|
نقاشیها و مجسمههای قدیریان در فرهنگسرای نیاوران به نمایش درمیآید
آیین گشایش نمایشگاه نقاشیهای و مجسمههای برنزی عبدالحمید قدیریان با عنوان «نور هدی نور حسین است و بس» در فرهنگسرای نیاوران برگزار میشود. نمایشگاه «نور هدی نور حسین(ع) است و بس» روز جمعه ۱۶ دیماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۵ در نگارخانه اصلی فرهنگسرای نیاوران آغاز به کار کرد و ۴۸ تابلو نقاشی و ۶ مجسمه برنزی برابر دیدگان هنردوستان قرار گرفت. بخش دیگر این برنامه هنری رونمایی از «همپای نور» دربرگیرنده آثار قدیریان است. کتاب «همپای نور» یک آرتبوک با موضوع نمایشگاههای «آسمان حسین» و «همپای نور» است که هنرمند کوشیده در آن سیر تکوین، تکامل و به تصویر کشیدن این مجموعه و این نوع نگاه را از کودکی بررسی کند. در این مجموعه آثار نگاهی نو به عاشورا مطرح شده که رسیدن به آن سیری تکوینی داشته است. «همپای نور» را حوزه هنری منتشر کرده است. عبدالحمید قدیریان در ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمد. او از هنرمندان نقاش و مجسمهساز و دانشآموخته کارشناسی ارشد در رشته نقاشی از دانشکده هنر و همچنین دارای مدرک درجه یک هنری در رشته طراحی صحنه و لباس از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. او علاوه بر هنرهای تجسمی، دستی هم در سینما دارد و در کارنامهاش طراحی صحنه و لباس چند فیلم از جمله «مریم مقدس»، «ملک سلیمان» و «ارتفاع پست» به چشم میخورد. برگزاری چند نمایشگاه انفرادی از جمله نمایشگاههای «آسمان حسین»، «همپای نور»، «چهره هنر انقلاب» و... از دیگر فعالیتهای هنری قدیریان بوده است. مشکل سریالهای تلویزیون از نظرِ «سعید پیردوست»
بازیگر پیشکسوت میگوید: متأسفانه شرایط به گونهای است که کمتر از گذشته به ما کار میدهند. اما عدهای خاص در سریالهای مختلف حضور دارند؛ هنوز کاری تمام نشده سر کاری دیگری هستند. این اتفاق آنهایی را که فراموش شدهاند آزرده میکند.
سعید پیردوست در یک چنین روزی شانزدهم دیماه بدنیا آمد و امروز او تولدِ 82 سالگیاش را جشن گرفت. نامآشنا و خاطرانگیزی که همچنان با کارآگاه علوی حسن هدایت و نقش آقای رئیسِ «پاورچین» بیشتر در یادها مانده است. اگرچه او را سینماگرها به عنوان یک بازیگر شناسنامهدارِ کاربلد میشناسند و در روزهایی که کمتر از گذشته کار میکند، به تازگی جلوی دوربین یک اثر نمایشی قرار گرفته که ترجیح داد درصدِ پیشرفت کار بالاتر رفت درباره این کار صحبت کند.
در کوچه و خیابان هنوز او را به عنوان بازیگر سریالهای مهران مدیری میشناسند. گرچه او مثلِ خیلیهای دیگر، در گروه این روزهای مدیری نیستند. به تعبیر خودش پیش نیامده در «قهوه تلخ» و حتی «دورهمی» به میهمانی این کارگردان قدیمی تلویزیون دعوت شود.
سعید پیردوست با فاصله گرفتن از فضای طنز و کار نکردن با مهران مدیری، «ستایش3» سعید سلطانی، «حکایتهای کمال» قدرتالله صلح میرزایی و «87 متر» کیانوش عیاری را آماده نمایش از رسانه ملّی دارد. البته در «خائنکشی» مسعود کیمیایی نقشِ کوتاهی داشت و در چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
او درباره مشکل سریالهای تلویزیون، علاقهاش به سریالِ «مختارنامه»، رابطهبازی و چند نکته دیگر صحبتهای قابل توجهی داشت که در گفتوگوی خواندنی زیر قابل مشاهده است.
در دوران کرونا ترجیح دادید کمتر کار کنید اما بعد از آن هم این کمکاری ادامه پیدا کرد، چرا این روند ادامه پیدا کرد؟
قبل از کرونا و حتی بعد از فروکش کردن این اپیدمی، پیشنهادات خوبی به من داده نمیشد. کارهایی را عنوان میکردند که نه فیلمنامه داشت و نه عوامل آنها مشخص بود. طبیعی است که من قبول نکنم در این سریال یا فیلمها بازی کنم. البته دلیل دیگر شاید به رابطهبازی در تولید آثار مربوط است که بسیاری از ما (همکاران) را فراموش کردند و دیگر گویا دلشان نمیخواهد با ما کار کنند؛ بله به این دلیل کمکار شدم.
بهرابطهبازی اشاره کردید مقداری مقدار درباره این معضل بگویید.
اصلاً به نظرمن مشکل سریالهای تلویزیون در همینجاست که بازیگران درست برای نقشها انتخاب نمیشوند. نمیدانم چرا اخیراً کارگردانها برای به شخصیتپردازی درست رسیدن، به آن قواعد و چارچوبهای اصولیِ تولید سریال و فیلم پایبند نیست. در واقع میبینیم به صرف استفاده از جوان، بازیگر و کارگردان کاربلد را کنار میگذارند. ما منکرِ حضور جوانان نیستیم اما نباید کاربلدها و پیشکسوتها هم فراموش شوند.
من این انتقادم را در بسیاری مصاحبهها و گفتوگوها مطرح کردم که چرا باید به بازیگر جوانِ ما نقش سالخورده بدهند در حالیکه بازیگر کاربلد سالخورده – با تجربه – خانم و آقا زیاد داریم که خانهنشیناند. متأسفانه شرایط به گونهای است که کمتر از گذشته به ما کار میدهند صرفاً به این خاطر که سنی از ما گذشته و به قول معروف پیر شدیم. اما نکته جالب اینجاست که عدهای خاص – از میان همکاران با سن و سال بالا – در سریالهای مختلف حضور دارند؛ هنوز کاری تمام نشده سر کاری دیگری هستند. این توجه به عده خاص امثالِ ما پیشکسوتان که اغلب فراموش میشویم یا کمکار را آزرده میکند.
من شنیدم یکی از کارهایی که در سینمایِ ایران علاقهمندِ آن هستید، «مزاحم» و همبازی شدن با خسرو شکیبایی است و دیگری سریالِ «مختارنامه» که دوست داشتید، خودتان در این مجموعه ایفای نقش میکردید... کمی در این زمینه توضیح دهید.
من در سینما «مزاحم» را فراموش نمیکنم که لحظات جذابی را با مرحوم شکیبایی سپری کردم. در تلویزیون هم «نقطهچین»، «پاورچین» و «شبهای برره» جزو کارهایی بودهاند که همیشه از آنها به خوبی یاد میکنم. اما دوست دارم نقشهای جدّی را بیشتر تجربه کنم.
از اینکه نتوانستم با علی حاتمی کار کنم حسرت میخورم؛ همچنین دوست داشتم با داریوش مهرجویی کاری را تجربه کنم که تا امروز این امکان فراهم نشده است. البته قرار بود در فیلم «شیرک» جلوی دوربین بروم که باز هم قسمت نشد. در خیلی از سریالهای تلویزیونی بودهام اما دوست داشتم در کارهای تاریخی مثل «مختارنامه» ایفای نقش میکردم.
قدری از این بحث فاصله بگیریم، برای مخاطبان جالب باشد که شما با بازی در سریال «کارآگاه علوی» کار خودتان را در تلویزیون آغاز کردید، خودتان همین نظر را دارید؟
این اتفاق هم ماجرا داشت. با احمد نجفی رفاقت داشتم، من را به حسن هدایت، کارگردان سریال، معرفی کرد. وقتی سر صحنه رفتم کارگردان پیشنهاد بازی در نقش «یاور پرنده»، رئیس کلانتری را به من داد، خوشم آمد و پذیرفتم. حسن هدایت برای «کارآگاه علوی2» هم نقشی را برایم در نظر گرفت، اما شرایط به گونهای شد که نتوانستم بازی کنم.
کدام یک از بازیهایتان را دوست دارید که بخواهید برای ما نام ببرید.
در سینما زمان کمتری میگذاری، اما ارتباط تلویزیون با مردم زیاد است با بازی در سریالهای «نقطه چین»، «پاورچین» و «شبهای برره» دیده شدم، مردم خیلی به من لطف دارند و هنوز هم هرجا که میروم با بازی در این نقشها مرا میشناسند، خوب طبیعی است که وقتی در نقشی دیده میشوی بیشتر به دلت مینشیند و من هم اینگونه هستم.
تجدید چاپ «آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند
کتاب «آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند» نوشته آنیس مارتن-لوگان با ترجمه ابوالفضل اللهدادی به چاپ دهم رسیده است.
این رمان از زبان زنی به نام دایان روایت میشود. او بر اثر حادثهای همسر و دخترش را از دست داده است. دایان که پس از این اتفاق تلخ همه چیز را برای خود تمام شده میداند با تصمیمی مناسب به روند عادی زندگی برمیگردد. دایان به شهری در ایرلند میرود؛ این سفر زندگی او را دگرگون میکند. آنیس مارتن- لوگان روانشناسی خوانده و مادر دو فرزند است. او که متولد ۱۹۷۹ میلادی است در فرانسه زندگی میکند. او در این کتاب با تکیه بر تحصیلات دانشگاهی، کوشیده نشان دهد که غم و اندوه تا چه اندازه میتواند انسان را ویران کند. اما با پایانبندی داستان ثابت میکند در پس هر سیاهی نوری است.
در بخشی از رمان میخوانیم: «باید راهی پیدا میکردم تا هر بار که برای هواخوری بیرون میرفتم خیس نشوم. آن روز باز هم خیس شدم. نخستین تصمیمی که گرفتم این بود که چتر را کاملا کنار بگذارم. استفاده از چتر هم کمکی به من نمیکرد چون طی چهار روز، چهار چتر شکسته بودم. تصمیم دومم این بود که به نور خورشید اعتماد نکنم، چون به همان سرعتی که آمده بود، محو میشد. سومین و آخرین تصمیم این بود که خودم را برای بیرون رفتن، آن هم وقتی که باران میبارید، آماده کنم چون اگر چکمه، سه تا پولیور، پالتو و یک شال میپوشیدم، دیگر مشکلی در باران نبود و اینگونه احتمال خیس شدنم کاهش مییافت. وقتی هوس هواخوری به سرم زد آن را امتحان کردم.
راهی که پیدا کرده بودم جواب داد؛ این چیزی بود که وقتی برای اولین بار روی ماسهها نشسته بودم تا دریا را تماشا کنم به خودم گفتم. دست اتفاق مرا به محل مناسب راهنمایی کرد. انگار روی زمین تنها بودم».
انتشارات بهنگار چاپ دهم کتاب «آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند» نوشته آنیس مارتن- لوگان را با ترجمه ابوالفضل اللهدادی امسال -۱۴۰۱ منتشر کرده است. این اثر نخستین بار در سال ۱۳۹۵ نشر یافته بود.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/10907/32634/114956
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/10907/32634/114957
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/10907/32634/114958
|
- نقاشیها و مجسمههای قدیریان در فرهنگسرای نیاوران به نمایش درمیآید
- مشکل سریالهای تلویزیون از نظرِ «سعید پیردوست»
- تجدید چاپ «آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند