند، بازنشستگی ندارند و مجبورند کار کنند و متاسفانه اکثرا مستاجر هستند و چاره ای جز کار کردن ندارند.
بازیگر سریال های «متهم گریخت»، «خانه به دوش»، «ترش و شیرین»، «چاردیواری»، «زیر هشت»، «روزای بد بدر»و ... در تکمیل همین صحبت ها تصریح کرد: هنرمندی که اجاره خانه پرداخت میکند، از کجا بیاورد و کار نکند. حالا بالاخره ما یک حقوق بازنشستگی از اداره میگیریم. ۳۰ سال زحمت کشیدیم و کار کردیم ولی باز هم دستمزدی که باید را نمی دهند. حقوق بازنشستگی من بعد از ۳۰ سال و ۶ ماه جان کندن و پشت میز نشستن تازه به چهار میلیون و ۵۰۰ هزار تومان رسیده است که البته کمی اضافه شد و به ۵ میلیون و ۷۰۰ رسید اما یک ماه بیشتر ندادند و همان چهار میلیون و پانصد را به ما میدهند. در این شرایط که همه درگیر هستند و فکرشان مشغول است برای چه کسی باید کار کرد. دلیلی ندارد من بنشینم جوجه کباب میل کنم و غذای آنچنانی بخورم، نمی خورم، در همین حدی زندگی می کنم که دارم اما حداقل دوست دارم که سلامت باشم.
این بازیگر در بخش دیگری از صحبت هایش درباره اینکه آیا صحبت خاصی خطاب به رئیس جدید سازمان صداوسیما (پیمان جبلی) دارید؟ خاطرنشان کرد: اصلا آقای جبلی را نمی شناسم. مشکل اینجاست که اغلب مدیران ما منطقی نیستند و بلافاصله که حرف حق شنیده میشود، به لیست سیاه می رویم. البته من دو سال است که در لیست سیاه هستم نه اینکه ممنوعالتصویر باشم خیر، ولی گاهی اوقات جاهایی است که آدم تحمل ندارد و دوست دارد حرفش را بزند. من اصلاً با سیاست کاری ندارم و حوصله این کارها را هم ندارم، ولی وقتی حرفی هم زده میشود به آقایان برمیخورد. الان آقای جبلی تشریف آورده اند می خواهند برای صداوسیمای ما چه کاری انجام بدهند؟ آیا میخواهد بهتر از آقایان ضرغامی و علیعسکری باشد؟ خب بفرمایید. 100 درصد مردم ما هم راضی هستند که ایشان سر و سامانی بدهد. همکاران من هم راضی اند چون اغلب در تنگنا زندگی میکنند.
او در عین حال خطاب به پیمان جبلی اظهار کرد: حداقل ایشان مسئولیتی را عهده دار باشند و به مسائل و تمام برنامه های تلویزیون و به این ارتباطات به وجود آمده که هر کسی می آید سر کار پسرخاله و دخترخاله اش را می آورد، رسیدگی کند. تلویزیون هم مثل خیلی جاها پارتیبازی شده است. اکثر کارگردان ها، تهیه کننده ها و دستیار برنامه ریزها سعی می کنند فک و فامیل شان را سرکار بیاورند. باید به این جریانات رسیدگی شود. مثلاً سر فلان سریال میگویند فلان نقش برای مریم امیرجلالی خوب است اما دستیار کارگردان آنجا نشسته و میبینیم مثلاً با بازیگر دیگری راحت تر است و میگوید مریم امیرجلالی بی اخلاق است و اصلاً اخلاق ندارد، چرا این اتفاق می افتد؟ چون ارتباط هست.
امیرجلالی در پایان صحبت هایش به ایسنا گفت: منِ بازیگر، مریم امیرجلالی، هیچ ارتباطی با جایی ندارم، با هیچ کسی رفت و آمد ندارم، با هیچ بازیگری در تماس نیستم. تنها بازیگرانی که با آنها رفت و آمد داشتم، مرحوم فتحعلی اویسی و سیروس گرجستانی بودند که آنها هم از دنیا رفتند؛ والسلام. دیگر با هیچ احد و الناسی نه رفتی دارم و نه آمدی ،چون آنقدر از آدم ها ضربه دیدم و رنجیدم که حد و حساب ندارد.
صحبتهای جدید فرهادی درباره شکلگیری داستان «قهرمان»
اصغر فرهادی در جریان رویداد رقبای فصل جوایز سینمایی در لسانجلس که از سوی نشریه ددلاین برگزار میشود، عنوان کرد که یک فرآینده طولانی مدت ذهنی و پس از آن مجموعهای از تمرینها در دنیای واقعی، شکلدهنده فیلم تحسینشده «قهرمان» بوده است.
فرهادی که از طریق مترجم در این رویداد صحبت میکرد گفت: ایده اصلی فیلم «قهرمان» که موفق به کسب جایزه بزرگ جشنواره فیلم کن شد، نخستین بار زمانی که یک دانشجو بود به ذهنش خطور کرده و ریشه در تماشای یک نمایش انگلیسی دارد که توسط دیگر دانشجویان اجرا شد و موجب شد علاقهمند به داستانهایی درباره افرادی شود که با بازگرداندن چیزهای گمشده و جستجو برای پیدا کردن صاحب آنها، مورد تحسین قرار می گیرند وتبدیل به قهرمانان محلی می شوند.
این سینماگر ایرانی در ادامه توضیح میدهد: این ایده که جوامع قهرمان میسازنند همیشه در ذهنش بوده هر چند در آن زمان هرگز فکر نمیکرده قرار است فیلمی درباره این ایده بسازد. اما او سالها بعد و پس از تبدیل شدن به فیلمساز موفق و حرفهای و در فاصلهای کوتاه پس از ساخت فیلم اسپانیاییزبان «همه میدانند» در سال ۲۰۱۸، به این ایده بازمیگردد.
او معتقد است که ایدههای پربار فیلم معمولا زاییده دورههای طولانی و ناخودآگاه پردازش هستند: «این ایدهها به آرامی درون ذهنتان رشد میکنند و شما حتی نسبت به آنها اگاه نیستید. نیمه شب ناگهان از خواب میپرید و حس میکنید، چیزی اذیت کننده در ذهن شماست و باید آن را بیرون بیاورید».
فرهادی همچنین به این موضوع اشاره کرد که چند روز پیش و در جریان سفر به لس آنجلس نیز اتفاق مشابهی را تجربه کرده است: «نمیتوانستم بخوابم و ناگهان حس کردم ایده فیلم بعدیام را پیدا کردم و تمام شب را مشغول نوشتن بودم. وقتی شروع به نوشتن میکنید ذهن شما مثل یک آهن ربا همه چیزهای که برای آن ایده مفید است را جذب میکند. زمان، خاطره و تجربیات شکل گیری اولیه مهمترین و قدرتمندترین ابزارها در گنجینه یک فیلمساز محسوب میشوند و برای من اغلب چیزهایی که به ذهنم میآید از دوران کودکی است. فکر میکنم بزرگترین سرمایهای که یک هنرمند در زندگی دارد، دوران کودکی است».
این کارگردان برنده اسکار درباره موضوع فیلم جدیدش توضیح داد: «مشغول کار بر روی این ایده هستم اما اجازه دهید که روی آن تامل کنم تا واقعا به ایدهای جدی تبدیل شود».
فرهادی که امسال با فیلم «قهرمان» نماینده سینمای ایران در شاخه بهترین فیلم بینالمللی جوایز اسکار است، درباره استفاده از زمان در هنگام تعویق تولید این فیلم به دلیل همهگیری ویروس کرونا از برگزاری یک فرآیند تمرین ۱۰ ماهه همراه با بازیگران خبر داد که خیلی زیاد به نفع فیلم تمام شده است و توضیح داد: «در واقع تمرین برای کارگردان و بازیگران مفیدتر است و در طول تمرینات می توان اشتباه کرد و بر اساس تصمیمات تغییراتی ایجاد کنید. در جریان تمرینات متوجه این موضوع شدم که باید به هر کاراکتر زمان خودش را بدهم و در نتیجه درک میکنیم که هر کدام از این شخصیتها از کجا میآیند و بنابراین در جریان تمرینات شروع به برخی بازنویسیها میکنم و نتیجه آن شد که هیچ شخصیتی سیاه یا سفید نیست».
فیلم «قهرمان» بر اساس پیشبینی رسانههی خارجی یکی از بختهای اصلی شاخه بهترین فیلم بینالمللی جوایز اسکار ۲۰۲۰ است و در شاخههای بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه اصلی نیز شانس خواهد داشت.
اخبار
آیین نکوداشت زادروز دکتر طاهره صفارزاده
از فیلم مستند تا شعر خوانی و آواز
پنج شنبه بیست و هفتم آبان، همزمان با سالروز تولد زنده یاد طاهره صفارزاده، شاعر و قرآن پژوه، آیین نکوداشت این بانوی گرانقدر، توسط موسسه آینه داران دوران از ساعت ۱۰ صبح در مرکز حکمت و فلسفه ایران برگزار می شود. سید عباس دعایی، مدیر جایزه آینه دار دوران با یادآوری این خبر که دور دوم این جایزه با تمرکز بر شخصیت و آثار اساتید باستانی پاریزی و طاهره صفارزاده در مرحله داوری قرار دارد گفت:با هدف تجلیل از این بانوی هنرمند و قرآن پژوه هم زمان با زاد روزشان مراسم گرامی داشتی برگزار می کنیم و در حاشیه بخش های جذاب و متنوعی که برایش تدارک دیده ایم ، یک مرحله دیگر از داوری جایزه هم انجام خواهد شد.
او گفت: خوشبختانه دومین دوره این جایزه با استقبال شایان توجه هنرمندان قرار گرفت و اکنون آثار بیش از یکصد هنرمند و بیش از دویست اثر هنری از ایشان به مرحله داوری رسیده است. دعایی افزود: باشگاه فرهنگی مس پاریز و آقای دکتر احسان میرپاریزی، نماینده شرکت مس در پاریز از برپایی رویداد زادروز بانو صفارزاده حمایت می کنند و قرار است در حاشیه همین مراسم از پوستر دومین دور جایزه با نام از باستانی پاریزی تا خواجوی کرمانی رونمایی شود. در این برنامه مستند بانوی آبان ماه، ساخته هومن ظریف پخش می شود.این مستند تلاشی برای نشان دادن سیر تفکری و جهان بینی این بانوی شاعر است. شاعری که چون استادش، باستانی پاریزی، بینوایان را دوست دارد، برای مرگ ابوالحسن صبا شعر می سراید و زبان شعرش بر کام تفکر خودش زبانه می کشد. اجرای نکوداشت را باران نیکراه با شعرخوانی به یاد بانو صفارزاده به عهده دارد و رضا بیجاری، خواننده جوان کرمانی نیز به یاد ایشان آوازخوانی خواهد کرد. مهمانان این برنامه به جهت شرایط خاص کرونایی بسیار محدود است و مراسم از طریق اینستاگرام مرکز حکمت و فلسفه ایران پخش خواهد شد. گفتنی ست طاهره صفّارزاده، (۲۷ آبان ۱۳۱۵، سیرجان - ۴ آبان ۱۳۸۷،تهران) نخستین کسی است که ترجمهای دوزبانه از قرآن به انگلیسی و فارسی را انجام داد. او در سال ۲۰۰۵ از سوی انجمن نویسندگان آفریقایی و آسیایی در مصر، به عنوان برترین زن مسلمان برگزیده شدند. او برگزیده اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش نو (سپید و نیمایی) بود. صفارزاده زبان و ادبیات انگلیسی را در دانشگاه تهران خواند و در آمریکا در رشته نقد تئوری علمی در ادبیات جهان به تحصیل پرداخت. بهجز مجموعههای شعر و ترجمه، چند کتاب هم در زمینهی نقد ترجمه از او بهچاپ رسیده است.
جشنواره جهانی فجر را با تغییر اسم میتوان حفظ کرد؟
کارگردان فیلم «بوتاکس» میگوید: از آنجا که برگزاری دو جشنواره در چند سال گذشته با نام فجر در دو فصل متفاوت عجیب بود، خوب است حالا که جشنواره جهانی هویتی پیدا کرده آن را با همان ساختار ولی به نامی جدید حفظ کرد.
در حالی که حدود سه هفته از ادغام بخش ملی و جهانی جشنواره فیلم فجر میگذرد، هنوز اظهارنظرهایی درباره این تصمیم ناگهانی مطرح میشود. کاوه مظاهری که در آخرین دوره برگزار شده جشنواره جهانی فیلم فجر با فیلم «بوتاکس» شرکت داشت از تجربهای که پس از حضور در این جشنواره داشته در مقایسه با سالهایی که بیشتر مخاطب جشنواره بود مطالبی را بیان کرده است.
او به ایسنا گفت: بعد از آنکه دو بخش ملی و بینالمللی جشنواره فیلم فجر از هم جدا شدند، همیشه برایم سوال بود که چرا وقتی این جداسازی اتفاق افتاده و هر کدام در تاریخی مجزا برگزار میشود اما همچنان نام «فجر» را دارند؟ این موضوع قطعا برای خیلیهای دیگر هم عجیب بوده است و منطقی بود که اسم دیگری برای جشنواره جهانی در نظر گرفته میشد مثل تهران چرا که بسیاری از جشنوارههای مطرح دنیا از جمله کن و برلین تا جشنوارههای در سطح پایین با نام شهر محل برگزاری شناخته میشوند. اگر چنین تصمیمی همان زمان گرفته میشد شاید الان با این تصمیم ادغام همه تجربه به دست امده از بین نمیرفت.
وی ادامه داد: نامگذاری جشنوارهها به اسم یک شهر ، سبب میشود شهرداریها اسپانسر شوند و با آنچه تدارک دیده میشود مهمانهای خارجی علاوه بر شرکت در یک رویداد فرهنگی و هنری، یک تجربه توریستی هم داشته باشند، اما به هر حال این اتفاق در ایران نیفتاد.
مظاهری با اشاره به بخش اجرایی جشنواره جهانی فجر گفت: به نظر میرسد این جشنواره بدون اغراق به جشنوارههای استاندارد تا حدود زیادی نزدیک بود و انتخاب فیلمها، نحوه برگزاری و سازماندهی این ویژگی را نشان میداد. من قبلا بیشتر مخاطب جشنواره بودم ولی امسال به عنوان فیلمساز شرکت کردم و این سوی قضیه را هم دیدم. به نظرم رسید اتفاق سازماندهی شدهای برای این رویداد وجود دارد. بیش از این بخشی مثل بازار بیشتر یک بخش حاشیهای برای جشنواره فجر بود اما تجربه امسال من حضور در بازار فجر همزمان با بازار دو جشنواره دیگر از جمله شانگهای بود که در نهایت دستاوردم از جشنواره فجر خیلی زیادتر بود و به واسطه شرکت در بازار جشنواره فجر «بوتاکس» در جشنوارههای دیگری پذیرفته شد و در ارتباط با چند منتقد بینالمللی پس از تماشای فیلم، بعضی از آنها که فیلم را دوست داشتند درباره آن در نشریههای معتبر مقاله منتشر کردند. این تجربه شخصی من از جشنواره جهانی فجر و بازارش بود که بعید میدانم در شکل دیگری به دست میآمد، چون یادم میآید در گذشته که هنوز جداسازی اتفاق نیفتاده بود، بیشتر مرور فیلمهای خارجی در بخش بینالملل جشنواره فجر بود که به مرور زمان آن هم از بین رفت و این بخش کاملا به بخشی اضافی تبدیل شده بود، اما در این چند سال هویت پیدا کرد.
این کارگردان بیان کرد: برای من که هم مخاطب جدی سینما بودم و هم الان به عنوان فیلمساز فعالیت میکنم، این جشنواره با پرداختن به سینمایی غیرگیشه موقعیت و جذابیت خوبی داشت و برای مخاطبان جدی و حرفهای سینما خوراک مناسب تدارک میدید و حالا بعید میدانم با ادغام این سیستم ادامه داشته باشد، چون واقعیت این است که وقتی بخش ملی و بینالمللی ادغام می شوند مخاطبان به این سمت میروند که ببینند فیلمهای ایرانی جدید چیست و همه تبلیغات روی همین بخش میچرخد. آنقدر همه هیجان دارند که فیلمهای بخش ملی را ببینند که بخش بینالمللی به حاشیه میرود. هر چند شاید حتی حاشیه هم نباشد چون بخشهایی مثل هنر و تجربه حاشیه میشوند و بینالملل حتی شاید به این جایگاه هم نرسد.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9633/29466/101399
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9633/29466/101400
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9633/29466/101401
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9633/29466/101402
|
عناوین این صفحه
- سازمان «اوج» مخلصانه پای «منصور» ایستاد
- جبلی می خواهد از ضرغامی و علی عسکری بهتر باشد؟ خب بفرمایید!
- صحبتهای جدید فرهادی درباره شکلگیری داستان «قهرمان»
- اخبار