|
تحلیل جالب خورخه لوییس بورخس درباره هواداران فوتبال
بیزاری خورخه لوییس بورخس از فوتبال فراتر از بحثهای مربوط به زیباییشناسی بود؛ در واقع، مشکل او با فرهنگ هواداران این ورزش بود که بهعقیدۀ بورخس بهنوعی حمایت کورکورانۀ مردم از رهبران وحشتناکترین جنبشهای سیاسی قرن بیستم منجر میشد!
این نویسندۀ آرژانتینی هرچند باور داشت فوتبال محبوب است اما در عین حال معتقد بود حماقت در این ورزش زیاد است.
بورخس فوتبال را خستهکننده میدانست، چراکه امتیازهای مساوی در آن بسیار زیادند و او در مواجهۀ با این ورزش واکنشی چنین داشت: «من نمیتوانم صدمات ساختگی را تحمل کنم».
از منظر زیباییشنایی، او فوتبال را «زشت» میپنداشت و معتقد بود که این ورزش «یکی از بزرگترین جنایات انگلیسیها» است و ظاهراً حتی یکی از سخنرانیهایش را طوری برنامهریزی کرد که عمداً با اولین بازی آرژانتین در جام جهانی ۱۹۷۸ همزمان شود. اما در حقیقت تنفر بورخس از این ورزش ناشی از چیزی بسیار نگرانکنندهتر از زیباییشناسی بود. در واقع، مشکل او با فرهنگ هواداران این ورزش بود که بهعقیدۀ بورخس بهنوعی حمایت کورکورانۀ مردم از رهبران وحشتناکترین جنبشهای سیاسی قرن بیستم منجر میشد! بورخس که قدرتطلبی را در فوتبال وحشتناک میپنداشت، میگفت که فوتبال بهطور جداییناپذیری با ناسیونالیسم گره خورده است.
چرا خودمان کارتون «فوتبالیستها» نداریم؟
ساختارهای فوتبالمحور همیشه جذاب و هیجانانگیز بوده و مخاطبان خاص خود را هم داشته است. غیرقابل پیش بینی بودن نتیجه مسابقات، نمایش تکنیکهای فردی و گروهی، شور و تعصبات ملی، همه و همه از ویژگیهای فوتبال است که به تبع آن، مخاطبان زیادی را به خود اختصاص میدهد و باعث شده ساختارهای فوتبالمحور از جمله انیمیشنهای فوتبالی، از برنامههای پربیننده دنیا محسوب شوند.
سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت تنها دستاورد انیمیشنهای فوتبالی نیست؛ برای مثال انیمیشن «فوتبالیستها» را میتوان الهامبخش رشد فوتبال ژاپن دانست. «فوتبالیستها» یکی از بهیادماندنیترین برنامههای دههی ۸۰ میلادی محسوب میشوند که در کشور ما نیز با استقبال بینظیری روبهرو شد.
در مقاطعی تلاش شد نمونههای داخلی این کارتون ساخته شود اما این تولیدات آنقدر که باید و شاید موفقیتآمیز نبودند؛ به نحوی که امروز میتوان به قطعیت گفت تا کنون انیمیشنی با کیفیت قابل قبول و در شأن تیم فوتبال کشورمان تولید نشده است؛ این در صورتی است که تلویزیون کشورهای دیگر با گذشتن از مرز تولید و پخش کارتونهای فوتبالی دربارهی تیمهای ملی خود، حالا به ساخت انیمیشن با موضوع تیمهای فوتبال باشگاهی رسیده اند. سریال انیمیشن «آکادمی آبی آسمان» با داستان آکادمی تعلیم و تمرین تیم فوتبال منچسترسیتی از جمله همین کارهاست.
در همین راستا علیرضا گلپایگانی ـ تهیهکننده انیمیشنهایی نظیر «فوتبال مدرن» و «پهلوانان» ـ علت ضعف در حوزه تولید و پخش کارتونهای فوتبالی در داخل کشور را بیان کرد.
گلپایگانی علت اصلی را سختی کار دانست و افزود: همه ما مجموعه «فوتبالیستها» را دیدهایم که افراد را به ورزش ترغیب میکرد اما ساخت انیمیشن اینچنینی کار سادهای نیست و جای آن در کشور ما خالی است. در انیمیشن نیز برخلاف تصور عموم محدودیت وجود دارد و برای تولید آن به تکنیک قوی نیاز است.
او ادامه داد: در مقایسه با کارهای خارجی، قطعا قیاس معالفارق اتفاق میافتد و نمیتوان کارها را با هم مقایسه کرد؛ اما ما فکر میکنیم تنها جایی که میتوانیم با محصولات خارجی رقابت کنیم، در محور داستانهاست.
این تهیهکننده مجموعههای انیمیشن، راز موفقیت این کارها را قصهگویی درست دانست و اضافه کرد: اغلب مشکل ما در قصهگویی رخ میدهد و راز موفقیت این انیمیشنها داستانگویی است. فیلنامهنویسی کار بسیار دشواری است و به نظر من فیلنامهنویس باید به اندازه کارگردان دستمزد دریافت کند. ما در انیمیشن کشورمان خلاء داستان داریم. دانستن قواعد فیلمنامهنویسی با فیلمنامه نوشتن متفاوت است. من شخصاً در دنیای انیمیشن ایران چنین چیزی ندیدم و فیلنامهنویسی انیمیشن بهعنوان یک شغل در ایران وجود ندارد. کودکان ما نیاز به قهرمان در انیمیشنها دارند تا ما بتوانیم حرفها و پندها را توسط قهرمانهای ملی و مذهبی ارائه دهیم.
او در ادامه از ساخت فصل ششم مجموعه «پهلوانان» خبر داد و گفت: در حال حاضر ما مجموعه پهلوانان، یکی از پرمخاطبترین انیمیشنهای ایرانی را در دست تولید داریم و کار ما فقط تولید میانپرده نبود.
تهیهکننده مجموعه «پهلوانان» علت ساخت این مجموعه را پرورش قهرمان ایرانی دانست و افزود: قصد ما در ساخت «پهلوانان»، خلق شخصیتها و قهرمانهای ایرانی برای نوجوانان بود که خوشبختانه طیف مخاطبان ما گسترش یافت و از کودکان دو ـ سه ساله تا خانمها و آقایان ۶۰ ـ ۷۰ ساله را دربرگرفت. این ویژگی بهدلیل خصلت مشترکی است که همه، قهرمان ایرانی را دوست دارند و قصهگویی به سبک ایرانی را میپسندند.
او با اشاره به دلایل تاسیس مرکز فرهنگی و هنری صبا در حوزهی انیمیشن، در این زمینه خاطرنشان کرد: در سالهای دور، زمانی که ریاست سازمان صداوسیما به این نتیجه رسید که برای مقابله با تهاجم فرهنگی، فرآیندی را بهویژه در بخش کودک و نوجوان آغاز کند، مرکز فرهنگی هنری صبا را در سازمان صداوسیما راهاندازی کرد. این سیاست بر این قرار بود که ما از کودکان خود غافل ماندیم و خوراک ذهنی و سرگرمی برایشان تامین نمیشود و طبیعی است که آنها به محصولات کشورهای دیگر رجوع میکنند که طبق فرهنگ کشور ما نیست.
گلپایگانی ادامه داد: من فکر میکنم ژاپنیها در ابتدا برای کودکان خودشان انیمیشن میسازند. البته قطعا صادرات هم بخشی از اهداف محوریشان است. این ساختار آنقدر در سراسر دنیا گسترده است که تقابل، تجارت و اقتصاد در آن دخیل میشود. کشورهایی که صاحب صنعت انیمیشن هستند، فرهنگ حاکم بر انیمیشنشان، فرهنگ کشور خودشان است. من به تحلیل این قضیه اشارهای نمیکنم اما انگار ما برای کودکان خود، خوراک ذهنی خارجی تامین میکنیم.
او سپس انیمیشنسازها را معلم فرهنگی جامعه دانست و گفت: ما تهیهکنندهها و کارگردانهای انیمیشن خودمان را معلمهای فرهنگی جامعه میدانیم و نیاز داریم مثل همه مواردی که مربوط به فرهنگ و هویت خودمان است، در این صنعت هم محصولات مرتبط داشته باشیم.
این فعال حوزه انیمیشن با اشاره به اینکه پرداختن به ارزشهای مذهبی در انیمیشن لازم است اما همهی ماجرا نیست، گفت: ما تقریبا از سال ۷۸ این فعالیت را شروع کردیم و جالب بود که بهخاطر شروع این قضایا مدیران وقت معتقد بودند که سریعاً باید به سراغ ارزشهای مذهبی رفت زیرا در هیچ جای دنیا انیمیشن مذهبی تولید نمیشود و انیمیشنها صرفاً برای سرگرمی و اهداف دیگر هستند. این، حرف غلطی نیست اما همه ماجرا هم نیست. ما معتقد بودیم فن سرگرمسازی و جذب را هنوز تجربه نکردیم و یکی از دلایلی که میانپردههای ورزشی را تولید کردیم، همین موضوع بود.
این تهیهکننده درباره مجموعه «فوتبال مدرن» اظهار کرد: ما در کنار «پهلوانان» مجموعه «فوتبال مدرن» را نیز داشتیم که متاسفانه ادامه پیدا نکرد و علتش این بود که سفارشدهنده رغبتی نشان نداد؛ با اینکه پیشنهاددهنده خود ما بودیم و باید در سفارشدهنده این ترغیب را ایجاد میکردیم که هزینههای کار را تامین کند. همچنین مجموعه «آقای المپیک» را برای مرکز صبا ساختیم که شخصیت آن آدمک لاغراندامی بود و ماجراهای خندهداری برای او پیش میآمد. این کارها از آنجایی که کوتاه بودند و بین برنامههای ورزشی و بدون تیتراژ پخش میشد، تصور همه این بود که این کارها محصول خارجی است. بعدها شخصیت دیگری به «آقای المپیک» اضافه شد و مجموعه «زبر و زرنگ» را تولید کردیم. هدف این بود که بتوانیم شوخیها و سرگرمیهای سالم داشته باشیم زیرا بعضی اوقات اینگونه تداعی میشد که شوخیها عمدتاً از عرف تربیتی دور هستند و ما برای اینکه ثابت کنیم لزومی برای وجود این محتواها نیست، این میانپردهها را تولید کردیم.
او هدف اولیه از ساخت این میانپردهها را «تولید شوخیهای مناسب و سرگرمسازی مخاطب با استفاده از محتوای ورزشی» دانست و افزود: مقوله شوخی اینبار با ورزش اتفاق میافتاد که اتفاق مثبتی بود؛ زیرا وقتی شما با ورزش شوخی میکنید، دعوت به ورزش هم در آن جای میگیرد. این مقوله تا مسابقات جام جهانی دو دوره پیش ادامه داشت و مجموعه «فوتبال مدرن» تولید شد زیرا جامجهانی فرصت بسیار خوبی برای شوخی کردن با این فضا بود. این مجموعه در کشورهای دیگر مثل ترکیه و فرانسه مورد توجه قرار گرفت به نحوی که میتوانستیم از آنها سفارش بگیریم.
گلپایگانی به «حضور ایران در جام جهانی ۲۰۱۴ » اشاره و از آن به عنوان هدف دوم یادکرد و افزود: با چند واسطه با تهیهکنندگان صحبت کردیم که از این کار حمایت کنند اما متاسفانه بهدلیل حضور پررنگ تبلیغات در آن ایام، قیمت ثانیهها به قدری بالا بود که نمیشد آن را به میانپرده اختصاص داد. نهایتاً با یکی از مدیران داخلی صبا به توافق رسیدیم و او هم این تشخیص را داد و از آن استقبال کرد. سپس با حمایت آقای لیوانی، مدیر وقت صبا این مجموعه تولید شد. واکنشها نسبت به این مجموعه فوقالعاده بود و در همان زمان محدود از آن استقبال شد.
تهیهکننده «فوتبال مدرن» به بودجه ناکافی برای تولید این مجموعه انیمیشن اشاره کرد و افزود: من اینطور حدس میزنم که علت ادامه پیدا نکردن این مجموعه این بود که تهیهکنندگان معتقد بودند اگر از مرکز صبا برنامه آماده دریافت کنند، بودجه کافی برای برنامهها به آنها داده نمیشود اما اگر بخواهند به تولید انیمیشن بپردازند میتوانند بودجه دریافت کنند.
او با اعتقاد بر اینکه خلاقیت در طنز مقوله مهمی است، در این زمینه ادامه داد: علی درخشی خالق مجموعه «دیریندیرین» در «فوتبال مدرن» به عنوان نویسنده حضور داشت. تیم بسیار قوی، کارگردانی خوب و شوخیهای بانمک به وجود آمد که اینها اگر در هر جای دنیا کنار هم قرار میگرفت و مخاطب هم داشت، به این معنا بود که باید ادامه پیدا کند؛ زیرا خلاقیت در طنز انقدر کم و سخت است که نباید آن را بهراحتی از دست داد.
او یادآور شد: با وجود اینکه مجموعه فوتبال مدرن در جشنواره داخلی جامجم جایزه گرفت اما متاسفانه به علت استفاده نکردن از این میانپردهها و نداشتن سفارشدهنده، مدیران مرکز صبا خود به خود به این نتیجه رسیدند که پخش را متوقف کنند. بنابراین تیم بسیار خوبی که جمع شده بودند، سراغ کارهای دیگری رفتند. جای این مجموعهها همیشه در شبکهها و همینطور فضای مجازی خالی است. باید از این افراد توانمند و بااستعداد حمایت و شرایط تولید این مجموعهها فراهم میشد.
تهیهکننده «فوتبال مدرن» اینبار درباره تولید «والیبال مدرن» گفت: مجموعه دیگری نیز با نام «والیبال مدرن» تولید کردیم زیرا تکرار و تداوم است که کار را تثبیت میکند. برای مثال از آنجا که مجموعه تلویزیونی «کلاهقرمزی» ادامه داشت، ماندگار شد.
از آنجایی که والیبال در کشور ما از محبوبیت برخوردار است، «والیبال مدرن» را با همان فضا و همان تیم ادامه دادیم اما متاسفانه بعد از پایان مسابقات با وجود اصرار ما پخش آن هم متوقف شد.
او به نکته عجیب دیگری در این زمینه اشاره کرد و افزود: کارهای زیر پنج دقیقه برای پخش از آنتن مشکل دارند و در جدول پخش شبکهها قرار نمیگیرند؛ این مساله هم یکی از دلایلی بود که میزان استقبال از این دست برنامهها برای مدیران تلویزیون مشخص نمیشد.
این تهیه کننده در پایان از ادامه نیافتن این مجموعههای انیمیشن ورزشی اظهار تاسف کرد و گفت: این مجموعهها فضای مفرحی ایجاد میکرد و شوخی مناسبی داشت و موضوع ورزش را مطرح میکرد و به زمان خاصی نیز احتیاج نداشت زیرا این مدل از شوخیها تاریخ مصرف ندارند و همیشه از مخاطب لبخند و خنده میگیرند اما متاسفانه تولید آن به دلیل اختصاص نیافتن بودجه و حمایت لازم ادامه نیافت و به همین دلیل مرکز صبا از تولید این میانپردهها منصرف شد و حالا جای آن در شبکهها خالی است.
چگونه یک برنامه از شبکه قرآن در جهان مطرح می شود؟
مجتبی قاسمی، تهیه کننده و کارگردان فیلم کوتاه «جوراب رنگی» که اثرش جزو نامزدهای نهایی جشنواره مسابقه ABU (اتحادیه رادیو و تلویزیون های آسیا و اقیانوسیه شناخته شده است، می گوید: از شعارزدگی در کارمان پرهیز کردیم و از همان ابتدا شبکه قرآن را قانع کردیم تا گُل درشت نباشیم و دغدغه مردم باشیم. او با تاکید بر اینکه بیننده نباید ذره ای حس کند به او درس اخلاق می دهیم، معتقد است: پرهیز از شعارزدگی و لطافتی که داستان به همراه داشت، باعث موفقیت «جوراب رنگی» شد.
قاسمی درباره نگاه «جوراب رنگی» به بحث اخلاق گرایی در جامعه، دلایل موفقیت یک کار دینی اخلاقی در مسابقه ای بی یو و محدودیت هایی که برای تولید این اثر داشتند توضیحاتی را ارائه کرد.
وی ابتدا گفت: ما یک مجموعه داستانی فیلم های کوتاه با عنوان «رایحه» ساخته بودیم که هر قسمتش یک فیلم کوتاه چهار دقیقه ای بود و یک قسمت از فیلم با عنوان «جوراب رنگی» به جشنواره ای بی یو (ABU PRIZE 2022) در مرحله فینال میان چهار فیلم انتخاب شده که رقبایی از کشورهایی نظیر ایتالیا، کرهجنوبی و مجارستان دارد. در واقع «جوراب رنگی» تنها کار تلویزیونی صداوسیما بود که به فینال راه پیدا کرد.
این فیلمساز در توضیح محتوای فیلم «جوراب رنگی» خاطرنشان کرد: کار ما بیشتر اخلاقی است؛ در واقع این فیلم با هدف ترویج اخلاق گرایی در جامعه تولید شد و این طور نیست که مذهبی صرف باشد. ما مصادیق اجتماعی و رفتارهای اخلاق مدارانه و انسانی را در هر قسمت از این مجموعه بیان میکنیم و داستان ها به گونه ای نیست که در آن شعار بدهیم.
قاسمی سپس در ادامه همین بحث درباره اینکه یک کار تلویزیونی با این موضوع و مخاطبان خاصی که دارد باید دارای چه ویژگی هایی باشد که بتواند در سطح جهانی مطرح شود و به مسابقات راه پیدا کند؟ اظهار کرد: من این سال ها در جشنواره های زیادی شرکت کردم و از پس آنها یکسری تجربیات کسب کردم. فکر می کنم داستان موجزی که این کار داشت و لطافتی که در داستان بود عامل موفقیت شد. «جوراب رنگی» یک فیلم کاملا لطیف انسانی، اخلاقی و به دور از شعارزدگی است. به نظرم همین ویژگیها کافی است تا یک کار ارزش هنری بالایی کسب کند چون معمولا اینگونه کارها به ورطه شعارزدگی میافتند.
او تاکید کرد: به نظرم آثار اخلاقگرا باید به گونهای کار شوند تا محتوا در پلان اول خیلی رو گفته نشود؛ بنابراین وقتی بیننده فیلم را می بیند اول داستان را پیگیری میکند و بعد موقعیت اجتماعی اش را بررسی میکند و ما در اینجا به صورت القایی آن پیام را منتقل میکنیم که به نظرم این روش راز و رمز پرداختن به یک کار اخلاقی است. مخاطب ما نباید ذره ای حس کند که شما به او درس اخلاق می دهید. اگر کارتان شعاری باشد تبدیل به ضد خودش می شود.
تهیه کننده «جوراب رنگی» همچنین تصریح کرد: به خصوص در این شرایط که باید بیشتر حواسمان به قشر نوجوان و جوان باشد باید به گونهای برنامه سازی کنیم که هم به جوانان احترام گذاشته شود و هم اینکه کارها برایشان باورپذیر باشند؛ ضمن اینکه کارهایمان مسئله و دغدغه جامعه باشد. یکی از کارهایی که ما در مجموعه «رایحه» از آن استفاده کردیم این بود که در جامعه گشتیم و یکسری مصادیقی را پیدا کردیم که برای همه مردم ملموس است؛ بنابراین وقتی داستان را در آن قالب روایت می کنیم بیننده همراهی میکند چون مسئله خودش را در کار می بیند.
مجتبی قاسمی در ادامه این گفت وگو در پاسخ به اینکه آیا در تولید این مجموعه با محدودیت خاصی مواجه بوده اید؟ خاطرنشان کرد: تقریباً شبکه قرآن دست ما را برای این کار باز گذاشت. در برنامه ما «خانواده» جزو محورهای اصلی و برای ما مهم بود؛ یعنی ما در هر قسمت از این مجموعه یکی از اعضای خانواده را بزرگ میکردیم و روی آن تمرکز داشتیم. چون محوریت خانواده برایمان اولویت و فاکتوری برای جذب مخاطب بود. من از همان ابتدا به شبکه گفتم اصرار نکنید که ما در مورد چیزهایی که به نوعی تابلو شده اند، صحبت کنیم.
قاسمی تصریح کرد: در هر صورت این کار در شبکه قرآن تولید شد ولی ما با رویکردی کار کردیم که در تمام شبکه ها کار ما پخش شد. در کارمان برای اولین بار از موسیقی ای استفاده کردیم که تا الان در شبکه قرآن قدغن بود اما چون فضای فیلم ما اینگونه می طلبید، به این نتیجه رسیدند که کاملا درست و اثرگذار است و می توانند استفاده کنند. در هر صورت ما شبکه را قانع کردیم که سراغ مسائل گل درشت نرویم، بلکه مسائل و دغدغههای جامعه را پیدا کنیم. خوشحالم که این اتفاق برای کارمان افتاد.
این تهیه کننده و کارگردان در پایان گفت: در جشنواره ای بی یو امسال حدود ۲۸۶ شبکه تلویزیونی حضور دارند و صداوسیمای ما هم یکی از اعضای این جشنواره است. این مسابقه رادیو و تلویزیونی امسال در کشور هند برگزار میشود. باعث افتخار ماست که اثری از شبکه قرآن به این جشنواره راه پیدا کرد. اما متاسفانه برخی خبرگزاری ها به کارمان کم لطفی کردند و نامی از برنامهسازان نبردند؛ در حالی که زحمت اصلی با برنامه سازان بود و موفقیت این کار به سازندگانش است.
«جوراب رنگی» یکی از اپیزودهای مجموعه داستانی «رایحه» تولید شبکه قرآن سیما، از نامزدهای امسال بخش کودک مسابقه ABU است و باید با فیلم هایی از کشورهای ایتالیا، مجارستان و کره جنوبی برای کسب جایزه بزرگ جشنواره در بخش کودک و نوجوان به رقابت بپردازد.
اخبار
بررسی پشت پرده نفت در یک کتاب
«دنیای پنهان نفت» نوشته کِن سیلوِرستین با ترجمه پیروز اشرف منتشر شد.
در بخشی از مقدمه آمده است: موضوع این کتاب جستوجو در روابط پشتپرده دنیای نفت است، و طی آن نقش ناگفته اما مهم بازیگران متنوع صحنه اقتصاد سوخت فسیلی مورد بررسی قرار میگیرد. این بازیگران بهعنوان کارچاقکن، معاملهگر و لابیگر معمولا مالک با بهرهبردار پالایشگاهها یا چاههای نفت نیستند؛ با این حال، بر مبنای دریافتیهای غیرشفاف و زدوبندهای پشت پرده خود جریان امور کسب و کار انرژی را روان میکنند. آنها عموما تماسهای سیاسی سطح بالا دارند که میتوانند در صورت لزوم از آن برای برخورداری از حمایت قانونی استفاده کنند. در واقع موفقیت آنها مبتنی بر ارتباطات نزدیکشان با مقامات بالای تصمیم گیرنده است. یک فعال نفتی سوییسی به من گفت، «شما مجبورید با دولتها و وزرای مربوط زد و بند کنید و باید هوایشان را داشته باشید. میتوانید این رابطه را فسادآمیز بنامید، اما این بخشی از سیستم است.»
در نوشته پشت جلد کتاب نیز میخوانیم: نفت مایه حیات تمدن مدرن است. از همین رو، صنعتی که فراهمآورنده آن است موضوع مطالعات و کتابهای بیشمار بوده است. با این همه، تاکنون به افراد کمترشناختهای که دست در دست دولتها و شرکتهای چندملیتی بقای این صنعت را تضمین میکنند، چندان توجهی نشده است: یعنی دلالان، کارچاقکنها، لابیگران، گنگسترها، و دیکتاتورها. کمابیش تمام مراحل فرآوری نفت، از کشف تا مصرف، از طریق روابط مخفی و فساد و خشونت تسهیل میشود، هرچند که عموم مردم چندان چیزی از این همه ندانند. کن سیلورستین در این نمونه برجسته از گزارشگری تحقیقی، داستانِ این جهانِ عمدتا پنهان را روایت میکند.
نشریه نیشن درباره این کتاب نوشته است: نگاه دقیق این افشاگری گیرا و پرشتاب متوجه واسطهها و معاملهگرانی است که وجودشان برای صنعت نفت ضروری است. کن سیلورستین همچنین به موسسات حقوقی آمریکایی و لابیگران و آژانسهای روابط عمومی میپردازد که در کار حفاظت از دیکتاتورهای نفتی و لاپوشانی سوابق آنها هستند. مایکل کلر، نویسنده «مسابقه بر سر آنچه باقی مانده» هم درباره کتاب نوشته است: بعد از خواندن این کتاب نگاهتان به نفت دیگر مثل قبل نخواهد بود.
همچنین «فایننشال تایمز» نیز مینویسد: سفری جذاب به تیره و تارترین شکافهای صنعت نفت.
«دنیای پنهان نفت» نوشته کِن سیلوِرستین با ترجمه پیروز اشرف در ۳۲۰ صفحه با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و با قیمت ۱۵۰ هزار تومان در فرهنگ نشر نو با همکاری نشر آسیم عرضه شده است.
نگاهی به دو آیین
«تیغ داغ» و «گُل غلتان»
«تیغ داغ» و «خواباندن کودک در گُل»، دو آیین درحال انقراض استان کرمان بودند که پس از ثبت آنها در فهرست میراث ناملموس، بار دیگر زنده شده و در نقاطی از این استان دوباره اجرا میشوند.
«تیغ داغ» یکی از آیینهای درمانی طب سنتی در استان کرمان است که سال ١٣٩١ با شماره ٩٧٠ در فهرست میراث ناملموس به ثبت رسیده است. این آیین را برای کودکان و برخی از بزرگسالان با هدف درمان سردرد و بیماریهایی مانند پُلیپ (گرفتگی بینی) انجام میدهد و معمولا توسط خانومی اجرا میشود که مهارت طب سنتی دارد.
در رسم تیغ داغ، با کرباس آبندیده (نوعی پارچه نشسته) فتیله درست میکنند و آن را آتش میزنند، سپس روی پیشانی، گوشها یا ملاج بیمار را با آن داغ میکنند، بعد هم با تیغ برشهایی نازکی روی این قسمتها میزنند تا خونگیری کنند (مانند حجامت).
روش داغ کردن و حجامت از روشهای درمانی سنتی و قدیمی است که بسیاری از درمانگران سنتی بر این باور بوده و هستند که با چنین روشهایی بسیاری از بیماریها قابل درمان هستند. آیین «تیغ داغ» نیز یکی از مراسمات درمانی قدیمی در کرمان است که بسیاری برای درمان سردرد از آن استفاده میکردهاندیکی از دیگر از آیینهای درمانی استان کرمان غلتاندن در گل یا خواباندن کودک در گل است که در برخی از شهرهای دیگر ایران، مانند کاشان و دامغان هم برگزار میشود و در این شهرها بیشتر شناخته شده است، اما مردم کرمان هم هر سال این آیین را برای کودکان خود اجرا میکنند.«گل غلتان» در اردیبهشت ماه برگزار میشود و اغلب بچههای زیر یک سال را در انواع گلها به ویژه گلمحمدی میخوابانند. این آیین با این باور برپا میشود که کودکان با این روش به نوعی در برابر در تمام آلرژیها واکسینه میشوند. آیین غلتاندن در گل، در استان کرمان با نام «خواباندن کودک در گُل» در سال ١٣٩١ با شماره ثبتی ٩٧١ در فهرست میراث ناملموس به ثبت رسیده است.
همچنین این آیین به صورت «جشنواره ملی گل غلتان»، اردیبهشت هر سال در محله تاریخی قلعه امیریه شهر دامغان از توابع استان سمنان برگزار میشود و یکی از آیینهای معنوی این استان با قدمت بیش از ١٠٠ سال به شمار میآید، برخی معتقدند قدمت این رسم به بیش از ۴٠٠ سال میرسد.
جشنواره گل غلتان در سال ١٣٨٩ با شماره ثبت ١٧٧ بهعنوان نخستین اثر معنوی استان سمنان در فهرست میراث ناملموس نیز به ثبت رسیده است.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/10867/32282/113092
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/10867/32282/113093
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/10867/32282/113094
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/10867/32282/113095
|
عناوین این صفحه
- تحلیل جالب خورخه لوییس بورخس درباره هواداران فوتبال
- چرا خودمان کارتون «فوتبالیستها» نداریم؟
- چگونه یک برنامه از شبکه قرآن در جهان مطرح می شود؟
- اخبار